دختری هستم ۳۰ ساله ، خوش چهره و خوش پوش، و سرزنده ، خانواده ای مردم دار و خوش برخورد، لیسانس مکانیک ، و تک فرزند هستم،،۴سال پیش پدرم فوت کردن و به همراه مادرم زندگی میکنم،وحدود ۷ ماه پیش توسط یکی از دوستان متاهلم با پسری ۳۲ ساله ، مهندس برق ، که ایشون فرزند آخر یک خانواده ی ۶نفری هستن، ۳ برادر و یک خواهر که همگی ازدواج کرده اند و یک خواهر و برادرشون امریکا هستن .تا ۳ ماه اول ایشون خیلی شوق برای تشکیل خانواده داشتن و اصرار زیادی داشتن که عقد کنیم، ولی من زمان بیشتر خواستم که مشاوره بریم و برای شناخت بهتر و بیشتری بدست بیاریم، طی این مدت آشنایی خانواده ها اتفاق افتاد و رفت و آمدهایی شکل گرفت، اما الان حدود ۲ ماه هست که منو بلاتکلیف نگه داشتن و برای خواستگاری نمیان، وقتی دلیل رو پرسیدم گفتن که برادر بزرگتر که ایران هستن و فقط دوبار ملاقات داشتیم با این ازدواج مخالف هستن و جو خانواده رو بهم ریختن و دلیلشون هم اینه که من دختر عاطفی و حساس و مهربانی هستم .،برادر بزرگتر و همسرش قصد جدایی دارن و میگن به این دلیل که من شبیه به عروس بزرگتر هستم (از نظر عاطفی)این ازدواج درست نیست. الان

مهمترین سوال :