سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

بی محبتی در خانواده و دموکراتی

پرسش

تاریخ ثبت : 06 شهریور 1397
1,266  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
من دختر 25 ساله هستم که لیسانس دارم ولی طبق شرایط جامعه بیکار هستم. آقای دکتر پدر و مادر من سنشون تقریبا بالاست و من پیش آنها خیلی اذیت میشم منو خیلی اذیت میکنن خواهر و برادرم ازدواج کردن و من سالهاست تنهام و کل مشکلات خانواده با منه.خانواده منو قبول ندارن همش میخوان حرف خودشون باشه نه نظر من براشون اهمیت داره نه زندگی و آینده... فقط میگن کل وقتتو در اختیار ما بذار و ما هر موقع باهات کار داشتیم بگیم و حتما هم اون کار رو برامون انجام بده. مشکلات زندگی ما خیلی زیاده و تو خونه همه این مشکلات روی منه. جدیدا مامانم هی اینور اونور میگرده یه چیزی پیدا میکنه میگه اینو بزار دیوار اونو بزار دیوار دیگه به فلاکت رسیدم حالم از خودم بهم میخوره.
نه خواستگار دارم(خواستگارهایی هم که داشتم رو مامانم پرونده چون معتقده من همچنان باید درس بخونم کار پیدا کنم و سن ازدواج هم که رفته بالا بعد 30-34 سالگی میتونم ازدواج کنم) نه جایی دارم برم چند روز استراحت کنم نه میتونم حرفمو به کسی بگم نه اعتماد به نفس دارم نه جرات انجام کاری کلا هیچ کاری از دستم برنمیاد نه شرایط مالی خوبی دارم
آقای دکتر تو رو خدا کمکم کنین

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

فاطمه علی اکبری
فاطمه علی اکبری
08 شهریور 1397 ساعت 17:56

درود بر شما

خانواده اولین نهادی است که فرد در آن حضور دارد و دلبستگی های اصلی ما در همین نهاد بنیادین است. والدین و خواهران و برادران، دلبستگی های مهم ما هستند و حتی در شرایطی که فردیت ما نیز تکمیل شده باشد، باز هم نیاز به حمایتهای خانواده خواهیم داشت. 

مشخص است که بودن در فضایی که خواسته های شما نادیده گرفته می شود و مجبور به انجام کارهایی هستید که قلباً تمایل ندارید تا چه حد می تواند برای شما انباشت خشم نماید.

به طور کلی دقت بفرمایید که تصور اشتباه از مفاهیمی مثل احترام و... میتواند شما را به سوی تله مهرطلبی و اطاعت کامل بدون درنظر گرفتن فردیت خود سوق دهد. در نتیجه شما فردی خواهید شد که به خانواده سرویس های مهرطلبانه بدهید و با خواهرو برادر درخصوص والدین تان تشریک مساعی نداشته باشید و ضمنا عزت نیز نداشته باشید. و با این روند در ارتباطات خود درآینده نیز دچار مشکل بشوید . وقتی تمام وقت شما به سرویس دهی به خانواده اختصاص داده شود، آنچه که به دست می اورید یک موقعیت واقعی نیست چرا که به محض قطع شدن سرویس دهی شما، رفتار ها با شما نیز تغییر خواهد کرد و اساس این ارتباط بر پای احترام به فردیت یکدیگر نخواهد بود. این خود شما هستید که با ارزش قایل شدن برای خودتان میتوانید عزت خود را بیشتر کنید .

خدمت شما پیشنهاد می شود:

  • گاهی لازم است سرویس دهی اضافی خود را قطع کنید و هزینه آن را تا مدت ها بپذیرید تا تغییری ایجاد کنید (هزینه میتواند تلخی و ایراد گیری خانواده باشد یا حتی اعتراض خواهر و برادر)
  • ضمن حفظ حرمت والد و فرزندی، رفتاری که دوست دارید پیش بگیرید را انجام بدهید.
  • شما ملزم به احترام گذاشتن به والدین خود هستید ولی وقتی تمام وقت خود را به رفع خواسته های آنها بدهید پتانسیل احساسات منفی را در خود ایجاد خواهید کرد که این حالت در متن نامه شما دیده می شود.
  • گاهی لازم است خواسته های خود را صریحا اعلام کنید . مثلا در برابر دیدگاه والدین تان برای ازدواج، چه واکنشی نشان داده اید؟ آیا خواسته خود را مطرح کرده اید؟
  • گاهی اوقات اشتغال می تواند تحمل شرایط پر چالش را کمی راحت تر کند. البته طبیعی است که با توجه به شرایط کنونی جامعه ما پیدا کردن شغل متناسب با تحصیلات کاری سخت باشد. اما در صورتی که تمایل به کار کردن داشته باشید، می توانید از مشاغل غیر مرتبط با تحصیلات تان نیز استفاده کنید. اشتغال و محیط کار و دوستان و نیز داشتن استقلال مالی از جمله منابعی هستند که در داشتن یک حال خوب به ما کمک کنند.


توجه بفرمایید:

ما سه نوع سبک برقراری ارتباط با دیگران داریم:

  • پرخاشگرانه: در اين نوع ارتباط فرد با تهديد كردن و تضييع حق ديگران توهين آميز برخورد مي كند.
  • منفعلانه: دراين نوع ارتباط فرد با عذر خواهي افراطي و كوچك انگاري خود تمامي افكار، احساسها و حقوق شخصي خود را به نفع طرف مقابل ناديده مي گيرد.
  • جرات مندانه: ارتباط جرات مندانه گونه‌اي از ارتباط است كه در آن هر احساسي بجز اضطراب به‌راحتي ابراز شده و نتيجه آن حرکت به سوی اهداف و مقاصد شخصي بدون ضايع كردن حق ديگران است.

جرأت ورزي، يعني دفاع از حقوق خود و بيان افكار و احساسات خويش كه به شيوه مستقيم، صادقانه و مناسب انجام شود. افراد جرأت ورز براي خود و ديگران احترام قائل هستند. آنان منفعل نيستند و ضمن اين كه به خواسته ها و نيازهاي ديگران احترام مي­گذارند، اجازه نمي دهند ديگران از آنها سوء استفاده كنند و به شيوه قاهرانه با آنان ارتباط برقرار كنند. توجه داشته باشید كه جرأت ورزي و پرخاشگری از یكدیگر متمايزند.



در جرأت ورزی؛ هدف، تغيير درخود فرد است نه تغيير در ديگران تا بتواند نيازها، احساسات 


و افكار خود را ابراز كرده و از آسيب های احتمالی در امان بماند. 



سبک ارتباطي جرأتمندانه، نه در حد سبک پرخاشگرانه، خشن است و نه در حد سبک منفعلانه، پذيرنده. در سبک ارتباطي جرأتمندانه که بهترين و سالم ترين سبک ارتباطي است، ما به راحتي در خواست هايمان را مطرح مي کنيم و به راحتي به درخواست ديگران «نه» مي گوييم. البته همانطور که خدمت تان عرض شد این تغییرات در رفتار کار آسانی نیست و تلاش زیادی را می طلبد.

بهتر است سبک رفتارتان را از "منفعل" به "جرات مند" تغییر دهید، خواسته های خود را ابراز کنید، از ابراز عقیده نترسید و نهایتاً مسئولیت خواسته ها و رفتارها و انتخابهای خود را بپذیرید.


از اعتماد شما سپاسگزارم

علی اکبری- خانه توانگری طوبی

ادبیات محترمانه و بدون قضاوت : 30
کارآمدی پاسخ : 10
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

10 شهریور 1397 ساعت 12:34
با تشکر از پاسخگویی دقیق و کامل شما. دقیقا همه مواردی که شما اشاره کردید کاملا درسته و برام اتفاق افتاده. چون کاری نتونستم پیدا کنم از صبح تا شب خونه هستم و همیشه هم کمکشون میکنم ولی هر چقدر کمک میکنم باز انتظارشون رفته رفته بیشتر و بیشتر میشه در حد یه خانم خانه دار میخوان تو خونه کار کنم نه در حدی که فقط کمکشون میکنم. بقول شما وقتی یه کاری رو انجام نمیدم رفتارشون عوض میشه یا وقتی میبینن دوست ندارم یه سرویسی رو بهشون بدم خودشون متوجه میشن بعد خود به خود دعوا میندازن وسط و باهام تا یه هفته حرف نمیزنن من خواسته های خودم رو درمورد ازدواج مطرح کردم ولی همچنان معتقدند که سن ازدواج رفته بالا بعد 30-34 سالگی باید ازدواج کنم و الان باید ادامه تحصیل بدم و کار پیدا کنم حتی خواهر و برادر هم مخالف ازدواج من هستن حتی باور نمیکنن که الان دیگه نمیشه کار پیدا کرد همش فکر میکنن من دروغ میگم که کار نیست و... من حتی دنبال شغل غیر مرتبط با تحصیلات خودم هم رفتم مثل منشی گری و بازاریابی و ... که همشون دنبال سابقه کار و پارتی و... هستن همیشه نظرات من رو پیش جمع غریبه و آشنا ضایع کردن طوری برخورد کردن که یعنی من اطلاعاتی ندارم نمیفهمم شعور ندارم توی جمع بجای اینکه طرف منو بگیرن و از من حمایت کنن بدتر توهین کردن و از یه غریبه حمایت کردن ازدواج رو دوست دارم ولی شدیدا میترسم. میترسم از اینکه ازدواج کنم و طرف هم بیاد مثل خانواده من باشه ازم حمایت نکنه درکم نکنه و منو به یکی دیگه ترجیح بده. درسته که تقریبا یه سالی میشه دیگه خواستگار ندارم و حتی جرات ندارم به پسری که دوستش دارم پیشنهاد بدم ولی خب از آینده عاطفی و تحصیلی و ... خودم خیلی میترسم نمیدونم چیکار کنم
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه