سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

تمام شدن علاقه و اشتیاق نسبت به همسرم

پرسش

تاریخ ثبت : 02 تیر 1396
3,034  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
با سلام.نزدیک ۸ سال است که ازدواج کرده ام و ۲ فرزند دختر دارم.همسر۴۴ ساله ام بسیار بی عاطفه و بی توجه است.از موقع بیدار شدن از خواب دقیقا تا دیر وقت شب که میخوابد مدام باتبلت خود مشغول است و کمترین توجهی به من و بچه ها ندارد.وقتی هم اعتراض میکنم میگوید من همراه اینها حواسم به شما هم هست ولی مثالهای زیادی میتوانم برای اثبات حرفم بیاورم.حتی جلو چشمش به خاطر دردی گریه میکردم متوجه نشد به خاطر دیر وقت بودن و بی توجهی و بی تفاوتی ایشان رابطه زناشویی معمولی داریم و سعی من برای پیشقدم بودنم بی نتیجه میماند همین موضوع همیشه باعث دعوای شدید و قهر طولانی بینمان میشود.علاقه ام نسبت به ایشان تقریبا از بین رفته.ضمن اینکه طی این ۸ سال همیشه من پیشقدم برای آشتی شدم.هرچقدر حال من خراب و بد باشد بازهم قدم پیش نمیگذارد.ناگفته نماند که یکسال پیش تصادف سختی داشتیم و همسرم زیاد آسیب دید از نظر جسمی و روحی.این مسئله مشکلات ما را صد چندان کرده است.البته الان حالشان بهتر شده وفقط قرص ضد افسردگی مصرف میکنند.و تقریبا بهتر شده.

مهمترین سوال :

پاسخ پرسشگر

03 تیر 1396 ساعت 15:36
به خاطر شرایط ایشون من خیلی مراعات حالش رو میکنم ولی خودم به شدت احساس کمبود توجه و محبت میکنم.تو امور منزل و بچه ها کوچکترین همکاری ندارن.به خاطر توقع زیاد رابطش با پدر و مادرمم زیاد خوب نیست حتی ماهی یکبار هم اونجا نمیاد و این منو خیلی اذیت میکنه.حال روحیم اصلا خوب نیست ولی به خاطر بچه ها نمیخوام ازش جدا شم.نمیدونم چکار باید بکنم دلم به زندگیم گرم نیست.همیشه این من هستم که نازش رو میکشم در حالی که اصلا دلم نمیخواد اینکارو بکنم.خواهش میکنم به من بگید چکار باید بکنم؟
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

فاطمه علی اکبری
فاطمه علی اکبری
21 آبان 1396 ساعت 13:17

درود بر شما

توضیحات تان را خواندم. قابل درک است به بودن در فضایی که احساسات ما نادیده گرفته می شود تا چه اندازه می تواند ناخوشایند باشد. 

در زندگی مشترک برای اینکه زوجین در کنار یکدیگر احساس آرامش کنند لازم است که به دنبال یک زبان مشترک و هماهنگی با یکدیگر باشند و در ضمن روش رویارویی با مشکلات و اختلافات را بیاموزند.

- چک کنید چه عاملی باعث شده که از همسرتان دور شوید و از کجای زندگی تان ناراضی هستید و تاکنون چه رفتار کارا و مثبتی را برای رفع وضعیت کنونی انجام داده اید؟ هنگامی فهمیدید که چه چیزی عامل این اختلاف است، می‌توانید الگوهای فکری و رفتاری‌ تان را تغییر دهید.

- تلاش برای داشتن زندگی توام با عشق و علاقه به همسر اگر از سوی دو طرف باشد حتما نتیجه مثبتی خواهد داشت.این تلاش بستگی به مهارت زوجین در زمینه همسرداری و قبول مسئولیت های زندگی و فرزندان دارد تا بتوانند با برقراری ارتباط موثر، وظایف و مسئولیت خود را به خوبی و به بهترین نحو انجام دهند.

- اگر از وی جدا نمی شوید، به این خاطر است که در نهایت شما از این ازدواج نفعی می برید. بنابراین به خاطر داشته باشید همسرتان به خاطر این که شما وی را ترک نمی کنید، مدیون شما نیست.

- گفتگوی بالغانه یکی از بهترین راههای حل مشکلات و دلخوری هاست. می توانید از احساسی که در قبال رفتار همسرتان دارید به او بگویید و به جای آن، به دنبال جایگزین مثبت برای این رفتار ایشان باشید. محتوای گفتگو بهتر است این باشد که :

  • چقدر باهم احساس صمیمیت می کنید چون صمیمیت یکی از ارکان مهم رابطه ی زناشویی است .
  • آیا تعریف شما از صمیمیت با تعریف ایشان یکی است ؟ چقدر از هم فاصله دارد ؟
  • آیا فلسفه ی نگاه شما به زندگی تا چه حد به یکدیگر نزدیک است و چقدر از هم فاصله دارد؟ کمی فاصله طبیعی است و باعث جذابیت رابطه هم می شود.
  • آیا هدف از تشکیل زندگی مشترک در شما و همسرتان یکی است ؟ یا هر کدام اهداف خود را دنبال می کنید یا اصلا راجع به اهداف خود توانسته اید با یکدیگر صحبت کنید و یا آیا این اهداف برای خود تان مشخص و موجه هست تا بتوانید با یکدیگر به اشتراک گذارید ؟

- گفتگو در این موارد به دور از هیجانات منفی و سرزنش گری و عصبیت ، در موقعیتی مناسب ، می تواند ارزبایی های دقیقی از رابطه ای که در آن هستید ، به شما و همسرتان بدهد و راهگشای روشنی را به دست می دهد.

- آنچه نمی گذارد هر زوجی ، خود نتوانند موقعیتی که در آن هستند را درست ببینند، هیجانات و الگوهای ناکارآمد رفتاری است که متاسفانه در اثر این عدم توانایی در دید درست ، باعث می شود در طول زمان بیشتر به خود و به یکدیگر و در نهایت به رابطه ، زخم بزنند که یا خود را مجبور می کنند تحمل کنند و یا سعی می کنند تا برای تسکین زخم خود، به مسیرهای اشتباه تر قدم بگذارند.

- نوشته اید: همیشه این من هستم که نازش رو میکشم در حالی که اصلا دلم نمیخواد اینکارو بکنم/ خواهر گرامی، واکنش منفعلانه شما سبب تقویت این رفتار از سوی همسرتان می شود. بیان اینکه این رفتار تا چه حد میتواند بر نحوه تعامل شما تاثیر منفی بگذارد، اینکه شما چه فشاری را تحمل می کنید و نهایتا یافتن راهکار، می تواند برای بهبودی رابطه شما مفید باشد.

- چنانچه مسائلی در رفتار همسرتان هست که باعث ناراحتی شما شده آن را به ایشان اعلام کنید. ممکن است داروهای ضد افسردگی سبب برخی عوارض جانبی شوند اما این بدان معنا نیست که شما رویه ای نامتناسب را به کار ببرید. مثلا به جای اینکه ناراحتی خود را با گریه کردن نشان دهید و منتظر توجه او باشید، و یا استفاده غیر متعارف ایشان از فضای مجازی باعث آسیب به زندگی تان شده، خواسته خود و دلیل ناراحتی تان را به ایشان اعلام کنید. رفتار مهرطلبانه مانند تقویت عمل می کند. یعنی نگرانی از اینکه اگر بی توجهی های همسرتان را نادیده نگیرید ممکن است او را از دست بدهید (به سوی کسی رفتن به دلیل ترس از دست دادنش). اینگونه رفتارها نتیجه مثبتی نداشته و فقط ممکن است مشکلتان را بیشتر کند. بهتر اینست که گفتگوی بالغانه را جایگزین این روند در زندگی تان نمایید.

- نکته ای که باید در هنگام گفتگو با همسرتان به آن دقت کنید این است که همسرتان را محکوم نکنید فقط احساس خودتان را بیان کنید (مثال: من آدمی هستم که از این پیشامدها احساس خوبی ندارم و دوست ندارم چنین حسی در رابطه ما وجود داشته باشد).

- در حال حاضر مراجعه به یک مشاور خانواده به صورت حضوری و پیگیری کردن جلسات مشاوره خدمت شما توصیه می شود.


با احترام

علی اکبری-خانه توانگری طوبی

معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه