تقریبا ۱ سال میشد که من برای ادامهٔ تحصیل به خارج از کشور اومده بودم و با یه آقای آشنا شدم که حداقل از نظرِ تحصیلی‌ به من میخورد (موضوعی که من قبلان خیلی‌ بهش اهمیت میدادم). یه مدت رابطه رو شروع کردیم و همچی‌ خوب پیش میرفت تا اینکه من به خیلی‌ از چیزا مشکوک شدم، مثلِ تلفن زدنش (میگفت می‌خواد به مدرسه زنگ بزنه در حالی‌ که صد کیلومتر میرفت دور تر از من، یا اینکه یه بار یه خانم توی ماشین بهش زنگ زد و گفت،‌ای وای حالا اگه جوابِ اینو ندم هم شاکی‌ می‌شه). من هم که واقعا مشکوک شده بودم گوشیشو یواشکی چک کردم و دیدم که با هم صحبت می‌کنن و عکس میفرستن. بد که بهش گفتم این خانم کیه گفت که یکی‌ از دوستای قدیمی‌ و به قولِ خودش معمولیش که کمک لازم داره و این کمکش می‌کنه. خلاصه بد از چند هفته گیر دادن بهش بالاخره گفت که دوست دخترِ سابقش بود و الان دیگه رابطهٔ نیست بینشون فقط با هم حرف میزنن و اینا!!!! این موضوع خیلی‌ واسه ما دعوا داشت! چون خود این آقا به من دروغ میگفت و پنهان میکرد من مجبور شدم خودم به اون دختر مسیج بدم و ازش بپرسم که رابطشون چیه و مشخصا جواب نداد و گفت که من به شما کاری ندارم وقتی‌ هم که این آقا فهمید، بهم گفت که باید ازش عذر خواهی‌ کنی‌! منم واقعا تو شرایطِ خوبی‌ نبودم یه بار با مسج و یک بار هم با زنگ (پیغامِ صوتی) مجبورم کرد که عذر خواهی‌ کنم. خلاصه این ماجرا‌‌ها گذشت و خودش گفت که دیگه همچی‌ تموم شده و منم گذشتم اما نمیتونم ببخشمش. حتی از من درحواست ازدواج کرد و خانواد‌ش تقریبا یک هفته پیش اومدن و با پدر و مادرِ من هم آشنا شدن اما الان دیگه هر موضوعی بینِ ما پیش میاد، اولین چیزی که به ذهن من میرسه این دعواِ و من نمیتونم این همه فکرِ منفی‌ رو از ذهنم بیرون کنم. خوب با هم تفاوت داریم اما من نمیدونم که جداِ از تصمیم گیری برای ازدواج باید چطوری این موضوع رو برای خودم حل کنم. واقعا نمیدونم یا حتی نمیدونم که باید به جدا شدن فکر کنم یا نه. ممنون میشم کمکم کنین.

مهمترین سوال :