سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

رابطه ی نا امن و بی ثبات

پرسش

تاریخ ثبت : 16 اسفند 1397
853  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
من از دبیرستان دوستی دارم هم جنس خودم اما ...سالهای کنکورش رفتارهای های عجیبی داره، دوسال برای کنکور سراسری دوسال برای ارشد، سالهای کنکورش با کوچکترین اتفاقی انگار ک دنبال بهونست میگه بهتر دیگ همو نبیمیم تا چندین ماه رابطه رو هواست!من کلی رو خودم کار میکنم که با خودم وتنهاییم کناربیام سرو کلش پیدا میشه،واقعا باحرفهاش بد بهم توهین میشه ،ازخودم بدم میاد ، حرفهاش قهرهای طولانی مدتش، تنبیه کردنش، یا...من میدونم ادمهاتو همه موارد تفاهم ندارن من میدونم شرایط سخت زندگی گاهی ادمو کم حوصله میکنه ولی اینا دلیل نمیشه اینقدر با من بد حرف بزنه هروقت دلش خواست منو پرت کنه یه طرف!!منم از رو یه حس ک نمیدونم ترسه یا وجدان یا ...میگم خوب فشارروشه درک کن، ولی به خدا دیگ خسته شدم، بیشتر از خودم بدم میاد ازاینک راحت میبخشمش، راحت میگذرم، بی ثباتی وناامنی ش ننیزاره رو خوب شدن تله هام تمرکز کنم از طرفی خوبی هایی که وقتای دیگ درحقم کرده یادم میاد میگم درکش کن دارم دیوونه کیشم درونم جنگه یه بخش ک میگ نبخشش غرورتو له کرده یه بخش ک میگ ب بخش من باید جی کار کنم در برابر حرف کسی ک میگ چند وقت نباش ورابطه روهوا

مهمترین سوال :
وقتی یکی میگه دیگ نبینیم همو چندماه و این اتفاق تو شرایط بحرانی طرف تکرار میشه مثل سالهای کنکورش و رابطه رو هواست من باید چی کار کنم این مواقع؟یه ادم سالم چه رفتاری داره این مواقع؟برمیخوره بهش؟درک میگنه یا...من حس میکنم واسه این ادم ارزشی ندارم ک تو شرایط سخت زندگیش پرتم میکنه بیرون!! چرا این ادم اینقدر بی ثبات و ناامنه برا من؟تقصیر منه ک زیاد درک کردم و گذشت کردم ک اینقدر بد باهام حرف میزنه؟

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

شایان غدیری
شایان غدیری
02 فروردین 1398 ساعت 13:59

سلام دوست گرامی


نامه شما را خواندم. شرایط سختی را در این سالهای دوستی متحمل شده اید. رابطه با فردی که نوسانات زیادی را با خود به همراه دارد بسیار پرالتهاب ، پر رنج و دردآور است. با این حال مساله اصلی اینجاست چگونه علی رغم این نوسانات و بی ثباتی ها، همچنان خود را در این رابطه حفظ کرده اید؟ 

چه نگهدارنده ها و مزایایی باعث شده اند با وجود این موانعِ جدی - حرفهاش، قهرهای طولانی مدتش و تنبیه کردنش-  به رابطه برگردید؟ 


در جایی از متن اشاره نمودید :

من از رو یه حس ک نمیدونم ترسه یا وجدان یا ...میگم خوب فشار روشه درک کن...

به نظر شما درک این مساله، چقدر به ترس شما از تنها ماندن و رهاشدن، و چقدر از آن، به احساس وجدان و تعهد به رابطه برمیگرده ؟

فکت های اشاره شده در متن من را به این فرض می رساند که ممکن است ترس از تنها شدن باعث می شود هر بار با رفت و برگشت های او کنار بیایید. ذهنتان آن را به وجدان و تعهد، معنا میکند با این حال پشت این واژه ها ، باوری مبنی بر تنها بودن و دوست داشتنی نبودنتان، باعث می شود خود را به رابطه برگردانید ؛  

با توجه به اینکه  در بخش هایی از متن اشاره نمودید :

- من کلی رو خودم کار میکنم که با خودم وتنهاییم کناربیام سرو کلش پیدا میشه،

- من حس میکنم واسه این ادم ارزشی ندارم ک تو شرایط سخت زندگیش پرتم میکنه بیرون...


لذا برای دور شدن از احساس بی ارزشی و باور تنها ماندن، خود را با اعمال شاقه در این رابطه حفظ می کنید. به نظر میرسه رفتارهای کنارآمدن تان با چنین مسائلی،  تسلیم باشد. جایی که اشاره میکنید با تنهاییم کنار بیام.  و جایی دیگر  که با هر بار آمدنش،  او را می پذیرید. اینها الگوهای رفتاری شما در ارتباط با تله هایی هست که دارید تجربه میکنید. ماندن در روابط بی ارزش کننده و بی ثبات. 

لذا توصیه می شود با مدنظر قراردادن نکات اشاره شده، ضمن بررسی دقیق چنین الگوهایی در آینده ، خود را از این روابط و ارتباط صمیمانه با چنین آدمهایی چه در هم جنس و چه در جنس مقابل کنار بکشید. اینها همان روابطی خواهند بود که موجب تداوم تله هایتان و تقویت باورهای مرکزی ناکارامدتان می گردند.


ممکن است پس از یک دوره جدایی مدتی را تحت تاثیر قرار بگیرید. غمگینی ، ملال و احساس تنهایی پس از جدایی  تا مدتی قابل درک است. با این حال،  وقتی تنها ماندن، شیوه ی کنار آمدنتان با این موقعیت ها شود؛ ممکن است باز به چنین روابطی باز گردید. چرا که گزینه های خود را برای سازگاری با شرایط جدید محدود کرده اید و مدام میان دو وضعیت:  تنهایی و بازگشت تغییر مسیر میدهید.


انزوا به تنهایی ، گزینه های شما را محدود میکند. غم جدایی را سنگین تر و تجارب جدید را ناممکن میکند. در کنار تحصیل و تمرکز روی آن، فعالیتی را بعنوان کنترل کننده های موثرِ شرایط و عواطف در نظر بگیرید. تفریح ، ورزش و شرکت در گروه های علمی و دوستانی که الگوهای ارتباطی باثبات و کم نوسانی دارند کمک میکند دنیای روابط و احساسات شما متنوع و وسیع تر شود.

در کنار توجه به موارد اشاره شده، پیشنهاد میکنم برای ارزیابی عمیق و دقیق تر به یک رواندرمانگر نیز مراجعه نمایید.


با تشکر از اعتماد شما

شایان غدیری

خانه توانگری






معرفی کتاب
زندگی خود را دوباره بیافرینید

معرفی درس
رهایی از تنهایی
رهایی از بی ارزشی

توصیه های پیشنهادی
بررسی الگوهای تکرار شونده در رفتارهای تان در چنین روابطی
خارج شدن از روابطی که ماهیت بی ثبات و پرنوسان دارند. این نوسانات بر احساس بی ارزشی و تنهایی شما دامن می زنند.
فاصبه گرفتن از انزوا - دوره ای از تنهایی پس از جدایی طبیعی ست. انزوا غم جدایی را سنگین تر می کند.
گسترش روابط صمیمانه با گروه های دوستان - تفریح و و رزش را در برنامه هفتگی تان قرار دهید
ارتباط با دوستانی که میتوانید با آنها ثبات و پیوستگی متناسب در روابط را تجربه کنید.
مطالعه کتاب و درس های غیرحضوری پیشنهادی
مراجعه به رواندرمانگر
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه