سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

سبک دین داری خانواده و فرزندان و مسئله ازدواج

پرسش

تاریخ ثبت : 13 شهریور 1395
1,481  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
با سلام و عرض ادب

متولد 1370، فرزند اول خانواده 5 نفره ( یک خواهر و دو برادر ) هستم و در حال حاضر در سن 25 سالگی قرار دارم. کارشناسی مهندسی معماری و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد معماری از دانشگاه تهران می باشم. در حال حاضر به مدت 2 سال به صورت مجردی و مستقل، و به تازگی مشغول به کار می باشم.

در گذشته و زمان سکونت در تهران، وارد رابطه ای عاطفی شده که به مدت دو سال و نیم به طول انجامید و علارغم فراز و فرودهای بسیار، نهایتا با تجربه طعم تلخ لغزش از سوی طرف مقابل، با نظر مشاور، رابطه مذکور به پایان رسید.

اکنون 3 سال از آن تجربه تلخ می گذرد و در طول این مدت با تمرکز بر کار و تحصیل و ارتقاء زندگی شخصی، سعی بر کنار گذاشتن تفکر منفی ایجاد شده درون خود داشتم که در کنار کسب مهارت های جدید در طول دوره های مختلف نسبت به این مسأله فائق آمدم. اکنون تصمیم به ورود به رابطه جدید و با هدف ازدواج دارم. در حال حاضر، با توجه به شبکه نسبتا گسترده ارتباط کاری و دوستان، با افراد زیادی در ارتباط بوده، در اکثر موارد با دوستان و همکاران همسن و بزرکتر از خود رفت و آمد داشته و در محیط های بالغانه زندگی کرده ام.

اولین مسأله در انتخاب، خانواده است که در برخی زمینه ها اختلاف نظرجدی وجود دارد. از آنجا که بخش مهمی از بازه زندگی را در محیط خانواده دیپلماتیک- مذهبی گذرانده ام، به ارزش های دینی و اخلاقی تا حدی پایبندم و مورد احترام بنده است ولی در نوع نگاه به مسائل دینی کاملا متفاوت عمل می کنیم. از سوی دیگر، در دوره ای از این بازه زمانی، در فضای خاص مدرسه . در محیط دانشگاهی ویژه چون هنرهای زیبا و محیط های کاری و تحصیلی باز رشد کرده ام.

در مساله انتخاب، خانواده سنتی ( به خصوص مادر )، با اعمال نظرات شدید و تحمیلی در خصوص انتخاب فردی با عقاید کامل و پایبند به تمام ارزش ها ( هم در خصوص اینجانب و هم خواهر فرزند دوم خانواده )، راه بسیار دشواری در انتخاب پیش رو قرار داده اند. چه به لحاظ تعداد انتخاب، چه به لحاظ نوع آن ( که در جامعه آماری دوستان و همکاران مهندس و هنرمند کمتر چنین موردی مطابق خواسته های ایشان یافت می شود) . ترس از سرکوب خانواده سنتی و مذهبی، باعث شده موارد بسیار خوب موفق، دارای بلوغ نسبی در همه زمینه ها و با خانواده نسبتا نزدیک به هم که مدتی نیز در رابطه صمیمی دوستانه بوده ام و شناخت نسبی پیدا کرده ام و علاقه مند شده ام، یک به یک منتفی شده و این امر به یک روند فرسایشی ناخواسته و بلاتکلیفی تبدیل شود. این نکته را اضافه کنم که چندبار با هدف حل این تعارض وارد مذاکره شده و با توجه به صحبت ها و پیشنهادهای شما در دوره های پیش، منطقا بحث کرده ام ولی پا فشاری بر انتخاب فردی مطابق خواسته فکری آنان ( و نه آنچه هستم و می خواهم ) مرا به سمتی برده که دیگر به مسئله رابطه عاطفی و ازدواج فکر نکنم. به نظرم، فردی که قرار است انتخاب شود با همه ی ابعادش مورد پسند قرار می گیرد. صرف ظاهر و پوشش نشانگر دین داری و میزان اعتقاد وی به خدا نیست. نظر شما درباره این مسئله چیست و چگونه می توان بر آن غلبه کرد؟

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

ویدا چیتگر
ویدا چیتگر
18 بهمن 1395 ساعت 15:26

سلام دوست عزیز

نامه ی شما را خواندم و متوجه تعارضی که بین خود و خانواده تان( مادر) در مورد باورهای مذهبی و سبک زندگی ، شدم. این تعارض را می توانید از چند جنبه نگاه کنید.

1- فرایند استقلال طلبی فرزندان از والدین،  از 2 سالگی به بعد آغاز می شود؛  هر بار و در هر موقعیتی که این استقلال طلبی بخواهد رشد بیشتری کند، این جنس از تعارض خودش را نشان می دهد ( مثلا کودک می خواهد بدون کمک مادر با پاهای لرزان از پلکانی  بالا برود.. در اینجا پاسخ مادر می تواند ویژگی های شخصیت کودک را بسازد. اگر مانع شود، ممکن است کودک سه نوع پاسخ دهد 1- تسلیم شود و به آغوش مادر برگردد 2- با تکیه و تایید مادر ی که خود می ترسد و ترسش را به کودکش منتقل می کند ، پیش می رود ولی مدام  می ترسد که این تکیه گاه روزی نباشد 3- لجبازی کند و برود  که اگر برود، یا موفق می شود یا زمین می خورد).

2- امروز که شما در سن 25 سالگی و در جایگاه اجتماعی خوب، قرار دارید،  فرایند استقلال طلبی در مقوله ی ارتباط عاطفی و ازدواج و یا هر انتخاب دیگری در روان شما، فعال است؛ پس این روندی است که تا پایان عمر اگر بهش آگاهانه و بالغانه نگاه نکنید، ممکن است در "تله ی امنیت " گرفتار شوید و زندگی شخصی و عاطفی و در ادامه ی آن ، زناشویی موفقی را نتوانید تجربه کنید.

3- احترام به مادر و عقاید مادر واجب است ولی این وجوب به معنی زندگی نکردن و تسلیم محض دیدگاه و سبک زندگی ایشان شدن، نیست ( بحث و مشاجره در جهت تغییر باورها دراین رابطه راه به جایی نمی برد).

 

4- در شبکه ی ارتباطی گسترده ای که قرار دارید مناسب ترین فرد را که از نظر شما ملاک ها و معیارهای یک رابطه ی سالم و دلخواه را داشته باشند، انتخاب کنید و معاشرت هایتان را بر اساس هدف دراز مدتی که دارید، تنظیم کنید . مراقب باشید که این روند را بالغانه پیش ببرید و نه از سر واکنش یا عصیان به مادر یا شاید ارزش های اخلاقی پنهانی که ممکن است در خود شما باشد (به واسطه ی تربیت مذهبی که از کودکی داشته اید). دوست عزیز امروز شما بیشتر از هر زمان دیگری باید بدانید چه می خواهید ؟ این خواستن چه جنسی دارد ؟ و برای خواست بالغانه ی خود اقدام موثر کنید. این زندگی شماست.

5- قطعا پیش بردن زندگی و اهداف شخصی چالش های اینچنینی دارد و چاره ی آن تسلیم شدن و بازگشت به عقب نیست. پیش بروید و قدم های مناسب بردارید تا به اهداف خود برسید. 

6- هرقدر که شما در مسیر و انتخاب های خود مطمئن تر قدم بردارید، اطرافیانتان هم به مرور و با کمترین درگیری ، در نهایت با شما هماهنگ خواهند شد حتی اگر مخالف شما باشند.

با تشکر از اعتمادتان. پاسخگوی سوالات بعدی شما خواهم بود.

ویدا چیتگر - کارشتاس ارشد روانشناسی - خانه ی توانگری

 

 

 

معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه