سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

در موقعیت بدی هستم خواهشمندم کمکم کنید

پرسش

تاریخ ثبت : 14 شهریور 1395
4,130  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
سلام ,در موقعیت خیلی بدی هستم خواهش میکنم کمکم کنید.خیلی وقت پیش خانومی از فامیل ک ارتباط خیلی نزدیکی باهامون داره مساله ای رو بامن درمیون گذاشت که یکی از اقوام شوهرش از من خوشش اومده وفک میکنه معیارهایی ک میخواد دارم ومیخواد بدونه اجازه میدم ک بیان منم این آقا رو میشناختم آدم خیلی خوبی بودن ک خوانوادمم قبولش داشتن, با شوهرشون خیلی صمیمی بود,خب من خوشحال شدم بعد چند روز ب اون خانوم گفتم بیان برا آشنایی اما قبل از اینکه بهم بگن به ازدواج با ایشون فک نمیکردم متاسفانه قضیه رو با پدرومادرم درمیون نذاشتم گذشت وخبری نشد هر بارم ک به اون خانوم میگفتم چی شد میگفت باید خودشون بیان من نمیتونم چیزی بگم .البته تو این مدت ایشون هروقت میومدن شهرما چندباری ب خونه ما همراه همون فامیل وشوهرش دعوت شدن ک طبیعی بودمثل سایر مهمونی ها چون قبلنم خونه ما دعوت شده بودن.بعد چندوقت من مساله رو با مادرمم درمیون گذاشتم.این مساله کش پیدا کرد ومن همش انتظار کشیدم خیلی سخت بود برام ,هر روزعلاقم بیشتر میشد و رویا میبافتم,هر خواستگاری میومد وقتی جوا ب رد میدادم خیالم راحت میشد آخه من منتظر همون آقا بودم.مادرشون چندباری به اون خانوم گفته بود ک این وصلت رو برام جور کن اما اون خانوم دخالت نکرده میگه خود پسر باید پا پیش بذاره اگه میخواد.حالا اون آقا ازدواج کرده ومن روز وشب گریه میکنم برام درکش سخته واون خانومونمیبخشم وازش کینه دارم دیگه نمیتونم کسی رو مثل اون دوست داشته باشم هروقت اسمش میاد دلم فرو میریزه یه خواستگار دارم اما واقعا نمیتونم ب ازدواج فکر کنم خواهش میکنم کمکم کنید

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

ویدا چیتگر
ویدا چیتگر
25 آبان 1395 ساعت 13:21

با سلام خدمت شما شما گرامی

قابل درک است که چقدر جریحه دار شدن احساسات تان برایتان سخت است  و از این بابت متاثر شدم. قطعا ساخته و پرداخته کردن رویایی شیرین با شخصی در خیال، جذابیت هایی دارد که حتما طعم آن را چشیده اید. اما این با واقعیت تفاوتی فاحش دارد. 

- مشخصات خود را بیان نکردید که در چه سنی و با چه میزان تحصیلاتی و ..... هستید.

- قصد آن خانمی که این مسئله را در ذهن شما راه اندازی کرده اند و سپس سکوت و عقب نشینی شان در این خصوص ، مشخص نیست.

- فرد مورد نظر شخصا خودشان به شما سخنی مبنی بر تمایل شان به ایجاد ارتباط و ازدواج با شما به زبان نیاورده بودند.

- به گفته ی خودتان رفت و آمدها همه بر اساس مهمانی های عادی بوده است.

به نظر می رسد که در این رابطه بیشتر ذهنیت شما درگیر بوده و باعث شده هر روز برایتان پررنگتر جلوه کند تا حدی که باعث نادیده گرفتن خواستگاران فعلی شده است.

دوست عزیز  همین ذهنیت و نحوه ی تفکرتان است که باعث به هم ریختگی های امروزتان شده و می توانید با واقع نگری از زیر این فشار رها شوید. البته سخت است . چون مدتی است که زندگی و وقت خود را صرف همین رویا کرده اید و امروز خلاء آن رویا بیشتر شما را غمگین می کند. 

کینه گرفتن از آن خانم هم چاره ی کار شما نیست . شاید نیت شان خیر بوده ولی به هر ترتیب عملی نشده. ممکن است ایشان متوجه شدند که فرد مورد نظر شخص دیگری در زندگیشان بوده یا وقتی شما را پیشنهاد کرده اند، خود اون آقا نمی خواستند و یا دلایل دیگر.

آنچه مسلم است این است که امروز در واقعیت  ، شما خواستگارانی دارید که می توانید اگر قصد ازدواج دارید روی آنها فکر کنید ( البته ابتدا کمی به خود زمان بدهید تا از هیجانات مثبت و منفی موضوع اخیر فاصله بگیرید) .پس از اینکه توانستید این دوران سوگ احساسی را به خوبی پشت سر بگذارید، 

1- معیارهای خود را برای ازدواج مشخص کنید

2- فرد مناسب را واقع بینانه ارزیابی کنید

3- فرصت های مناسب را هم در مورد ازدواج و هم در مورد موفقیت ها و رشد فردی ، از دست ندهید.

با تشکر از اعتمادتان. پاسخگوی سوالات بعدی شما خواهم بود.

                                                                             ویدا چیتگر / کارشناس ارشد روانشناسی 

                                                                                       خانه ی توانگری

معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه