پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
درود بر شما
توضیحات تان را خواندم. همانطور که در نامه قبلی نیز خدمت شما عرض شد يكی از مشكلات اصلی خانوادهها، تعارضات و درگيريهای بين والدين و فرزندان است. تضاد بین والدین و فرزند ریشه در باورها و رفتار پدر و مادر در دوران کودکی و نوجوانی دارد .
از جمله دغدغه های اساسی پدر و مادر تربیت صحیح فرزندان است (که البته روش آن در هر خانواده های متفاوت است). گاهی والدین نسبت به نقش و وظایف خود، در قبال فرزند سازوکارهای کافی را نداشته و در تربیت فرزندان دچار مسائلی هم می شوند و عمدتاً از تربیت سنتی که خود تحت تاثیر آن بوده، کمک می گیرند. تربیت سنتی روشی است که از گذشته مرسوم بوده و برخی از پدر و مادرها با همان سبک تربیتی، رشد کرده اند.
به طور معمول، اختلاف بين نسلها واقعيتی است كه هميشه وجود داشته، اين اختلافات را اگر چه نميتوان به كلی از بين برد، اما ميتوان آن را مدیریت کرد.
به نظر می رسد درخواست والدین تان از شما به نوعی مقاومت در برابر تغییر رفتار فرزندشان باز می گردد. البته درمواردی که چنین تضادهایی پیش می آید طبیعی است که چنین واکنشهایی را هم از والدین ببینیم. زیرا ساختار فکری آنها چندین دهه بدین شکل بوده و تفاوت دیدگاه فرزند با آنها ممکن است نوعی ساختار شکنی برایشان محسوب شود. یعنی احتمالاً احساس بر هم خوردن بنای فکری و ساختار اندیشه برای آنها پیش آمده که در برابر آن مقاومت می کنند. بنابراین بهتر است ابتدا این بخش را نیز ببنید و از والدین خود دلگیر نباشید. در نظر داشته باشید که والدین اصلی ترین موضوع روحی و روانی ما هستند و اگر رنجشی بین والدین و فرزندان پیش می آید به دلیل تفاوت نسلهاست نه آزارگری والدین. ابزار فرزندپروری آنها در همین حد است.
اصل مهم درباره رفتار با پدر و مادر، ایجاد اعتماد در آنها نسبت به رفتارهای ما است. ضمن حفظ ارزشهای خانواده، به آنها نشان دهید که در موقعیت های جدید هم مطابق با نظام ارزشی آنها خواهید بود؛ حتی اگر تغییراتی در نوع رفتارهای شما برحسب شرایط جدید زندگی تان پیش بیاید. اعتماد، زمینه گفتگو را نیز فراهم می کند.
ما، در شرایط مختلف با آدهای متفاوتی مواجه می شویم که رفتارهای ما و مرزبندی هایی که داریم؛ نوع رفتار آنها در قبال ما را تعیین می کند و گاهی نیز تغییر می دهد. اما والدین شامل این قاعده نیستند. یعنی ما مأمور به تربیت والدین خود نیستیم (که اگر هم بودیم موفقیتی نداشتیم) فقط با برخی مهارتهای ارتباطی، سازگاری را بالا برده و تنش را کاهش می دهیم. پس بنا نیست ما والدین را تغییر دهیم یا مقابله کنیم، همانطور که قرار هم نیست یک رویه نادرست را انقدر ادامه دهیم تا لطمه جدی بخوریم. شما مهارتهای ارتباطی خود را بالا برده و در زمینه گفتگو تلاش خواهید کرد نه مقابله با والدین. البته سخت گیری والدین ایجاد خشم می کند (که در محتوای نامه تان پیداست) ولی راهکارش درگیری با والدین نیست.
گاهی یک تغییر ساده در نگاه و حتی واژه ها، می تواند سطح سازگاری ما را با مسائل، متفاوت کند. تا زمانی که ذهنیت ما از تذکر های والدین، گیر دادن و کنترل کردن باشد و آن را به پای مداخله پدر و مادر بنویسیم، حال خوبی هم از این نوع کارها به سراغ ما نمی آید؛ ولی زمانی که آن را به پای همراهی و انتقال رایگان تجربه بگذاریم، نه تنها مقابله نمی کنیم، بلکه احساس قدردانی و تشکر به سراغ ما خواهد آمد. توصیه می شود نظرات خود را بگویید ولی در مورد رفتار والدین تان به آنها حرف مستقیم نزنید. جمله خود رابا من شروع کنید: من آدمی هستم که با توجه به نکات خوبی که از شما یادگرفتم، الان می تونم در فلان موقعیت رفتاری بکنم که باعث ناراحتی شما نشود/ شما انقدر برای پرورش ما زحمت کشیده اید و انرژی گذاشته اید و ارزشهای مهم را به ما یاد داده اید که من حتی اگر چادر هم سر نکنم؛ می توانم مطابق خواسته شما متانت و مذهب و حجابم را رعایت کنم.
نشان دهید که آنها را می پذیرید و تغییر شرایط باعث بی ارزشی نظام خانوادگی نیست. در مواردی هم که حس کردید ناراحتی والدین تان در حدی است که در آن لحظه امکان گفتگوی توام با آرامش مقدور نیست، بهتر است با سکوت به موقع جهت احترام و حفظ حرمت پدر و مادر (نه به حالت بی محلی کردن) گفتگو را به زمانی موکول کنید که آرامش وجود دارد تا بتوانید در این مورد به توافق برسید.
از اعتماد شما سپاسگزارم
علی اکبری-خانه توانگری طوبی