سلام فاطمه گرامی

نامه شما را خواندم متوجه شدم که دچار بی انگیزگی و نوعی رکود در این مرحله از زندگی خود شده اید، این که می فرمایید که کاری را شروع می کنید و نیمه تمام رها می کنید به این معناست که دچار اهمالکاری می شوید، اهمال کاری می تواند علت های مختلفی داشته باشد، برای غلبه بر اهمالکاری لازم است ببینید که چه فکری مانع از اقدام موثر شما می شود. آیا فکر می کنید که از پس آن کار برنمی آیید؟

آیا هدف هایی را تعیین می کنید که بسیار بزرگ و دور از دسترس هستند و با توانایی های شما و امکانات شما سازگاری ندارد؟

آیا ریشه در بی حوصلگی و تنبلی دارد؟

پاسخ به سوال های فوق به شما کمک می کند که اشراف بیشتری به مشکل خود پیدا کنید و باور های ناکارآمد زیر آن را پیدا کنید.

برای رسیدن به اهداف خود بهتر است که اهداف خود را عینی ، واقعی و دستیافتنی با توجه به توانایی ها و محدودیت های خود تعریف کنید. برای رسیدن به آنها پله هایی را برای رسیدن به آنها تعریف کنید و زمان مشخص و فعالیتهای مشخصی را تعریف کنید. در این صورت است که ارزیابی دقیق تری از خود و مهارتهای خود می توانید داشته باشید.

به افسردگی اشاره کردید، لازم هست توجه کنید که اختلالات روانشناختی علائم ویژه ای دارد که در صورت وجود آنها آن اختلال تایید می شود، هر پایین آمدن خلق و کمبود فعالیت  را افسردگی نباید نامید.

کتابی به نام " غلبه بر اهمال کاری " می تواند به شما در این صورت کمک کند.

از دروس غیرحضوری نیز" من ارزشمند" نیز می تواند برای شما موثر باشد.

با تشکر از اعتماد شما

مونا گوشه - خانه توانگری طوبی