پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
سلام نیلوفر گرامی
نامه شما را خواندم. دو نکته درخصوص شما مطرح می شود:
توجه بفرمایید:
1- نمی توان تاثیر برخی تجربه های نامطلوب اطراف را نادیده گرفت اما مواجهه با چنین مواردی مجوزی نمی شود برای این طرز فکر که "به دلیل جدایی های زیادی که در اطرافم دیدم از ازدواج می ترسم". ممکن است زندگی های دوام نیافته اطراف شما دلایلی داشته که ادامه آنها میسر نبوده. بنابراین نمی توان تجربه های منفی را به همه تعمیم داد.در نظر داشته باشید که یک ازدواج خوب به این معنا نیست که تمام روزها حال ما خوب باشد و ما حق داریم گاهی در عین حال که همسر و زندگی خود را دوست داریم، حالمان خوب نباشد. لازمست چک کنید که از چه چیز ازدواج می ترسید و اینکه آیا این احساس به دلیل عدم علاقه شما به آن آقا بوده یا دائماً در مواجهه با هر خواستگاری اینگونه هستید.
2- وقتی کسی به ما ابراز علاقه می کند و توجه ما به او جلب می شود و در ادامه با کم توجهی او مواجه می شویم، طبیعی است که ابهام ایجاد می شود. همچنین در این حالت به دلیل دلبستگی به طرف مقابل، احتمال اینکه در برابر خواسته اش تسلیم شویم وجود دارد. تغییر رفتار ایشان پس از جدی شدن رابطه و خواستگاری، مسئله ای نیست که بتوانید به سادگی از آن بگذرید. اما برای اینکه بتوانید تصمیم مناسب بگیرید چک کنید که رفتار ایشان به طور موقت و واقعا آنطور که خودش گفته به دلیل برخی مشغله ها ایجاد شده (که بعید به نظر می رسد) یا اینکه ایشان از زمان مطرح شدن مسئله خواستگاری تغییر رفتار داده و قصدش جدی کردن رابطه نیست. دقت در نوع رفتار ایشان می تواند به شما کمک کند که برای سرانجام این رابطه تصمیم بگیرید و الزاما منتظر واکنش ایشان نباشید.
با احترام
علی اکبری