7سال در رابطه با شخصی از راه دور هستم.ترم آخر دانشگاه آشنا شدیم و گفت که برای ازدواج منو میخواند و به مادرشون گفتند.اما چون سربازی نرفته بود و شغل نداشت باید صبر میکردم.یکسال بعد سربازی رفت و شروع کزد به اذیت کردن.ی روز میگفت دوستت دارم وبعد میگفت فقط دوستیم و باز میگفت ناراحت بودم.زیر فشارم و دوستت دارم.پس از سربازی شغلی پیدا کرد و رفت و هرچه اصرار به دیدنش میکردم میگفت در یک صورت میشه هم رو ببینیم بپذیری سکس داشته باشه و تحریمم کرد.بارها جدا شدیم و برگشتیم.هربار ی چیزی میگفت یکبار میگفت شرایطم خوب نیست.گاهی میگفت لجبازی نمیخوامت.گاهی میگفت حالا باشیم تا ببینیم زمان چی رقم میزنه.بهمن96جدا شدیم و ایشون می گفت قصد ازدواج ندارم.دوهفته بعد برگشت و گفت میخوام ببینمت و بطرز عجیبی مهربون بود اما من نتونستم اعتماد کنم و به دیدنش نرفتم.4ماه بعد پیام داد که نامزدی کردم(یکماه بعد از جدایی نامزد شده بود)و تو نیومدی ببینمت میخواستم خواستگاری کنم و همش بیادتم و تو جلو چشممی و همش رنج می کشم اما کاری ازم برنمیاد2هفته بعد نامزدی از طرف دختر بهم خورد و برگشت.حالا به من میگه اگه بخوامت1سال دیگه میام

مهمترین سوال :