پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
سلام خانم ستاره ی گرامی
آنچه مرقوم فرموده بودید را خواندم و متوجه شدم دو رابطه را در شرایط غیر یکسان ( یکی در مرحله ی اتمام و دیگری در مراحل ابتدایی ) هم در ذهن خود و هم در بیرون از خود و در رفتار با فرد مقابل تان پیش می برید. همین روند به خودی خود باعث سردرگمی و پیچیدگی احساسات متناقض در شما می شود.
شما به نام مهرطلبی نمی توانید بیش از این به خود آسیب بزنید. به نظر می رسد الگویی را در عملکرد خود تکرار می کنید که از علل ریشه ای آن آگاه نیستید ولی با نتایج آن به مشکل بر می خورید.
اینکه فرمودید چرا با اینکه رابطه ی فیزیکی نمی خواهید ولی انجام می دهید، مشخص است. تمایلات جنسی پایه ای ترین و قویترین نیاز بشر است و در صورتی که شخص در شرایطش قرار بگیرد سطوح بالای شناختی به سطح پایین تر نزول می کند و فرد فقط می خواهد نیازش مرتفع شود. پس از رفع نیاز ( حالا در هر سطحی از معاشقه ) باز سطوح بالای شناخت در مغز فعال می شود و تمامی آنچه در بازنمایی های ذهنی مان در این رابطه ذخیزه داریم ، افکار را پر می کند و احساسات هم بر اساس محتویات همان افکار ، تنظیم می شود.به همین دلیل اگر رابطه ی فیزیکی به ظاهر ساده ، خارج از چارچوب ارزشی شخص صورت بگیرد، اتفاقا اولین جایی را که مورد اصابتش قرار می دهد، همین عزت نفس و حس ارزشمندی فرد است. پس احساسی که هم اکنون دارید، از این منظر قابل درک و بازبینی است.
دوست عزیز یک قاعده ی کلی در ارتباطات عاطفی وجود دارد که تا یک رابطه به طور کامل و به شکل قطع تما نشده، ورود به رابطه ی دیگری به هر دلیل، اشتباه است و این اشتباه نه به دلایل سنتی مذهبی است و نه به دلایل اخلاقی ؛ بلکه این تداخل روابط عاطفی در هم، مشکلات حاد روانشناختی را به دنبال دارد که در صورت تکرار این الگو متاسفانه جزئی از شخصیت فرد می شود و به راحتی هم درمان پذیر نیست.
بهترین کاری که در این شرایط می توانید انجام دهید، فاصله گرفتن است . فاصله گرفتنی که مرور خاطرات را به حداقل برسانید و برای مسیر زندگی خود هدف قابل دسترس، مشخص کنید ، برای هدفتان برنامه ریزی دقیق کنید و متعهد به انجام تک تک برنامه ریزی تان باشید . مطمئن باشید با این روش بهترین سرمایه گذاری شخصیتی را برای خود خواهید کرد. مهرطلبی سرنوشتی مختوم نیست که شما مجبور باشید مطابق آن رفتار کنید. جنس اضطراب شما ممکن است از این باشد که نکند تنها بمانم ؟ !
مدت زمان کمی مثلا 6 ماه به خود فرصت دهید تا خود را بهتر بشناسید و توانمندیها و ضعف هایتان را مرور کنید و تا جایی که امکان دارد نقاط ضعف هایتان را به نقاط مثبت تبدیل کنید با همین روشی که در بالا عرض شد ( فاصله گیری - هدف گذاری - برنامه ریزی - تعهد به اجرای برنامه ) در این 6 ماه به هیچ وجه تماس با پارتنر خود برقرار نکنید اگر او هم تماس گرفت، با در نظر گرفتن الویت "خودسازی خود" پاسخ دهید حتی اگر برآشفتید. دوباره یه خود بیایید .
یادتان باشد رابطه ی عاطفی در این شرایط فعلی برای شما سم است و باعث می شود بیش از پیش عزت نفس تان را نشانه بگیرد مگر اینکه در این مدت به درستی بر روی بازپروری و ساختنش کار کرده باشید.
در پاسخ به پرسش پایانی شما دوست گرامی باید بگویم " برگشت به رابطه ای که اعتماد ( اولین اصل یک رابطه) ، در آن زیر سوال رفته باشد، به نظر خیلی راحت نمی تواند باشد و برگشت به آن ممکن است به نفع دو طرف نباشد مگر در شرایطی که هر دو نفر با آگاهی بخواهند دست به ترمیم رابطه بزنند و در این مسیر به یکدیگر کمک کنند ، گاهی هم به دلایل دیگری این برگشت اتفاق می افتد که دو نفر بیشتر بر اهداف کوتاه مدت رابطه متمرکز می شوند تا اهداف بلند مدت و جدی و این برای شما که در پایان دهه ی سوم زندگی تان هستید، خیلی مفید فایده نیست.
قابلیت هایی را در خود پرورش دهید که بتوانید احساسات خود را مدیریت کنید و از این مدیریت خود لذت ببرید و رابطه ای مستحکم و با ثبات را با فردی که مناسب برای یک رابطه ی جدی و هدفمند است، شروع کنید و پیش ببرید.
با تشکر از اعتمادتان. پاسخگوی سوالات بعدی شما خواهم بود.
ویدا چیتگر - کارشناس ارشد روانشناسی - خانه توانگری
سلام دوست گرامی
با توجه به توضیحات ارائه شده مشکلات به وجود آمده می تواند در دو بعد قابل بررسی باشد :
احساس عمیق بی ارزشی و عدم تحمل ابهام .
از رابطه نخست خارج شدید و به فاصله اندکی وارد رابطه ی عاطفی جدیدی شدید. شاید برای اجتناب از تجربه احساس ناخوشایند.
هسته ی مرکزی این احساس ناخوشایند، در باور عمیق من بی ارزش هستم نهفته است. واکنش در برابر این باورِ ناکارآمد، راهبردِ جبرانِ افراطی از طریق وارد شدن در روابط عاطفی متعدد و کوتاه مدت است. از سویی دیگر به رابطه ی قبلی باز گشتید چرا که عدمِ تحملِ ابهام ، اضطراب زیادی را در شما ایجاد نموده است لذا برای کاهش این اضطراب به عقب بر می گردید تا ابهام برطرف گردد در عین حال به دلیل آنچه را که از سوی ایشان خیانت نامیده می شود از رابطه ی پیش رو طرد می شوید و مجدداً احساس بی ارزش بودن در شما فعال می شود...
با توجه به وضعیت کنونی ، برقراری رابطه عاطفی جدید کمکی جهت بهبود احساس شما نمی کند. کمی به خودتان زمان بدهید. اضطراب شما در حال حاضر ممکن است به اندازه ای بالا باشد که لازم است برای کاهش علائم، به روانپزشک مراجعه نمایید. تجارب جدید زندگی به اندازه ی تجارب ناگوار گذشته اثرگذارند. ما به همان اندازه که به دلیل رویدادهای تلخ گذشته متاثر می شویم به واسطه کسب تجارب جدید و پذیرش نقش های اجتماعی مطلوب نیز تغییر می کنیم. گذشته ی خود را بپذیرید. و تلاش نمایید روابط اجتماعی خود را با وارد شدن در نقش های سازنده به شکلی که احساس کارآمدی تان را تقویت می نماید توسعه دهید. اینها گامهای مهمی برای لمس تغییرات پیش رو خواهند بود.
" دردها اجتناب ناپذیرند ، رنج ها انتخابی "
با تشکر از اعتماد شما
شایان غدیری،کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
با سلام و احترام
شما در دو رابطه گذشته، یک مساله مشترک داشته اید: برقراری رابطه فیزیکی
این رفتار، به صورت ناخواسته، بر احساس بی ارزشی و عزت نفس تون اثر گذاشته است.
این رفتارِ تماس فیزیکی، با دلایلی که می تونه در آینده بررسی بشه، خاطره ی روابط رو پس از اون، براتون دوست نداشتنی و آزاردهنده می کنه.
این رفتارها رو در دو رابطه قبل، شناسایی کنید. چه پیش زمینه ها و یا شرایطی منجر به ایجاد روابط فیزیکی می شدن؟ این موقعیت ها رو شناسایی، بررسی و ارزیابی کنید.
با بررسی و ارزیابی اینها، نمی خواهیم به این نتیجه برسیم که خودتون رو بابت اون رفتارها در گذشته سرزنش کنید. بلکه با استخراج اون رفتارها، تلاش خواهید کرد آنها را در روابط آتی به شکلی آگاهانه و نه اجتنابی ، کنترل و مدیریت کنید.
چنانچه توضیحی در این خصوص دارید پاسخگوی تان خواهم بود.
مراقب خودتون باشید
با تشکر از اعتماد شما
شایان غدیری