سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

رابطه اشتباهی که در آن گیر کرده ام

پرسش

تاریخ ثبت : 17 فروردین 1396
2,092  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
من در خانواده ای مشوش زندگی کردم و به محض قبولی در دانشگاه در تهران به تهران آمدم
انواع کارهای مرتبط و غیر مرتبط با تحصیلم را تجربه کردم و بسیار از لحاظ مالی در مضیغه بودم تا با آقای متاهلی آشنا شدم که 20 سال از خودم بزرگتر بود. 3 سال با ایشان در ارتباط بودم تا اینکه راضی شدم که دوست دخترش باشم
از لحاظ مالی و عاطفی به شدت بهش وابسته شدم چون همیشه به دنبال مهر پدری بودم و ساپورت مالی که هیچ وقت نداشتم.
بعد از گذشت چند ماه از شروع رابطه نزدیک ما شروع کرد به تنهاگذاشتن من و انگار مثل قبل براش ارزش نداشتم.
الان یک سال و نیم از رابطه ما میگذره و من تو ایم مدت متوجه شدم که به غیر از من با دختر های دیگه ای هم ارتباط داره
به شدت بهش از لحاظ عاطفی و مالی وابسته ام و وقتی کنار من نیست احساس کمبود و افسردگی دارم
ارتباط گرفتن با پسرهای هم سن و سالم برام بی معنی شده
میدونم که این رابطه پایان خوشی برای من نداره ولی نمیتونم تصمیم جدی بگیرم
اگر این آدم رو ول کنم باید قید خونه ای رو که توش زندگی میکنم وماشینی که زیر پامه و دفتر کاری که میخواد بهم بده تا کار مستقلی برای خودم داشته باشم رو بزنم
از طرفی به شدت بهش وابسته ام
لطفا من رو راهنمایی کنید

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

فاطمه علی اکبری
فاطمه علی اکبری
23 فروردین 1396 ساعت 13:48

سلام دوست گرامی

درباره ایجاد علاقه به ایشان، باید بدانید که نه تنها این گونه علاقه‌ها حقیقی نیست بلکه در بیشتر موارد شکل گیری چنین علاقه‌هایی درخانمها به دلیل نیاز به همدلی و جبران مشکلاتی است که در درون خانواده داشته اند از جمله کمبود محبت، عاطفه و تنهایی و یا داشتن پدری دور از دسترس.

اینگونه روابط به طور طبیعی باعث وارد شدن آسیبهای روانی فراوان به خانم خواهد شد. کسانی که به چنین ارتباطاتی تن می دهند اغلب متعلق به خانواده های بدکارکردی هستند که نیاز های احساسی شان مرتفع نگردیده است.

شما از ابتدا رابطه ای را شروع کردید که ریسک فراوانی برایتان داشت. درواقع اینگونه ارتباطات مانند این است شما پای خود را روی پوست موز گذاشته و با سرعت به پیش بروید بعد هم انتظار داشته باشید که زمین نخورید. بعضی ارتباطات از همان ابتدا محکوم به شکست هستند، رابطه با مرد متاهل از این جنس ارتباطهاست. ضمن اینکه نوشته اید ایشان کلاً متعهد نبوده و به جز شما با دختران دیگری هم در ارتباط است.

الهه گرامی، شما در سن ازدواج هستید ولی ادامه ارتباط بااین شرایط منجر به از دست رفتن عمر شما و نیز فرصتهای مناسب ازدواج برای شما خواهد شد. ضمن اینکه چنین مردی به شدت به شما آسیب خواهد زد و ماندن شما در این رابطه باعث وابستگی بیشتر شما به ایشان خواهد شد و در نهایت این رابطه نمی تواند رابطه ای ماندگار باشد. تصور کنید که در این رابطه بیش از این پیش بروید و مدت بیشتری وقت بگذارید و وابسته تر هم بشویدو فرصتهای زندگی از دست شما برود؛ در نهایت این رابطه در زمانی به پایان برسد که هم آسیب فراوان خورده اید و هم اینکه شاید فرصتی نباشد برای ترمیم زخمهای عاطفی و ازدواج مناسب برای شما.

یکی از نکاتی که می تواند برای تصمیم گیری بهتر به شما کمک کند ارزیابی فایده در برابر هزینه است. با خودتان چک کنید که در ازای امکانات مالی، بهترین سرمایه خود، یعنی عمرتان را به پای چنین رابطه ای خواهید گذاشت، آیا آنچه هزینه کرده اید با ارزشتر از آن چیزی است که به دست آورده اید؟ شما نفر چندم رابطه ای هستید که آن آقا در نهایت خودرا متعهد به هیچکدام نمی داند (قرار بود تعهدی باشد، ایشان وارد ارتباط فرا زناشویی نمی شد).

خواهر گرامی؛ اگر می‌خواهید معنا و مفهوم عشق و زندگی را به خودتان یادآور شوید، فقط کافی است بدانید که در همچنین رابطه ای آن را پیدا نخواهید کرد. بهتر است توانمندی خود در تامین زندگی تان رادست کم نگیرید چرا که با وجود مشکلاتی که داشته اید تحصیلات خود را تا مقطع فوق لیسانیس ادامه داده اید و مسلما با تلاش بیشتر و نرفتن به دنبال میانبر، می توانید اوضاع زندگی تان را سامان دهید.

پس بهتر است تا بیش از این متحمل ناراحتی نشده اید با قبول مسئولیت رفتاری که تاکنون داشته اید و پیامدهایی که از این تصمیم شامل حالتان شده است، چنین ارتباطی را ادامه ندهید و برای رفع مشکلات خود از یک مشاور کمک بگیرید.

مطالعه کتاب زنان شیفته؛ (نویسنده: رابین نوروود، برگردان: مهدی قراچه داغی) خدمت شما پیشنهاد می شود.


از اعتماد شما سپاسگزارم

علی اکبری- خانه توانگری

معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

06 اردیبهشت 1396 ساعت 17:32
ممنون از توضیحاتتون من خیلی دارم درد میکشم به هیچ چیز و هیچ کاری رغبت ندارم . حتی به علت اینکه اون آقا مسافرت رفته بود حدود 40 روز بود که ندیده بودمش وقتی برگشت انگار اصلا اون حس ها رو نسبت بهش نداشتم. انگار احساساتم نسبت به همه چیز و همه کس یخ زده . خانوادم یا دوستام یا کسانی که همیشه حس خوبی به من میدادن ... نمیتونم کار مفیدی انجام بدم نمیتونم درس بخونم یا درست کار کنم خیلی از دوره های دکتر شیری رو هم شرکت کردم مقطعی بهتر میشم ولی دوباره خیلی زود حالم بد میشه فکر میکنم من هیچوقت نمیتونم خوشحال باشم
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه