ده روز است با دختر خانواده‌یی(۲۳ساله، دیپلم، بی‌کار) جهت ازدواج، آشنا شده‌ام. خواستگاری رفته و در منزل‌شان ایشان را دیده‌ام. یک جلسه نیز به اصرار خودم برای دیدن تیپ بیرونش، با خانواده‌اش در کافه‌ای ملاقات داشتم. سطح زندگی، برخورد و اعتقادات‌شان به ما می‌خورد ولیک ایشان ابهام‌های جدی دارد که مختصر اشاره می‌کنم:
۱. هیچ‌وقت بدون پدر یا مادرش بیرون نرفته و نمی‌رود و از این بابت نیز نارضایتی ندارد.
۲. نسبت به تمام مشکلات و سختی‌هایی که از زندگی خود (اعم از اخلاق خشک و کم‌حرفی‌ام، تنبلی‌ام، کارزیادم، کمبود درآمدم) توضیح دادم، هیچ مشکلی نداشته و کاملن قبول کردند.
۳. تمام حرف‌ و شرط‌شان همان کلیشه‌های اخلاق، تفاهم و مشورت است.
۴. فقط با اجازه مستقیم پدرشان نتوانستم تلفن‌ش را برای ارتباط بیش‌تر بگیرم.
۵. تلگرام دارند ولی حاضر به گفتگو در آن نیستند و اس‌ام‌اس را فقط پذیرفتند.
۶. با وجود اعتقاداتی که دارند، حتا در مقابل سوال عمدی من مبنی بر عدم شرکت در هیچ انتخابات و راه‌پیمایی و نیز کاهلی یا حتا نخواندن نماز، باز هم جواب‌شان مثبت و این کارها را فردی و شخصی می‌دانند.
تکلیف من با ایشان چیست

مهمترین سوال :