سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

میترسم بخاطر شرایط بد مجردی ام ازدواج کرده باشم

پرسش

تاریخ ثبت : 10 آبان 1397
1,220  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
با سلام من به مدت شش سال با خانم مطلقه ای بطور تلفنی آشنا شدم و دلبستگی بین ما شکل گرفت اما من بعد از مدتی خواستم رابطه را قطع کنم اما هم خودم سختم بود و هم ایشان اصرار کردند. توی این شش ماه رابطه ما کم کم به یک رابطه یک طرفه تبدیل شد که فقط اون زنگ میزد من هم واقعا کلافه شده بودم نه میتوانستم خودم را راضی کنم که باهاش ازدواج کنم و نه انگیزه این را داشتم که ازش جدا شم، اواخر دیگه بهش کفتم روزی یکبار زنگ بزنه اما بهر حال در ارتباط بودیم و من سالی یکبار میرفتم دیدنش، بعد با دختر دیگه ای اشنا شدم که مشتری محل کارمان بود در واقع من به طور موقت به جای دیگه ای منتقل شدم و ایشان به من پیامک دادن که بگن از رفتن من ناراحت شده اند، در هر حال من بعد بهش پیام دادم و یک رابطه دوستی شکل گرفت و اون گفت که از وقتی که با من اشنا شدن از من خوششون اومده و یک جورایی انگار عاشق شده بود، کم کم رابطه ما عمیق تر شد و همدیگر را بیرون میدیدیم در این مدت ناراحتی کمی بینمان بود فکر کنم دوبار من رابطه را بهم زدم که بار اول ایشون دوباره پیام دادن و بار دوم من، چون حس کردم که اگه ایشون نباشن من خیلی تنها میشم و به شرایط سخت قبل برمیگردم در هر حال بعد نه ماه از اشنایی ما عقد کردیم و حالل شش ماهه عقدیم، حالا میترسم این ازدواج من بخاطر ترس از شرایط بوده ، البته ایشون دختر خوبی هستن ولی همیشه این باور در من بوده مه نمیتونم ازدواج کنم فکر کنم بخاطر روحیه منزوی ام، میترسم بخاطر روحیه ام بهشان اسیب بزنم چون گاهی توی خودم میرم یا دوس دارم تنها باشم، رابطه ام با خانم قبلی ( حالا که از اون رابطه در اومدم متوجه شدم) فکر کنم بیشتر بخاطر حس رهاشدگی هر دومون بوده و اینکه من بار مسیولیت زندگی ام را میخواستم ایشون بکشه

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

الهه دهقانیان
الهه دهقانیان
13 آبان 1397 ساعت 12:56

با سلام واحترام

مطلبتان را خواندم ومتوجه نگرانیان شدم ، اما چند نکته در گفته های شما مهم به نظر میرسد، اول اینکه خیلی طبیعیست که بسیاری از روابط عاطفی به جدایی منجر شود ولی جدایی رابطه هم اصولی دارد اینکه رابطه از طرف شما اصطلاحا تمام شودولی همچنان تلفنی در ارتباط باشید ودیداری سالیانه داشته اید کمی قابل تأمل است چرا که بالاخره اتمام این رابطه نباید موازی با شروع یک رابطه جدید اتفاق می افتاد و آن هم از سمت طرف مقابلتان. برای اتمام رابطه باید هر دوطرف بدانند وباهم به این نتیجه برسند که رابطه آنها باید تمام شود ودیگر ارتباطی وجود نخواهد داشت که هرکسی تکلیفش با خودش وطرف مقابلش روشن باشد ؛و مدت زمانی هم برای التیام این جدایی وبازسازی  برای افراد لازم است تا نگاهی به رابطه شان بیندازند ، مشکلات خود ورابطه شان را بررسی کنند ودر نهایت با یک ذهن باز برای ادامه زندگی تصمیم گیری کنند ، اما در مورد شما هیچکدام از موارد بالا رخ نداده وبلافاصله رابطه بعدی شروع شده بنابراین خیلی واضح است که نتوانید تشخیص دهید این انتخاب از ترس تنهایی بوده است یا واقعا انتخاب اصلی شما مطابق سلایق وباورهایتان بوده است، بنابراین هنوز برای خودتان مبهم است که چرا بااین فرد ازدواج کردید ودرنهایت نتوانسته اید چرایی محکمی پیدا کنید و بالطبع نگرانید. افراد برای اینکه ازدواج خوبی داشته باشند بای از مهارت ارتباطی درستی برخوردار باشند یعنی به خاطر عشق وتعهد ازدواج کنند نه به خاطرضعف های درونی شان( که شما ذکر کردید فرد مسؤلیت پذیری نیستید وبه دنبال فردی که قبول مسؤلیت کند بودید).

توصیه من به شما اینست که حتما شما وهمسرتان به یک درمانگر مراجعه کنید وبرای ادامه رابطه با توجه به راهنماییهای ایشان تصمیم گیری کنید.

باسپاس از اعتماد شما 

الهه دهقانیان

خانه توانگری طوبی

ادبیات محترمانه و بدون قضاوت : 24
کارآمدی پاسخ : 10
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

13 آبان 1397 ساعت 21:45
با تشکر از پاسخ شما مشاور عزیز
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه