سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

وابستگی همسر به خانوادش

پرسش

تاریخ ثبت : 09 آذر 1397
1,286  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
باسلام من ۴ساله ازدواج کردم شوهرم و مادرش تو دوره خواستگاری بسیار دروغ گفتندچون دروغ تو خونوادشون زبلی تعریف میشه و این دروغ ها ادامه داره همه پس انداز و طلاهای منو به پدرش داد تا یک واحد اپارتمان ازش بخره و خبری از بنام زدن نیست و میگن توی اپارتمان بعدی که ساختیم بهتون میدیم بسیار وابسته هست و سیر تاپیاز زندگی خصوصیمون و کاریش برای مادرش تعریف میکنه همه پس اندازش ازش میگیرن و خرج خورد و خوراکشونم میده..وله قول خودش باباش ۴۰ساله گفته ندارم...
.مشاوره رفتیم و پذیرفته اشتباه کرده ولی تو عمل فرقی نکرده ی دختر ۲ساله هم دارم که چون زیاد کار میکنه وقتی براش نمیزاره

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

فاطمه علی اکبری
فاطمه علی اکبری
18 آذر 1397 ساعت 14:10

درود بر شما

گاهی اوقات شیوه تربیتی فرزندان در خانواده به صورتی است که احساس مسئولیت در قبال فردی که با او تشکیل خانواده داده اند کمرنگ تر از مسئولیتهای آنها در زمان مجردی است. بدیهی است که اینگونه ارتباطات به کارکرد خانواده تازه شکل گرفته آسیب می زند. نوع رفتار همسرتان در قبال خانواده اش به نظر می رسد از همین نوع باشد. یعنی ایشان همچنان مانند دوران تجرد، به فکر رفع نیازهای خانواده اش است. در واقع همسر شما بعد از جدا شدن از خانواده خود و تشکیل یک زندگی جدید نتوانسته از لحاظ روانی و عاطفی از خانواده خود جدا شود.

  • مسائلی از این دست را باید با توافق حل کرد. به نظر می رسد همسرتان به این شکل بزرگ شده و طرز فکرش اینست و به این سرعت نمی تواند عادتهای نهادینه شده اش را تغییر دهد. پس شما باید با صبوری و گفتگوهای صمیمانه و بالغانه به ایشان یادآوری کنید که قصد فاصله انداختن بین همسرتان و خانواده اش را ندارید و فقط شما و فرزندتان بیشتر از حال حاضر به ایشان احتیاج دارید.


  • چک کنید که رفتار شما در این چند سال با ایشان چگونه بوده؟ نظر خود را شفاف گفته اید یا صرفا برای کسب رضایت ایشان به نوعی منفعلانه با رفتارهای نامطلوب ایشان سازگاری کرده اید؟ آیا شما تمایل به گفتگو و ابراز عقیده و احساس داشته اید؟ یا اینکه چه زمانی متوجه دروغ گفتن ایشان و مادرش در خواستگاری شدید؟ و اگر متوجه شدید دلیل اینکه پس انداز و طلای خود را به ایشان دادید چه بود؟


  • با توجه به توضیحات تان به نظر می رسد که نوعی رفتار مهرطلبانه را در زندگی مشترک پیش گرفته اید. این دیدگاه منفعلانه در افراد مهرطلب وجود دارد که: من مسوولم تا در ارتباط با اطرافیانم پیوسته به بهترین نحوی رضایت آنها را جلب کنم و آنها را خوشحال و راضی نگه دارم/ با بیان خواسته‌هایم احتمال درگیری و یا تنش وجود دارد، پس باید با خواسته‌های اطرافیانم کنار بیایم و... چک کنید که آیا چنین چیزی در رابطه با شما و همسرتان وجود داشته؟


  • سعی کنید با مسالمت به همسرتان بفهمانید که مرزهای یک رابطه مشترک با روابط دیگر چه هستند و چرا او لازمست همه چیز را دوباره تعریف و بازسازی کند. ناراحتی و رنجی که می‌ برید را بیان کنید. انتقادهای شدید نکنید چون ممکن است سبب موضع گیری ایشان شود اما خوب است که بازخوردها و عواقب چنین وابستگی‌ای در زندگی‌تان را بیان کنید. مثلا اینکه چنین رفتارهایی سبب ناراحتی شما نسبت به زندگی مشترک میشود.


  • او را متهم نکنید تنها آثار کارش را به او گوشزد کنید و نیازهایی که به ایشان دارید را بازگو کنید. مثلا نیازهای عاطفی فرزندتان به پدرش را بگویید و لطماتی که حضور کمرنگ پدر به فرزند می زند را به ایشان یادآور شوید. به همسرتان می توانید بگویید که فرزندمان در این سنین نیاز دارد به توجه گرفتن از پدرش تا اعتماد به نفس و آرامش داشته باشد.


  • وقتی می فرمایید با وجود پذیرش اشتباهش، همچنان به همین رفتارها ادامه می دهد به نظر می رسد ایشان مدل دیگری را برای تعامل با خانواده اش بلد نیست. بنابراین در اینجا نقش شما تعیین کننده است. یعنی اگر خواسته شما ادامه دادن این زندگی است ابتدا بپذیرید که همسر شما با این شیوه تربیت شده و حتی اگر هم بخواهد تغییری در نوع رفتارش بدهد بازهم این مسئله یک فرایند زمانبر است و ضمناً نمی توان به امید تغییر دادن کسی بود. اما برای اینکه بتوانید جلوی این روند معیوب را بگیرید لازمست که رفتارهایی که خودتان نیز به حالت مهرطلبانه دارید بشناسید مثل همین بخشیدن طلا و پس انداز به همسرتان و نداشتن هیچ سهمی در آپارتمان.


  • گام بعدی می تواند دیدن همین رفتارها از سوی همسرتان باشد. وقتی ایشان با شما به مشاوره آمده و حتی پذیرفته که رفتارش صحیح نبوده بدین معنا می تواند باشد که شاید خودش هم از این وضعیت راضی نیست ولی مدل ارتباطی دیگری را بلد نیست. شناختن مسیری که ختم به پیشامدهای ناخشنودکننده در زندگی تان می شود می تواند به شما کمک کند که جلوی تکرار را بگیرید.


در زندگی مشترک جایگاه و شرح وظایف زوجین در قبال یکدیگر امری مشخص و بدیهی است؛ بنابراین گاهی ممکن است زن و شوهر به دلایلی مثل آشنا نبودن با مهارت‌های زندگی و... این جایگاه‌ها را تغییر دهند یا به نقش خود به درستی نپردازند و به تبع آن باعث ایجاد اختلافاتی در زندگی خود شوند. خواسته های خود را به طور شفاف و بدون محکوم کردن همسر و خانواده اش بگویید، دیدگاه خودتان را درباره دروغ گفتن متذکر شوید و بگویید که چنین کاری از نظر شما زرنگی نیست و سبب سردی می شود، نیازهای فرزندتان به پدرش را با او درمیان بگذارید، خاطر نشان کنید که مسائلی که سبب رنجش شما شده احساس ناخوشایندی در شما ایجاد کرده و دوست ندارید چنین چیزی در زندگی مشترکتان وجود داشته باشد، ایده هایی که به ذهن تان می رسد بگویید و سخنان ایشان را نیز بشنوید تا در نهایت بتوانید به توافق با همسرتان دست یابید.


از اعتماد شما سپاسگزارم

علی اکبری-خانه توانگری طوبی

معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

18 آذر 1397 ساعت 19:52
خیلی ممنون از راهنماییتون...دروغها یکی یکی بعد از عروسی لو رفتند و پس انداز و سکه را تقریبا با زور از من گرفتندیکسری قبل عروسی یکسری بعد از به دنیااومدن دخترم و وعده دادند که پس میدهند ولی عمل نکردند به قولشون کلا اینم جز عادت خانوادگی و زرنگی محسوب میشه که از اطرافیانت هرطوری که بتونی سواستفاده کنی گولشون بزنی بعد بیای تعریف کنی و همه تشویق کلامیت کنن و مهر زبل بودن و زرنگی به پیشونیت بخوره
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه