سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

آيا جدايي تنها راه است

پرسش

تاریخ ثبت : 13 شهریور 1397
1,171  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
سلام
عليرغم مخالفت مادر به دليل تفاوت تحصيلات ليسانس درآمد سطح فرهنگي و اقتصادي خانواده پر جمعيت ازدواج كردم پدرم فوت شده وبرادرم ايران نيست من ومادر بوديم اولين مشكل ما وابستگي شديد اوبه خانواده ، عدم لذت بردن با من و اصرار شديد اون به مدام رفت وآمد با خانوادش بود و كار من بسيار سنگين بود و من توان مدام رفت و آمدنداشتم مساله ديگه درآمد متفاوت بود و او ن انتظار داشت اداره امور مالي من به دستش باشه و تمام درآمد من قبل از ازدواج هم به حساب مادرم ميرفت چون من ولخرجي ميكردم و اين وضع ادامه داشت
اين دعوا بر سر خانواده زياد شد پرخاشگري فحاشي ميكرد و بعد از يكسال و نيم من ديگه تحملم تموم شده از چند ماه بعد ازدواج سر خانوادش به من فحاشي كرد و كلا من مدام بايد ار كنارش آروم رد شم مثل بمب ساعتي ميمونه ازهر چيزي حتي باز موندن در دستشويي عصباني بشه فرياد ميكشه و فحش ميده و مدام منو تحقير و سرزنش ميكنه همش مضطربم چون همش منتظر سرزنش و ايرادگيريم
تنها راه حل اون بعد از هر دعوا از اول طلاق بوده ! وباجگيري به اين وسيلهو حالا من خونه رو ترك كرد م طلاق توافقي و منتظر دادگاه حاضر به مشاوره نيست

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

فاطمه علی اکبری
فاطمه علی اکبری
13 شهریور 1397 ساعت 22:50

درود بر شما

آنچه نمی گذارد هر زوجی، خود نتوانند موقعیتی که در آن هستند را درست ببینند، هیجانات و الگوهای ناکارآمد رفتاری است که متاسفانه این عدم توانایی در دید درست ، باعث می شود در طول زمان بیشتر به خود و به یکدیگر و در نهایت به رابطه ، زخم بزنند که یا خود را مجبور می کنند تحمل کنند و یا سعی می کنند تا برای تسکین زخم خود، رفتارهای ناکارآمد نشان دهند و یا اینکه نهایتا رابطه به سمت جدایی پیش می رود.

در زندگی مشترک برای اینکه زوجین در کنار یکدیگر احساس آرامش کنند لازم است که به دنبال یک زبان مشترک و هماهنگی با یکدیگر باشند و در ضمن روش رویارویی با مشکلات و اختلافات را بیاموزند.


شما برای پاسخ مثبت به همسرتان حتما در آن زمان دلایلی داشتید. چک کنید چه عاملی باعث شده که از همسرتان دور شوید و از کجای زندگی تان ناراضی هستید و تاکنون چه رفتار کارا و مثبتی را برای رفع وضعیت کنونی انجام داده اید؟ 


هنگامی فهمیدید که چه چیزی عامل این اختلاف است، می‌توانید الگوهای فکری و رفتاری‌ تان را تغییر دهید. مثلا در مورد نحوه رفت و آمد با خانواده ها و یا وقت گذاشتن ایشان برای خانواده اش، ممکن است همسر شما به دلیل عدم لذت بردن از شما با خانواده اش رفت و آمد نداشته و آنچه که سبب چنین برداشتی از سوی شما شده تفاوت فرهنگی در نحوه تعامل با خانواده ها بوده. آیا همسر شما مستقیماً به شما اعلام کرده که از بودن شما لذتی نمی برد و به این دلیل تمایل به رفت و آمد با خانواده اش داشته؟ اگر پاسخ تان منفی است، لازم بوده دیدگاه تان در مورد حد وحدود مراودات را به ایشان بگویید و اگر پاسخ مثبت است، لازم بود دلیلش را از ایشان بپرسید و خواسته های خود را مطرح کنید تا به نگاه مشترک دست یابید.


در خصوص پرخاشگری همسرتان نیز توضیحاتی داده اید. شکی نیست که عصبانیت، حقی را برای کسی ایجاد نمی کند. اما واکنش شما نیز در این مواقع مهم است. آیا مسیر عصبانیت ایشان را می شناسید؟ تاکنون در مورد احساسی که در حین عصبانیت و پرخاشگری ایشان دارید با هم گفتگو کرده اید؟ ضمن اینکه در نامه شما نوعی نگاه بالا به پایین نسبت به همسرتان وجود دارد. اگر شما این نگاه را در عمل به همسرتان نیز انتقال داده باشید، ممکن است واکنشهای پرخاشگرانه ایشان به همین مسئله نیز مرتبط باشد.


نوشته اید: او ن انتظار داشت اداره امور مالي من به دستش باشه و تمام درآمد من قبل از ازدواج هم به حساب مادرم ميرفت چون من ولخرجي ميكردم و اين وضع ادامه داشت

نازلی گرامی، اینکه بخواهید اختیار درآمد شما با خودتان باشد خواسته ای نامعمول نیست. اما نوع رفتار شما نیز جای بازنگری دارد. شما ازدواج کرده و دارای زندگی مستقل از مادر هستید، این که بنا به هر دلیلی تمام درامد خود را به حساب مادرتان بریزید رفتاری بالغانه محسوب نمی شود. شاید آنچه که همسر شما را آزرده خاطر کرده همین نوع مسائل مالی باشد و این کار شما از نظر ایشان ممکن است نادیده گرفتن او به عنوان یک مرد باشد.


در نامه تان اشاره داشته اید به اینکه ایشان بعد از هر دعوا پیشنهاد طلاق از سوی همسرتان مطرح می شده و به این وسیله باجگیری از شما صورت گرفته. آیا منظور شما این است که از سوی ایشان تهدید به طلاق می شدید و از ترس عملی شدن این اتفاق، سکوت می کردید؟ اگر پاسخ شما مثبت است، لازمست که در نوع رفتار خود بازبینی صورت دهید زیرا این احتمال هست که شما به طور مهرطلبانه و از ترسِ از دست دادن زندگی مشترک، رفتارهایی را انجام داده باشید که پتانسیل خشم از همسر و صدمه شدیدتر به رابطه را ایجاد کرده. 


و اینکه: در انتهای نامه تان، عدم تمایل همسرتان به مشاوره را ذکر کرده اید. دلیل حاضر نشدن همسرتان برای مشاوره چیست؟ آیا قصدش این است که رفتاری را به شما تحمیل کند یا اینکه تمایلی به ادامه زندگی با شما نداشته و پرونده زندگی مشترک را در ذهنش بسته است؟ اگر  مورد اول است که لازمست گفتگوی بالغانه انجام شود نه حالت اجبار و ترس؛ و اگر مورد دوم است یعنی ایشان اصلا تمایل به ادامه زندگی مشترک ندارد، واقعیت را بپذیرید و البته قابل درک است که پایان دادن به یک زندگی مشترک، استرس بسیار زیادی برای شما دارد ولی وقتی نشانه های اتمام رابطه بیش از احتمال ترمیم آن به چشم می خورد، پایان دادن می تواند تصمیم مفیدتری باشد. 


از اعتماد شما سپاسگزارم

علی اکبری- خانه توانگری طوبی

معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه