سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

اختلاف فرهنگی با همسر

پرسش

تاریخ ثبت : 06 فروردین 1396
3,107  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
سلام من سارا 30 سالمه متاهلم از مرداد 1394 عقد کردیم و چون هر دو طرف شرایط شروع زندگی رو نداشتیم قرار شد عقد بمونیم
خانواده همسر من ترک هستن و خیلی روابط دوران عقد رو سخت میگیرن مثلا اوایل وقتی شب ها خونه همسرم میخابیدم من پیش مادرشوهرم میخابیدم!!!!و حق نداشتم پیش شوهرم باشم البته بعد از چندهفته اجازه دادن پیش هم باشیم
از طرف دیگه هم شوهرم به سختی میاد خونه ی ما و من اوایل فکر میکردم از خانواده من خوشش نمیاد و امشب بعد از حدود دوسال آشنایی فهمیدم که اعتقاد داره اگه زیاد بیاد داماد سرخونه س!!
خسته ام از اخلاق شوهرم فکر نمیکردم چیزهایی که راجع به ترک ها میگن درست باشه آدمایی با هوش هیجانی پایین زود عصبی میشن لجباز و تفکرات سنتی افراطی
همه جوره با شوهرم راه اومدم و درکش کردم و سعی کردم همسر خوبی باشم اما در نهایت من یه دختر بچه ی بی تجربه ام از نظرش و مادر بیمارش که قرص های اعصاب و روان میخوره زن عاقل زندگیش
به خانواده ام نمی تونم بگم چی میشکم اما شرایط خوبی ندارم یه بار خواستم حتی خودمو بکشم اما نشد واقعا پشیمونم از ازدواجم و نمیدونم چه کار کنم شوهرم و دیگه مثه قبل دوس ندارم چه کار کنم؟

مهمترین سوال :

پاسخ پرسشگر

06 فروردین 1396 ساعت 00:48
قصد توهین به قومیت خاصی رو نداشتم اما این اولین برخورد من با یه قومیتیه که هیچ برخورد جدی نداشتم و شناختی نداشتم اما واقعا همین برخورد باعث شده ذهنم منفی بشه وگرنه قصدم توهین به قومیت خاصی نبود😳
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

فاطمه علی اکبری
فاطمه علی اکبری
06 فروردین 1396 ساعت 21:45

سلام دوست گرامی

توضیحات شما را خواندم. احساس عدم درک از سوی همسر و خانواده اش نمی تواند حس خوشایندی باشد.

آنچه که در محتوای نامه شما وجود دارد تفاوت فرهنگی بین خانواده شما و همسرتان است. فرهنگ یعنی بایدها و نبایدهایی که به ما می‌گوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط. فرهنگ به ‌معنای مجموعه آداب و رسوم، سنت‌ها، اخلاقیات، مراسم‌ها و... یک قوم و ملت است. از آنجا که فرهنگ ‌ها با هم متفاوت هستند، بایدها و نبایدهای آنها نیز فرق می‌کند. حتی گاهی نباید یکی، باید دیگری است (مانند عقایدی که خانواده همسرتان در مورد روابط دوره عقد دارند).

گاهی این تفاوتهای فرهنگي در بين خانواده هاي همسران است. موضوعي که منبع انواع اختلافات و سوء تفاهم مي شود و خود را بيشتر در قالب اختلاف نظر در برگزاري مراسم مشترک، برخورد اجتماعي همسران و رعايت قوانين پيدا و پنهان خانوادگي نشان مي دهد.

گاهی اوقات هم این تفاوت در سطح خود همسران است. در اینجا مسئله مهارت های ارتباط با همسر و نیز پذیرش طرف مقابل موضوع مهمی است.

همچنین گاهی اوقات در بعضی خانواده ها و یا حتی فرهنگها، پذیرش آموزش داده نمی شود و فقط تحمل را می آموزیم (اگر شبیه تو نیست عیب نداره، تحمل کن درست میشه). سکوت و تحمل فرهنگی است که نهایتا به درگیری و مبارزه ختم می شود و بین زن و مرد فاصله ایجاد می کند. زیرا درک نشدن از سوی همسر و سکوت و عدم اعلام ناراحتی ها سبب ایجاد رنجش و نهایتاً خشم می شود و این خشم برای ارتباط زوجین مفید نبوده و زمینه ساز مشکلات رفتاری بین همسران می شود.

سارای گرامی، نوعی سوگیری درباره قومیت همسرتان در متن نامه تان وجود دارد. البته قابل درک است که ناراحتی هایی که در این مدت داشته اید سبب شده در نامه تان برخی جملات را به کار ببرید اما به نظر می رسد برخی شنیده ها باعث ذهنیت کنونی شما شده است.

توجه بفرمایید که تفاوت فرهنگی در هر جامعه ای وجود دارد و این تفاوت حتی در بین افراد هم قوم و یا همشهری نیز وجود دارد. بنابراین صرف یک قومیت نمی تواند باعث ایجاد صفاتی شود که مطلوب شما نمی باشد. در واقع مطلوبیت داشتن یا نداشتن افراد برای ما یک امر نسبی است. یعنی بایدها و نبایدهایی که هر کدام از ما با توجه به محیط رشدمان، درونی کرده ایم تعیین می کند که کدام رفتار برای ما قابل قبول است و کدام نیست. شباهت نداشتن فرهنگی به معنای برتری کسی بر دیگری نیست، فقط تفاوت است.

توجه بفرمایید:

  • - بهتر است ناراحتی های خود را به همسرتان اطلاع دهید اما لحن تان دستوری یا حالت معلم گونه نداشته باشد. شاید همسر شما واقعا به این مسئله آگاه نیستند که برخی رفتارها تا چه حد باعث ناراحتی شما می شود. همچنین ایشان یا خانواده شان را متهم به عدم درک شما یا تعصبی بودن نکنید. بهتر است جملات خود را با "من" شروع کنید. مثلاً:
  • من آدمی هستم که در برابر فلان موقعیت احساس خوشایندی نخواهم داشت
  • برخی رفتارها و مسائل باعث ایجاد ناراحتی در من می شود و من دوست ندارم چنین چیزی در روابطمان به وجود بیاید

- عمده آقایان نسبت به اینکه مستقیماً از رفتارشان انتقاد شود واکنش مثبت نشان نمی دهند. معمولا علت این رفتار لجبازی یا بی توجهی و بی علاقگی نیست، بلکه این حس ممکن است به آنها دست بدهد که همسرشان قصد کنترل کردن آنها را داشته و ممکن است آزادی آنها محدود شود که این مسئله؛ مطلوب آقایان نیست.

- نظرات و دیدگاه خود و همسر تان را بررسی کنید و ببینید که تفاوتها در چه حدی است؟ببینید که شما و یا او حاضر به پذیرش دیدگاه طرف مقابل هستید یا خیر؟ البته پذیرش به معنی آن نیست که عقیده خود را نادیده بگیرید، به ویژه عقایدی که فردیت تان را نشانه می رود. تغییرات جزئی می تواند کمک کننده باشد و البته لازم است ایشان  هم  چنین دیدگاهی داشته باشند.

- شما تا چه حد تمایل دارید به دیدگاه های همدیگر احترام بگذارید؟در صورت تمایل به پذیرش (هم از سوی شما و هم از سوی همسرتان) تا چه حد قادر به قبول کردن دیدگاه های او هستید؟ او تا چه میزان می تواند دیدگاه های شما را بپذیرد؟

- مواردی را که با هم به توافق نمی رسید، چک کنید و ببینید تا چه حد برایتان اهمیت دارد؟  یعنی پذیرش دیدگاه طرف مقابل در این خصوص به همین صورتی که او مطرح می کند، برایتان قابل قبول است؟ می توانید از خواسته تان چشم بپوشید و تابع نظر و ارزش های او شوید، بدون آن که متحمل رنجی طولانی در زندگی تان شوید؟

-مراجعه حضوری به یک زوج درمانگر به شما پیشنهاد می شود.


از اعتماد شما سپاسگزارم

علی اکبری- خانه توانگری

ادبیات محترمانه و بدون قضاوت : 30
کارآمدی پاسخ : 10
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

06 فروردین 1396 ساعت 22:45
سلام خانم علی اکبری عزیز ممنون از وقتی که گذاشتید و جواب دادید خانم علی اکبری همسر من اعتقادی به مشاوره ندارن بارها ازش خواستم اما اینو توهین میدونه و اعتقاد داره ما مشکلی نداریم و این ها بهانه گیری های بچه گونه س و به نظرش فقط به خاطر تغییرات هورمونی ماهانه س!!!! کلا منو جدی نمیگیره اینقدر تو این مدت اعتراضی نکردم و هیچی نگفتم به نظرش وقتی اعتراض میکنم یا پر شدم از طرف کسی یا یه احساس زنونه ی گذراست من واقعا تمام مواردی که گفتید رعایت کردم و خواسته هامو همیشه دوستانه گفتم نه با تحکم و ایرادگیری خانم علی اکبری من قبلا ذهنیت بدی راجع به این قومیت مورد بحث نداشتم و اصولا هم بر اساس تجربه دیگران راجع به عده ی زیادی از آدم های یه منطقه نظرم عوض نمیشه اما بعد دو سال واقعا دارم میبینم مشکل من با این خانواده اینه که هوش هیجانی کمی دارن. حرف هایی میزنن که گاهی حس میکنی داری با آدمایی که از تاریخ دوران قاجار به زمان حال پرتاب شدن حرف میزنی!!! اما با این حال خیلی هم خودشونو با کلاس میدونن و بقیه رو بی کلاس به نظر شما من واقعا میتونم کاری بکنم؟؟؟ یا برم خودمو آماده کنم برای جدایی؟؟ قرار شهریور عروسی کنیم به نظر شما چه کار کنم با این شرایط برم زیر یه سقف با این آدم یا قبلش کاری کنم؟ اون به هیچ وجه نمی پذیره رفتارش بده و مشکل داره خیلی درونم خشم دارم از خودش و خانواده ش علی الخصوص مادرش که حس تملک داره نسبت به فرزندش و حق من نمیدونه که حتی با شوهرم جایی تنها باشم چه جوری به اینا میشه فهموند تفاوت دیدگاه ها رو وقتی دیدگاهی جز دیدگاه خودشون رو قبول ندارن به نظر شما تنها پیش مشاور رفتن فایده داره؟ شما مشاور حضوری هم دارید؟
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

فاطمه علی اکبری
فاطمه علی اکبری
07 فروردین 1396 ساعت 12:17

سلام دوباره خدمت شما ساراخانم گرامی

احساس ناراحتی شما قابل درک است. 

طبیعی است که در مشاوره زوجین ؛ زمانی که هردو برای رفع مسائل اقدام می کنند این همراهی می تواند گام موثرتری در جهت بهبود ارتباطات باشد. 

دقت بفرمایید:

  • در مواردی که توافق ندارید، این تفاوتها تا چه حد است؟ 
  • دورنمای زندگی با این شرایط را برای خود ترسیم کنید و ببینید چقدر باید برای زندگی تان هزینه دهید؟
  • برنامه تربیتی فرزندان شما در آینده با شرایط کنونی را نیز در نظر بگیرید. همگامی والدین در تربیت فرزندان بسیار مهم است

مراجعه تنهابه یک مشاور هم این حُسن را دارد که شما خواهید آموخت که چه رفتاری داشته باشید و چه اقدامی می توانید انجام دهید. 

در هر حال اقدام شما هر چه باشد در جهت بهسازی زندگی تان خواهد بود. بنابراین مراجعه حضوری خود شما هم می تواند کمک کننده باشد.


با احترام-علی اکبری 

ادبیات محترمانه و بدون قضاوت : 30
کارآمدی پاسخ : 10
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

07 فروردین 1396 ساعت 19:39
تفاوت ها در حدی است که ما ساده میگیریم همه چی رو اما اون ها نه، توقع دارن من کلا بی خیال خانواده ام بشم و همسرم همیشه در اختیار خانواده ش، شاید تعداد دفعاتی که ما دوتایی رفتیم بیرون از تعداد دفعاتی که با خانواده ایشون رفتیم کمتر باشه اصلا انگار براشون پزیرفته شده نیست که پسرشون برای یه دختر دیگه پول خرج کنه و برای اونا نکنه من هزینه نمیدم دیگه دارم باج میدم عملا چون الان پول کم آورده خیلی متوقع ازم خواسته قرض بگیرم از مامانم و وقتی بی میلی منو دیده همش بهانه گیری و دعوا و تهدید به طلاق و پیش کشیدن چیزای چرت گذشته واقعا شرایط سختیه اصلا یادم نمیاد قبلا چه جوری دوستش داشتم الان انگار یه پسر بچه جلوم وایساده که همه چی باید وفق مرادش باشه وگرنه بهانه گیری میکنه و دعوا این که من قبلا با کسی در ارتباط بودم رو صادقانه خودم بهش گفتم و حالا سر هرچیزی به روم میاره واقعا رفتار بالغانه ای نداره دائم در حال ناز کشیدنم انگار بچه دارم تا شوهر همه کارا روی احساس و بی فکری اصلا به بچه دار شدن به این زودی ها فکر نخواهم کرد چون من خودم تو یه خانواده ی پر از دعوا و تنش بزرگ شدم و این ازدواج هم نتیجه ی داشتن همچین خانوآده ایه اما شهامت اینکه تو خانواده بگم اشتباه کردم تو انتخابم هم ندارم فقط دارم وانمود میکنم جلوی همه خیلی خوشبخت و خوبم
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه