با سلام
حدود یکسال و نیم است که با پسری آشنا شده ام که از همکارانم است دیدار ما فقط در محیط کار بوده است و البته بیشتر باهم به صورت یک الی 2 ساعت جلسه کاری رفته ایم ،( کل دیدار حضوری ما شاید 5 یا 6 بار باشد) و ما بقی ارتباط ما فقط به شبی 1 الی 2 ساعت تلفن ختم می شود . بیشتر صحبت های ما در مورد ازدواج است و ایشون اعتقاد دارد 80 درصد ما باهم خوشبخت می شویم ، اما من برخی مواقع با صحبت ها و رفتارش مرا می ترساند که نکند ایشان از نظر روحی بیمار باشد.
حتی یک بار به ایشان گفتم حاضر است قبل از ازدواج با مشاور هم صحبت کنیم گفت خیر چون مشاور صد در صد با عقاید من و تو مخالف است. گفتم من نیاز دارم که یک نفر دیگر ما را ارزیابی کند گفت می تونی تنهایی مراجعه کنی و به ایشان گفتم که تنهایی بی فایده است.
مثالی می زنم از اعتقادات ایشان و تردید من برای بیمار بودن ایشان :
ایشان اعتقاد دارد که زن و مرد په بخوان چه نخواهند بعد از مدتی برای هم تکراری خواهند شد و من هم با این امر موافقم ، و این امری است بدیهی ، اما مسئله اصلی اینجاست که می گویند بهتر است با هم رو راست باشیم و اگر قرار است که به هم خیانت کنیم به جای این امر از ابتدا روابط دیگر هم را برای هم بگوییم (البته می گویند خودشان معتقدند و وقت ندارند دوست دختر بعد از ازدواج داشته باشند و این امر را برای من مجاز می دانند)، یا اگر من از دوست پسرم بچه دار شدم ایرادی ندارد و ایشان می پذیرند ، من این موارد را که می گویند می ترسم نکنه ایشان از ظر جنسی مشکل داشته باشند یا روحی؟
بیوگرافی خودم و ایشان: پسری است 34 ساله تک فرزند (خواهر و برادر ندارند) پدرشان فوت کرده اند. دانشجو فوق لیسانس
بیوگرافی من: 31 سال و 4 فرزند هستیم ، کارشناسی دارم.
البته می ترسم ایشان با خانواده پر جمعیت ما به خاطر کم جمعیت بودن خودشان نیز مشکل داشته باشند.
مشکل بعدی من به خاطر این که ایشان یک ماشین می خواهند بخرند دقیقا یک سال و نیم که وسواس به خرج می دهند و نمی خرند می ترسم در تمامی موارد ندگی این چنین باشند
و البته چون هیچوقت به من پیشنهاد ندادند که یک بار هم که شده با هم بیرون بریم این مورد هم من را می ترساند که دلیل ایشان چیست به هر حال در یک رابطه نرمال باید رفت و آمد باشد.
از پاسخگویی شما قبلا سپاسگزارم
مهمترین سوال :