سلام. من وارد رابطه با يك هنرمند شدم. ايشان با كوچكترين مخالفتي، به شدت احساسي رفتار ميكنند و با وجود ٣١ سال سن، هنوز سرمايه مالي مناسب ندارند و بعد از دوسال هم از كسي جدا شدند. و مقصر را ايشان ميدانند براي مهريه.(رابطه قبلي من فريب بود و سه ماهه خوشبختانه جدا شدم) بعد از هربار ناراحتي هرچه از دهنشان درميايد ميگويند و ادم را تحقير ميكنند و حتي خودشان را. و بعد پشيمان ميشوند و ميگويند من فلان جا سو برداشت داشتم، و شروع به التماس و دلجويي. مهربان هستند و زيبا .در زمان مهرباني، فوق العاده اند. علت علاقه من به ايشان جنبه هيجان و ماجراجويي و سفر بود كه فوق العاده شريك خوبي اند و سفر از علايق بالاي من است.اما در عصبانيت خيلي تحقيراميز رفتار ميكنند..من بارها سعي كردم رابطه ام را تمام كنم و نميگذارند. حالا ٧ ماه است و من از ماه چهارم قصد جدایي كردم. از ابتدا قصدشان ازدواج بود. حالا هم بهشان ميگويم دوست باشيم ميگويند فقط ازدواج. و هم رو بسازيم. اول منطقي ميشوند. و دوباره سر بحث كوچك و مخالفت كوچك بعدي، همان ادم قبل ميشوند.و در زمان ناراحتي ميگويند تو مرا بازي دادي و امنيت ندارم كنارت مدام ميخاهي تمام كني. واقعا اين ادم جاي تغيير دارد؟! من دلم براي اشكها و التماسهايش ميسوزداما واقعا از رفتارهايش خسته شدم. يك بار ميگويند من ذليلم و تو خيلي خوبي. يك بار ميگويند تو لياقت مرا نداري. انگار خودشيفته اند. من واقعا نميفهمم آیا طبيعي است در صورت ناراحتي اين مدل رفتار كردن؟! يا من دارم زياده روي ميكنم. حقيقت اين است كه من از هر لحاظ حس ميكنم از ايشان سر هستم و اعتماد به نفس بالاي ايشان برايم واقعا عجيب است! گاهي هم انگار خيلي ضعیف اند!كمي در رابطه با اين ادم و موضع رفتاري من توضيح ميدهید
مهمترین سوال :