سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

٤ماهه با شخصي در ارتباط هستم كه قرار است همو بيشتر بشناسيم

پرسش

تاریخ ثبت : 16 مرداد 1397
957  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
من مدته ٤ماه هست با فردي در ارتباطم قرار شد همو بيشتربشناسيم تا اگر تفاهم داشتيم از طريق خانواده اقدام كنيم دو جلسه فقط مشاوره هم به پيشنهاد ايشون رفتيم ايشون متولد ٦٤ و من ٧٣ هستيم كلا از نظر عاطفي صفره يا من خيلي بالام به گفته روانشناس اصلا در طول روز اگر من ازشون خبر نگيرم نه تماس ميگيرن نه زنگ خيلي كم يا شايد بيست روز طول بكشه تا بياد منو ببينه ولي ادعا داره دوسم داره براش مهمهم اما خب من نميدونم چكار كنم همينجوري داره وقتم انرژيم اعصابم گذاشته ميشه هميشه تو فكرم ناراحتم حرفي هم ميزنم اعتراض ميكنم ميگن صبر كن تحمل كن . نميدونم كار داشتم سركارم و و و مدام كار را بهانه ميكنه و ميگه توقعاتت زياده . واقعا من توقعم زياده از طرفم بخوام از صبح ساعت ٩ صبح كه ميريم سركار تا شب ساعت ١٢ كه ميخوابيم يه پيامي تماسي باشه و از طرف اون هم باشه نه فقط من ؟؟؟ به نظر شما توقع من زياده هفته اي يك بار ديدار ؟؟ توقع من زياده هر حا ميريم هر كاري ميكنيم با هم مشورت كنيم ؟؟ نميدونم چطور بشناسمش اعتماد كنم تكيه كنم . لطفا كمكم كنيد كل شبو روز من شده يا ناراحتي يا گريه چون نميتونم مشكلمو حل كنم

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

مونا گوشه
مونا گوشه
19 مرداد 1397 ساعت 01:39

مینای عزیز سلام

نامه شما را خواندم و متوجه نگرانی شما از رابطه  عاطفیتون و میزان ارتباط تون شدم.

بین هر زوجی ممکن هست که قدری اختلاف هیجان وجود داشته باشد.با توجه به اختلاف سنی شما هم که حدود 9 سال هست این موضوع غیر عادی نیست ، و می توان این انتظارات و توقعات را با گفتگو با هم دیگه مطرح کرد و به راه حل مشترکی رسید.

لازم هست که خیلی واضح و شفاف شما مسئله خودتان را مطرح کنید .فقط چند تا نکته اصلی را بهش توجه کنید.

1- داستان و موقعیت را روایت کنید، نه اینکه قضاوت کنید.

مثلا بگویید: روز شنبه دقت کردم دیدم  از ساعت 9 تا 12 شب تماس تلفنی از طرف شما نداشتم. و اگر تماسی بوده فقط از طرف من بوده است.

2-احساس و نیاز خود را بیان کنید و جمله را با کلمه من شروع کنید نه تو.

با دیدن این واقعیت من ناراحت و غمگین شدم و فکر کردم که شاید اهمیتی ندارم که درطول روز شما یاد من نمی کنید. درسته؟

3-درخواست خود را به صورت واضح ، شفاف، عینی و قابل اجرا در قالب جمله مثبت بیان کنید. یعنی به جای اینکه بگید  به من بیشتر توجه کن، بگید دقیقا چه کاری برای شما مصداق بارز و عینی توجه کردن است. مثلا  من دوست دار م که در طول روز یک بار تلفن بزنید به من و حال من را بپرسید، این کار برای من معنی توجه و محبت را می دهد.

 با کمک سه مرحله بالا می توانید هر موضوعی که براتون ناراحت کننده بود مطرح کنید و این شیوه گفتگو احتمال تعامل و همکاری را حسابی بالا می برد.

اینکه در طول روز از حال هم با خبر باشید و هفته ای یک بار دیدار داشته باشید چیز عجیبی نیست. اما سوال من این هست که آیا شما به ایشان فرصت می دهید دلشان برای شما تنگ شود؟

حواستان باشد که تماس های پی در پی و مکرر می تواند پارتنر شما را کلافه کند و اتفاقا باعث دور تر شدن از شما بشود.

به مشورت کردن هم اشاره کردید، اما به موضوعاتی که انتظار دارید مشورت در ش اتفاق بیفته اشاره ای نکردید.

برداشت من این بود که  تاکید زیادی روی " هر جا ميريم هر كاري ميكنيم"وجود داشت، نمی دونم تا چه حد برداشتم درست هست، اما اگر واقعا انتظار دارید که در همه موارد این اتفاق بیفتد ، باید بگم که این طور نیست و افراد فردیت خود را در رابطه عاطفی که قرار می گیرند همچنان دارند و زوج بودن به معنی یکی شدن و در جریان تمام جزییات مسائل مربوط به هم قرار گرفتن نیست.

 اعتماد شما سپاسگزارم

مونا گوشه




ادبیات محترمانه و بدون قضاوت : 30
کارآمدی پاسخ : 10
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

19 مرداد 1397 ساعت 01:49
سلام و ممنون متشكر از پاسخگوييتون خدمتتون عرض كنم من خيلي بهشون خواسته هامو گفتم با نرمي يه مدت يه قهر همه مدله ايشون دو روزه به من ميگن من دچار مشكل رواني هستم نميدونم چرا اينجوري ام چرا نميتونم كسايي ك دوسشون دارم از جمله من خانواده هر كسي براش وقت بذارم حوصله بذارم به من ميگن من متوجه هستم با ادم روزاي اول رابطه فرق كردم اما نميدونم چرا . حتي نميتونه بگه دوسم داره يا نه . هيچي نميدونه و ازم فرصت خواسته بره مشاوره . خانم دكتر من واقعا تو بد شرايطي گير مردم امروز خواهرشون به من زنگ زد براي اولين بار و من با ايشون حرف زدم مشكلاتمونو گفتم . من دوسشون دارم و نميخوام رابطه اي كه ٤ماه براش عشق و وقت گذاشتم براحتي تموم بشه . اما دقيقا كار درست هم نميدونم. خود من هم با اين اوضاع دچار افسردگي و معده درد شدم . نميدونم چكار كنم . ايشون پسر سالم و خوبيه فقط بلد نيست احساساتسو بيان كنه كه حالا ميگه از نظر خودش انگار دل نداره ميگه نميدونم اين حسم بهت چيه دوست داشتنه يا نه . ازم فرصت ميخواد تا با دوستان و مشاوره مشورت كنه .
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه