پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
سامانتای عزیز سلام
نامه شماراخواندم ومتوجه دغدغه شما شدم ، همانطور که میدانیم ازدواج تصمیم مهمیست که باید برای تمام عمر گرفته شودو وقتی شما فردی را به همسری قبول کردید یعنی نسبت به او متعهد گشتید اما با توجه به مواردی که عنوان کردید لازم است به چند نکته اساسی در این مورد توجه کنید:
قبل از هر چیز باید بگویم دلیل شما برای ازدواج دلیل درستی نیست ، چرا که ترس از بالا رفتن سن، آرزوی پدر و مادر ، عقب نماندن از دوستان دلایل کاملا اشتباهیست که نمیتواند در جاده پر فراز ونشیب زندگی شما را یاری کند بنابراین باید به این سوال که چرا میخواهم ازدواج کنم پاسخی درست ومنطقی بدهید.
نکته بعد این که قاعده ازدواج سالم در اینست که پسرو دختر قبل از ازدواج باید به این توانایی رسیده باشند که پدر ومادر خود را از نظر روانی، احساسی، عاطفی طلاق داده باشند چرا که اگر چنین نباشد و مثلا در سن وسال سینا هنوز به مادرش وابسته باشدونتوانسته بند ناف روانی اش را از مادرش جدا کند نمی تواند هیچ کس را در جایگاهی بالاتر از مادرش ببیند وبه عبارتی توانایی عشق ورزیدن سالم را ندارد وفرد مناسبی برای ازدواج نیست چرا که الویت زندگی ایشان مادرش است نه شما.
مورد دیگر اینکه ازدواج نباید به هر قیمتی انجام شود، شما وظیفه شاد کردن بقیه را ندارید باید بتوانید برای داشتن تصمیم درست در ازدواج کمی خودخواه وسخت گیر باشید ، با مقایسه خود با دیگران زندگی خود را نابود نکنید .
مطلب مهم دیگری که حائز اهمیت است طبق گفته خود شما سینا عنوان کرده تصمیمی برای ازدواج ندارد وبه اجبار شما این موضوع را با خانواده مطرح کرده ، نکته که شما باید به آن توجه کنید اینست که اگر او قصدش ازدواج باشما بود طی این مدت کارهایی انجام میداد مثلا شما را به خانواده اش معرفی میکرد، شرایط را برای ازدواج کردن فراهم میکرد ،اقدام جدی برای خواستگاری انجام میداد و مواردی دیگر که هیچ کدام از این موارد را ایشان انجام ندادند، پس شاید بتوان به این نتیجه رسید که قصد ایشان دوستی وخوشگذرانی با شما بوده است نه ازدواج.
پیشنهاد من به شمااینست که در موردنکاتی که گفته شد بیشتر فکر کنید ودر این راستا از آموزش غیر حضوری خانه توانگری طوبی در خصوص ازدواج بهره مند شوید .
باتشکر از اعتماد شما
الهه دهقانیان
خانه توانگری طوبی
با سلام دوباره
سامانتای عزیزبسیاری از افراد همانند شما درگیر رابطه عاطفی بودند وبعد از مدتی به هر دلیلی خواهان پایان دادن به رابطه شان بودند،اگرچه پایان دادن به رابطه عاطفی میتواند برای هرکسی سخت وطاقت فرسا باشد، اما اگر افراد سواد پایان دادن به رابطه احساسی را نداشته باشند با مشکلات بیشتری مواجه خواهند شد :
بنابراین باید نکاتی را رعایت کنند:
برای پایان دادن به رابطه تصمیم بگیرید مسولیت آن را بپذیرید وشخص مقابلتان را از تصمیمتان مطلع کنید
محترمانه رفتار کنید ، درست است که رابطه حتما نواقصی داشته اما بی احترامی کردن به معنی بی احترامی به انتخاب خودتان است پس در نهایت احترام جدا شوید.
احساسات وتقصیرهایتان را بپذیرید چرا که در هر رابطه ای افراد سهمی در بوجود آمدن مشکل داشته اند، بدانید که در طی این جدایی هیجانات واحساسات منفی را تجربه خواهید کرد وبه جای اینکه طرف مقابل را مسؤل حال بدتان بدانید به دنبال تغییر خلقتان باشید.
حتما حضوری از یکدیگر جدا شوید وبه رابطه پایان دهید.
با امید روزهای خوب وآینده ای سرشار از امید برای شما
باسپاس از شما