سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

ادامه زندگی یا جدا شدن

پرسش

تاریخ ثبت : 21 آذر 1395
3,875  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
سلام روزتون بخیر

من دختری هستم 30 ساله که یک سال و نیم پیش با یه اقایی که 5 سال از من بزرگتر است عقد کردیم، ایشون برادر یکی از دوستای خوبه من بودن ولی اشنایی ما کاملا به صورت سنتی بوده و ایشون از من خواستگاری کردن، ما 5 ماه با هم صحبت می کردیم و بعد از اون عقد کردیم. ولی از یکی دو ماه بعد از عقدمون اختلافای ما شروع شد. تا جایی که به خانواده ها کشید و الان خانواده ها با هم قهرن. ایشون متاسفانه خیلی رفتارای خاله زنکی دارن و از دوماه بعد عقد شروع کردن که خواهرت به من اینو گفت مامانت مامانه من و دعوت نکرد و حرفهایی از این قبیل. متاسفانه خانواده اشون هم دامن میزنن به این حرفا و یا به من تیکه میندازن یا همسرم رو تحریک میکنن بر علیه من و خانواده ام. ما با هم اصلا صمیمی نیستیم، خیلی کم پیش میاد با هم درد و دل کنیم. چون ایشون از هر حرف من برعلیه من استفاده میکنن و اصلا هم روحیه حمایتگری ندارن. ذهن منفی داره کلا نسبت به من و خانواده ام، مثلا اینکه من هیچ وقت پیش نیومده که ازشون چیزی بخوام که در حد توانش نیست خیلی وقتا هم کلا چیزی نخواستم ولی همش میگه تو زیاده خواهی و هوای من و نداری تو مسایل مالی. خیلی هم میخواد همیشه حرف حرف خودش باشه.و اصلا با من مشورت نمیکنه یا میگه من مشورت میکنم ولی اون چیزی که من میگم باشه. زبون نیش داری هم داره و خیلی وقتا تیکه میندازه که ادمو ناراحت میکنه. و خیلی هم پرتوقعه یعنی کاری که خانواده من انجام میدن وظیفه اشونه و اخرم هم میگه چیکار کردن مگه. و اگه خانواده اش یه کاره کوچیک بکنن یه بار تشکر کافی نیست من باید روزی 20 بار تشکر کنم. البته روزای خوب هم داشتیم ولی این مسایل به خاطر اینکه اساسیه انقد اذیتم کرده که دیگه هیچ خوبی به چشمم نمیاد.

حتی مدت سه ماه هم با هم قهر بودیم. ولی باز اشتی کردیم. الان هم میگه من کلا با خانواده تو رفت و امد نیمکنم ولی تو باید تو خانواده من بری و بیای. الان دیگه موندم چیکار کنم. بودنمون کنار هم بیشتر استرس میده به من تا ارامش. خیلی وقت ها هم حرفامو نمیزنم یا درخواست هامو نمیگم چون میترسم دعوا بشه و انقد که دعوا و جدل داشتیم واقعا خسته ام.

اگه ممکنه راهنمایی ام کنید. چون پیش مشاورای زیادی رفتم هر کدوم یه چیزی میگن. یکی میگه جدا شو یکی میگه تحمل کن.....

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

ویدا چیتگر
ویدا چیتگر
04 اسفند 1395 ساعت 13:12
سلام خدمت شما دوست گرامی در پاسخ باید عرض کنم نباید به هر قیمتی تحمل کرد و رابطه ی ناکارآمد را ادامه داد ولی این یک قاعده ی کلی است. به نظر می رسد در این رابطه آنچه که بیشتر حاکم است ، رابطه ی کودک - والد باشد که یکی از نظر دیگری اشتباه می کند و آن دیگری باید سرزنش و تحکم کند و قانون وضع کند. در صورتی که یک ازدواج درست اینه که بر اساس بلوغ های فکری و شخصیتی شکل گیرد . از طرفی ازدواج قراردادی دوطرفه است که اگر مشکلی در آن احساس می شود، هر دو طرف بازی باید برای شناسایی منشا مشکل و حل و فصل آن اقدام کنند نه فقط شما به تنهایی بار این مسئله را به دوش بکشید. پیشنهاد من به شما این است که موقعیتی مناسب که بهترین شرایط صمیمیتی را دارید ، ایجاد کنید و با تاکید بر اوقات شیرین رابطه ، گفتگویی بالغانه را آغاز کنید و از ایشان هم بخواهید که بر روی هدف مشترکتان متمرکز بمانند . تاکید و تمرکز بر اهداف مشترک می تواند هر دوی شما را از افکار و احساسات پراکنده ، نجات دهد و می توانید بهترین و بالغانه ترین تنیجه را بگیرید. محتوی گفتگو بهتر است ابتدا این باشد که : 1- چقدر باهم احساس صمیمیت می کنید چون صمیمیت یکی از ارکان مهم رابطه ی زناشویی است . 2- آیا تعریف شما از صمیمیت با تعریف ایشان یکی است ؟ چقدر از هم فاصله دارد ؟ 3- آیا فلسفه ی نگاه شما به زندگی تا چه حد به یکدیگر نزدیک است و چقدر از هم فاصله دارد؟ کمی فاصله طبیعی است و باعث جذابیت رابطه هم می شود. 4- محتوی اوقات خوبی که مرقوم فرموده بودید، چیست ؟ و آن محتوی چقدر می تواند در غنی سازی رابطه به هر دوی شما در طولانی مدت کمک کند؟ 5- سهم خانواده ها در این رابطه چقدر است ؟ آیا در مرکز این دایره هستند و یا بخشی از آن ؟ 6- آیا هدف از تشکیل زندگی مشترک در شما و همسرتان یکی است ؟ یا هر کدام اهداف خود را دنبال می کنید یا اصلا راجع به اهداف خود توانسته اید با یکدیگر صحبت کنید و یا آیا این اهداف برای خود تان مشخص و موجه هست تا بتوانید با یکدیگر به اشتراک گذارید ؟ گفتگو در این موارد به دور از هیجانات منفی و سرزنش گری و عصبیت ، در موقعیتی مناسب ، می تواند ارزبایی های دقیقی از رابطه ای که در آن هستید ، به شما و همسرتان بدهد و راهگشای روشنی را به دست می دهد. آنچه نمی گذارد هر زوجی ، خود نتوانند موقعیتی که در آن هستند را درست ببینند، هیجانات و الگوهای ناکارآمد رفتاری است که متاسفانه در اثر این عدم توانایی در دید درست ، باعث می شود در طول زمان بیشتر به خود و به یکدیگر و در نهایت به رابطه ، زخم بزنند که یا خود را مجبور می کنند تحمل کنند و یا سعی می کنند تا برای تسکین زخم خود، به مسیرهای اشتباه تر قدم بگذارند. دوست عزیز مطمئن باشید از طریق ارزیابی های بالغانه ای که در بالا اشاره شد، هر تصمیمی که با هم بگیرید ، این تصمیم از یک قانون منطقی تبعیت می کند و بهترین و مناسب ترین تصمیمی است که شما و همسرتان، برای زندگی خود اتخاذ می کنید ( هم در ادامه ی زندگی و هم در جدایی ). با تشکر از اعتمادتان ، پاسخگوی سوالات بعدی شما خواهم بود. ویدا چیتگر - کارشناس ارشد روانشناسی - خانه ی توانگری
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه