با سلام

توضیحات شما رو خوندم. چنانچه بخواهم این رابطه را در متن واژه هایی که مطرح نمودید به شکل سریالی از ترس ها و نیازها ترسیم کنم با این الگو قابل بررسی خواهد بود: 

 فصل اول : ترس از وابستگی- عدم ابراز عاطفی-آزار و اذیت عمدی

فصل دوم : نیاز به عشق و رابطه عاطفی- نیاز به احساس امنیت در رابطه-طرد شدن- خشم و سردرگمی ( وضعیت کنونی )

در این مسیر دو نگرانی عمده شامل ترس از وابستگی ( با توجه به تصمیم احتمالی برای مهاجرت  ) و ترس از طرد شدن ( شنیدن جواب منفی به درخواست شما ) و دو نیاز اصلی شامل نیاز به امنیت در رابطه و نیاز به عشق و صمیمیت، ملموسه.

عمده چالش هایی که شما رو در این تصمیم مردد کرده این دو نگرانی ست. چنانچه در آینده ای نزدیک و معین قصد جدی برای مهاجرت دارید این موضوع رو به ایشون منعکس کنید. و چنانچه در حال حاضر برنامه ای برای این منظور ندارید این نگرانی از وابستگی کاهش پیدا میکنه چرا که بهم دسترسی خواهید داشت. اینکه ممکنه در آینده ای نامعین و در زمانی نامشخص مهاجرت کنید شما رو از موقعیت های بالقوه برای تصمیمات جاری بازخواهد داشت.

به نظر می رسه اسکیمای(تله) رهاشدگی به جهت شنیدن جواب های منفی از فرد مقابل در ذهن شما فعال شده  که واکنش های عصبی ، کلافگی و لجبازی ( واکنش متقابل به رها کردن برای اجتناب از رها شدن) رو براتون در پی داشته . الگویی که ممکن است در صورت عدم توجه به اون در روابط دیگر شما نیز تکرار بشه.

بنابراین چنانچه این رابطه میتونه برای شما عشق و امنیت و دستاوردهایی که به اون اشاره کردید رو به همراه داشته باشه و فرد مقابل به معیارهای نسبی شما برای جدی شدن این رابطه نزدیکه، در مورد ادامه و نگه داشتنش با همدیگه صمیمانه گفتگو کنید. فاصله گرفتن از ذهنیت  کودک عصبانی و قرار گرفتن در جایگاه ذهنیت بزرگسال سالم، کمک میکنه تا واقعیت های این رابطه برای طرفین  بهتر و شفاف تر ارزیابی شوند.

با تشکر از اعتماد شما

شایان غدیری