سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

زندگی ام را دوست ندارم

پرسش

تاریخ ثبت : 20 اردیبهشت 1396
3,695  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
با سلام
من مردی 42 ساله هستم که کودکی و نوجوانی سختی داشتم و در سختی و فقر بزرگ شده ام بطوریکه در مدرسه و در بین دوستانم همیشه از زندگی خود دروغ میگفتم و خود را فردی که دارای خانواده پولدار است معرفی میکردم خانواده ام به سختی مرا به دانشگاه فرستادند در دانشگاه دچار ریزش مو شدم و در23 سالگی به طور کامل طاس شدم.هیچوقت با هیچ دختری نتوانستم دوست شوم(به دلیل شرم و حیای زیاد) در دوره دانشجویی خانواده ام دختر یکی از اقوام را برای من نامزد کردند که دختر خانم خود را ازمن پنهان میکرد و هر گاه به منزل ایشان میرفتم یا خود را به خواب میزد یا با اخم و ناراحتی مینشست. بعد از اتمام درسم و یافتن کار با ایشان ازدواج کردم واکنون مدت 18 سال است که با هم زندگی میکنیم دو پسر دارم که پسر بزرگم 16 ساله هست و دچار معلولیت جسمی است و متاسفانه خانه نشین ،در شهری که زندگی میکنیم هیچ فامیلی نداریم و همیشه تنها هستیم ، در دو سه سال اخیر خانمم بطور کامل درشبکه های اجتماعی است و وقتی را برای صحبت با من نمیگذارد و از این بابت دچار خشم و عصبانیت میشوم.لطفا به من بگویید چه کار کنم؟

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

فاطمه علی اکبری
فاطمه علی اکبری
17 تیر 1396 ساعت 14:20

درود بر شما دوست گرامی


برخی از زوج‌ها به دلیل عدم آگاهی از نحوه صحیح برخورد با مسائل عاطفی و زناشویی بین همسران، دچار مشکلاتی می‌شوند که گاه این مشکلات به بحران‌های عظیم خانوادگی تبدیل می‌گردند.

برای داشتن یک رابطه سالم و رضایت ‌بخش، گفت‌وگو لازم است. زوج‌ها نباید نسبت به این مساله بی‌اهمیت باشند؛ چرا که با حرف زدن بسیاری از مشکلات و سوءتفاهم‌ها برطرف می‌شود. البته پیش از بیان احساسات باید خودمان از وجود آنها آگاه باشیم تا بتوانیم درباره آنها فکر کنیم.

هر کسی می‌خواهد حرف ‌هایش شنیده شود، اما در برخی ازدواجها، همسران اغلب به نحوی درست و موثر به یکدیگر گوش فرا نمی‌دهند.  هنگامی که شخصی احساس می‌کند،‌ حرفش شنیده نمی‌شود، در مورد خصوصی‌ترین بخش‌های خودش با دیگری سهیم نمی‌شود،‌ زیرا نمی‌خواهد در معرض آسیب قرار گیرد. اما هنگامی آنها حس کنند که حرف‌های‌شان شنیده می‌شود،‌ مکالمه عمیق‌تر می‌شود.

در ازدواج ‌های ناشاد که خانم و آقا درگیر مشاجرات حل و فصل نشده و دلخوری‌ های سرکوب شده هستند، افراد اغلب به جای این که مسئولیت ‌شان را قبول کنند، همسرشان را مقصر می‌دانند و لذا رفتاری غیر از حل مشکل را در پی می گیرند. اما مقصردانستن طرف مقابل مشکلی را حل نمی‌کند؛ با این کار تنها اختلافات بالا می‌گیرد. 

سعی کنید موضوعات اساسی را که واقعا بر سر آن نزاع دارید پیدا کنید. برای مثال آیا احساس می‌کنید حرف‌های شما شنیده نمی‌شود، و مورد عشق و احترام همسرتان قرار ندارید؟ مسئولیت زندگی و تنها بودن و دوری از بستگان و معلولیت فرزند و... مسائلی است که به همدلی و همکاری همسر نیاز دارد.  هنگامی فهمیدید که چه چیزی عامل این اختلاف است، می‌توانید الگوهای فکری و رفتاری‌تان را تغییر دهید.

گفتگوی بالغانه یکی از بهترین راههای حل مشکلات و دلخوری هاست. می توانید از احساسی که در قبال رفتار همسرتان دارید به او بگویید و به جای آن، به دنبال جایگزین مثبت برای این رفتار ایشان باشید.

محتوی گفتگو بهتر است ابتدا این باشد که :

  • چقدر باهم احساس صمیمیت می کنید چون صمیمیت یکی از ارکان مهم رابطه ی زناشویی است .
  • آیا تعریف شما از صمیمیت با تعریف ایشان یکی است ؟ چقدر از هم فاصله دارد ؟
  • آیا فلسفه ی نگاه شما به زندگی تا چه حد به یکدیگر نزدیک است و چقدر از هم فاصله دارد؟ کمی فاصله طبیعی است و باعث جذابیت رابطه هم می شود.
  • آیا هدف از تشکیل زندگی مشترک در شما و همسرتان یکی است ؟ یا هر کدام اهداف خود را دنبال می کنید یا اصلا راجع به اهداف خود توانسته اید با یکدیگر صحبت کنید و یا آیا این اهداف برای خود تان مشخص و موجه هست تا بتوانید با یکدیگر به اشتراک گذارید ؟
  • میزان احساس مسئولیت و رسیدگی شما و همسرتان در قبال فرزندان تان به ویژه فرزندی که معلولیت دارد و طبیعتًا مراقبتهای خاصی می خواهد چقدر است؟

گفتگو در این موارد به دور از هیجانات منفی و سرزنش گری و عصبیت ، در موقعیتی مناسب ، می تواند ارزبایی های دقیقی از رابطه ای که در آن هستید ، به شما و همسرتان بدهد و راهگشای روشنی را به دست می دهد.

 آنچه نمی گذارد هر زوجی ، خود نتوانند موقعیتی که در آن هستند را درست ببینند، هیجانات و الگوهای ناکارآمد رفتاری است که متاسفانه در اثر این عدم توانایی در دید درست ، باعث می شود در طول زمان بیشتر به خود و به یکدیگر و در نهایت به رابطه ، زخم بزنند که یا خود را مجبور می کنند تحمل کنند و یا سعی می کنند تا برای تسکین زخم خود، به مسیرهای اشتباه تر قدم بگذارند.

در حال حاضر مراجعه به یک مشاور خانواده به صورت حضوری و پیگیری کردن جلسات مشاوره خدمت شما توصیه می شود.


از اعتماد شما سپاسگزارم

علی اکبری-خانه توانگری

معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه