پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
سلام دوست گرامی
نامه شما را خواندم. مدت هفت ماه هست که از یک رابطه عاطفی هشت ماهه بیرون آمده اید. طبیعتا درد زیادی را متحمل شده اید. طرد شدن از رابطه ی نزدیک از سوی ایشان، آن هم بدون هیچ گونه توضیح و گفتگویی، ماههاست که شما را در شوکِ رهاشدگی قرار داده است. به شکلی که هنوز قادر نبوده اید این جدایی را بپذیرید.
حق دارید. هرچند ماهها از این جدایی می گذرد با این حال ، شکل خارج شدن از این رابطه، قلب و روان شما را آشفته کرده است. به شکلی که هنوز منتظر بازگشت ایشان هستید- دلتنگ می شوید- بی قرار می گردید- چشم انتظار می مانید- احساسات چندگانه اضطراب و افسردگی و غمگینی را تجربه می کنید- مشکلات خواب و بیداری و خورد وخوراک را تجربه می کنید- اینها علائم و ویژگی های مرحله ای از گسستگی عاطفی ست که به آن میگویم: پیامدهای ترک رابطه عاطفی.
با اینکه در دنیای واقعی رابطه حضور ندارد، با این حال حضورش در افکار ، احساسات و رویاهای شما باقیمانده است. با خارج شدن از این رابطه ، حباب آرامبخش امنیت از شما دور شده. انگار پوست هیجایی تان نازک و آسیب پذیرتر می شود. لایه ی حفاظتی و حمایتی این رابطه از شما کنده شده و درد زیادی را متحمل می شوید. لذا با بازسازی تصاویر و خاطرات دوست داشتن، تلاش میکنید این درد را موقتا کاهش دهید. درد کاهش نمی یابد. چرا که شما در تعارض میان خاطرات لذت بخش گذشته و واقعیتی بنام رها شدن، گرفتار می شوید. این احساساتِ متناقض، ماندن شما را در این مرحله ، طولانی تر ،خارج شدنتان را سخت تر و زخم تان را عمیق تر میکند. التیام زخم رهاشدگی ، با بازسازی خاطرات و یادآوری رویدادهای خوشایند، صورت نمی گیرد.
دردِ بیرون آمدن از چنین روابطی هرچند همراه با آشفتگی است اما کسی به واسطه آن، از پا در نیامده است. مگر آنکه خود را در حصار گذشته، اندوه و خود- سرزنشگری های تکرار شونده محبوس کند. قرار گرفتن در زیر لایه های حفاظتیِ خاطرات، باعث قطعِ رابطه تان با دنیای بیرون و مقاومت در برابر پذیرش می گردد.
پذیرشِ از دست دادن، فرایندی تدریجی ، بالغانه و در عین حال دردناک است. با این حال اگر قرار باشد راهی برای التیام این زخم بیابیم؛ تجربه ی این پذیرش ، راه را برای بهبود، میسر خواهد نمود. اینکه او ماههاست از این رابطه خارج شده است. هفت ماه زمان کمی نیست برای اینکه بدانیم زندگی شما دیگر به حضور او گره نخورده است. اگر هست تصاویری ذهنی ست که شما را دچار سندرمِ امید به بازگشت کرده است.
به نیازها و کودک آسیب دیده خودتان گوش دهید. صدایش را بشنوید. او ماههاست دیده نمی شود و شما پیوسته شی از دست رفته را جستجو می کنید. او نیاز به مراقبت و دلداری دارد. شفقت و دلسوزی به کودکِ زخم خورده ی درونتان، باعث اعتبار دادن به دردها و رنج این ماهها می شود. اعتبار دادن و شنیده شدن بخشی از التیام زخم های درون به واسطه رهاشدگی ست. شما در این برهه، برای نخستین بارها این فرصت را به دست آورده اید که خودتان باشید بدون آنکه زیر پوشش حفاظتِ رابطه ی از دست رفته ی گذشته، بمانید . این مرحله ای تکامل فردیت است. که کمک میکند این مسیر را بالغانه و در عین حال همدلانه سپری نمایید.
انزوا و نگهداشتن اشیا و خاطرات، باعث ماندن شما در گذشته می شود. آنها را محدود کنید و به مرور رها سازید. بار سفر خود را با خاطرات گذشته، سنگین نکنید.
رابطه خود را با دوستان صمیمی تان حفظ کنید. ارتباط با اعضای خانواده و به اشتراک گذاشتن احساسات تان کمک میکند فضای امن از دست رفته را به مرور بازیابید. داشتن و مهارت و شغل تان کمک میکند بعنوان یک ابزار تنظیم هیجانی به مرور خود را بازسازی نمایید. مراجعه به رواندرمانگر نیز در این وضعیت می تواند برایتان کارامد باشد.
با تشکر از اعتماد شما
شایان غدیری
خانه توانگری