پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
سلام بیتا خانم
درخصوص مسئله ای که منجر به رنجش شما از والدین تان شده توضیحی مرقوم نفرموده اید. شاید با بیان روشنتر موضوع، بتوان مسئله را بهتر تحلیل کرد.
البته قابل درک است که برخی پیشامدهای ناخوشایند در محیط خانواده تا چه اندازه می تواند بر ذهن و روان ما تاثیر بگذارد.
توجه بفرمایید که والدین، معمولا بهترین حس ها را نسبت به فرزندان خود دارند. اما این حس مثبت الزاماً ایجاد کننده رفتار مثبت نیست. همه ما در رفتار خود کاستی هایی داریم و والدین شما نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
پس چنانچه در رابطه با والدین تان به مسئله ای بر خوردید که برایتان مثبت نبود آن را با این عنوان تعبیر کنید که هیچ انسانی نمی تواند کامل باشد و اینکه سازوکارهای فرزندپروری یا ارتباطی والدین شما در همین حد بوده است. در نظر گرفتن این موضوع می تواند به پذیرش نوع رفتار والدین تان و نادیده گرفتن کاستی های رفتاری آنها به شما کمک کند.
به طور کلی اگر اختلافی با والدین تان داشتید بهتر این است که گفتگو و توافق صورت بگیرد. اگر ناراحتی شما درخصوص برخی رفتارهایی است که به سبک زندگی برمی گردد توجه به مسئله تفاوت بین والدین و فرزندان می تواند به شما کمک کننده باشد. یعنی والدین خود را همانگونه که هستند بپذیرید و مهارت ارتباطی خود را ارتقا دهید.
در صورت تمایل، توضیح بیشتر در مورد مسئله ای که سبب ناراحتی شما شده می تواند به تحلیل بهتر کمک کند.
از اعتماد شما سپاسگزارم
علی اکبری-خانه توانگری
سلا م بیتا گرامی
بسیاری از والدین نمی دوند رفتارهاشون در قبال هر کدوم از فرزندانشان چگونه موجب اشتباهات قابل توجهی میشه.
فراموش کردن گذشته امکان پذیر نیست. با این حال، گذشته همه چیز ما هم نخواهند بود. گذشته ی دوران کودکی شما، 25درصد آن چیزی ست که شما در حال حاضر در این سن قرار دارید.
به طور کلی ما تمایل داریم فرض کنیم چنانچه پدر و مادر ، ما رو دوست داشته باشند برامون کافیه . اما این لزوما همه چیز نیست. شما به اندازه کافی از والدین توجه و محبت کافی رو دریافت نکرده اید. اما این به معنای این نیست که برای دریافت این عشق، دیر شده.
شما هنوز هم با زندگی با پدر یا مادر ، ممکن است با تجارب تلخ کنونی درگیر باشید. و این خیلی موقعیت بدی ست. با این حال مدنظر قرار دادن مستمر برخی راهکارها میتونه این موقعیت رو براتون تا حدودی قابل تحمل تر نماید :
میتونید این حمایت رو از خودتون بگیرید :
بپذیرید که تقصیر شما نبوده که والدین تون شما رو دوست نداشته اند و در مسیری که شما نیاز داشته اید با شما رفتار نکرده اند.
بیشتر به خودتون توجه کنید :
شما چه کسی هستید؟ از چه چیزی عشق و یا نفرت دارید؟ دوست داشتن و نداشتن هاتون – مراقبت – احساس و افکارتون- این نگاهی ست که شما با اون خودتون رو می سازید.
جان میلتون در بهشت گمشده میگه : " ذهن در جایی قرار دارد که می تواند در درونش، بهشت را به جهنم و جهنم را به بهشت تبدیل کند."
توجه ویژه ای به چیزهایی که براتون مناسبه داشته باشید :
لیستی ایجاد کنید و موارد رو در اون اضافه کنید. یه دوست وفادارید؟ یک کارمند سخت کوش؟ قابل اعتماد ؟ غمخوار؟ صادق؟ هرچیزی که در مورد شما صدق می کنه زو بنویسد.حتی چیزهای خیلی کوچک. لیست رو دوباره بخونید. اونها همون شما هستید.
زمانهایی رو برای خودتون در نظر بگیرید :
رفتارهای خود-مراقبتی می تونه به شما کمک کنه کسی باشید که حداقل دوست دارید - هر روز زمانی رو برای انجام دادن چیزهایی که دوست دارید در نظر بگیرید .شنیدن موزیک ، خوابیدن ، پیاده روی، خواندن کتاب، دیدن فیلم و درست کردن غذایی که دوست دارید.
سه بار در روز ، چند دقیقه ای همان کودک درونتون رو چک کنید (وقتی از خواب پا میشید- میان روز و وقتی به خواب میرید ) :
شما این مراقبت رو از والدین دریافت نکرده و نمی کنید- این کار باعث میشه نسبت به نیازهاتون آگاهی بیشتری داشته و بهشون توجه کنید : چه احساسی داری ؟ چه نیازی داری ؟ در حال حضار چی میتونه برای تفریح وسرگرمی برات مفید باشه ؟ و در نهایت از خودتون بابت توجهاتی که به خود دارید تشکر کنید. همیشه قدردان خودتون باشید.
احساسات تون رو یادداشت کنید :
این به شما کمک می کنه تا یه گفتگوی درونی بی واسطه با خودتون شکل بگیریه. یادداشت کردن های روزانه، شفای دردهایی ست که نادیده گرفته شده می شوند.
با دست غیر تخصصی تون شروع به نوشتن کنید : (این دست، معمولا شبیه صدای کودک درونی شما خواهد بود)
و با دست تخصصی تون پاسخ بدید.
این تمرین قدردتمندی ست که به شما برای اعتبار دادن به نیازها و احساساتنون کمک میکنه.
حمایت دریافت کنید :
داشتن یک درمانگر قابل اعتماد، کسی که شما بتونید همه چیز رو با او به اشتراک بذارید تا این قفس نامرئی را در درون تان باز کنید، یک جنبه مهم از درمان است. باز چرا که وقتی در مورد آنها صحبت نمی کنید اونها در درون شما لاک می شوند. یک دوست و یا دوستان بسیار صمیمی نیز می تونه به شما در رسیدن به این هدف کمک کنه.
و در آخر : نامه ای به پدر و مادرتان بنویسید :
از اونها گلایه کنید. با هر ادبیاتی که گمان می کنید می توانید آن را برای خواندن به دستشان برسانید. از رفتارهای بدشون انتقاد کنید. اینکه چه اثرات نامطلوبی رو بر زندگی تون به جا گذاشته اند. اینکه با نادیده گرفتن نیازهای فرزنداشون چه موقعیت های مطلوبی رو تا حدودی ازشون گرفته اند. راحت باشید و احساس و هیجاناتتون رو در آن بدون فرونشانی روی کاغذ بیاورید. تا بدانند شما در این سالها چه مشکلاتی رو در ارتباط با اونها تحمل کرده اید. ( مطالعه برخی دلنوشته های کافکا در کتاب نامه ای به پدر ، می تونه توی نگارش اون به شما کمک کنه.)
با تشکر از اعتماد شما
شایان غدیری