پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
با سلام واحترام
نامه تان را که میخواندم متوجه احساس نارضایتی شما از روابطتان باهمسرتان شدم .از آنجاییکه روابط زوجین دارای ابعاد گوناگون است میتواند بر روح وجسم آنها بصورت مستقیم وغیر مستقیم تاثیر گذار باشد، بنابراین داشتن رابطه عاطفی موفق با همسر میتواند انگیزه کافی را برای ادامه زندگی در آنها ایجاد کند . اما با توجه به مواردیکه در نامه تان ذکر فرمودید به نظر میرسد با توجه به مشکلات ارتباطی بین شما وهمسرتان این انگیزه بسیار کمرنگ شده است ، بنابراین لازم است چند مورد را مد نظر قرار دهید تا بتوانید با بررسی منطقی مشکلات بتوانید به علت این مشکلات واقف شوید.از آنجایی که آشنایی شما در سنین نوجوانی بوده است درست زمانیکه ثبات هیجانی وجود نداشته وبلوغ روانی رخ نداده ، بنابراین طبیعی است که انتخاب بالغانه ای صورت نگرفتهباشد اما وابستگی ایجاد شده است.
مورد دیگر که قابل تامل است اینست که با وجود مشکلات شما در این چندین سال در یک سال اخیر چه مسئله بوجود آمده است که تا این حد خشم شما را شعله ور کرده است؟
مورد دیگر که در نامه تان کاملا مشهود بود این است که شما در طی این چندین سال به جای حرف زدن در مورد مسائل وبیان احساساتتان ، سکوت کرده اید وتصمیم گرفته اید در مورد مشکلاتتان بحث وگفتگویی نداشته باشید.این شیوه نه تنها مسائلتان را حل نکرده بلکه به مشکلاتتان افزوده شده وخشم شما را بیشتر کرده است به طوریکه اکنون شما احساس قربانی بودن در زندگی میکنید وبه دنبال تلافی هستید چرا که در زمانی که باید صحبت میکردید سکوت کرده اید واکنون شما دارای واکنشهای افراطی و افکار منفی شده اید.یکی از مهلک ترین موارد در ارتباطات زناشویی افکار منفی نسبت به یکدیگر وعدم صمیمیت میباشد.
بنابراین پیشنهاد من به شما این است که در یک زمان ومکان مناسب از احساستان برای همسرتان حرف بزنید.سعی کنید واقعیت را بیان کنید ، سپس از احساستان بگویید ودرنهایت پیشنهادتان را برای حل مشکلتان بیان کنید.
باید سعی کنید زمانیکه برایتان مشکلی بوجود می آید سر همان موضوع به بحث بپردازید ومسائل گذسته را بیان نکنید چرا که این موقعیت فقط باعث پیچیده شدن مشکلات میشودبه طوریکه هیچ راهی برای حل مشکل اصلی باقی نمی ماند.
سعی کنید سهم خودتان را هم در بوجود آمدن شرایط کنونی در نظر بگیرید .
نکته حائز اهمیت دیگر که در نامه تان وجود داشت این بود که فرمودید رفتن به مشاوره برایتان فایده ای نداشته ، توجه فرمایید که یک مشاور وظیفه اش حل مشکلات مراجعین نمی باشد پس نباید انتظار معجزه از مشاور داشت بلکه ایشان چراغی بر سر راه مراجعین روشن میکند تا آنها بتوانند درست ببینند ودرست تصمیم بگیرند.
درنهایت خاطر نشان میکنم داشتن رابطه عاطفی خوب ، مهارتی است که نیاز به آموزش دارد .
باسپاس از اعتماد شما
الهه دهقانیان
خانه توانگری طوبی
سلام دوباره مرا پذیرا باشید
کاملا قابل درک است که در چه شرایط سختی قرار دارید واحساستان ناخوشایند است، ولی بهتر است انتظاراتتان را کمی دقیق تر بررسی کنیم تا به این حد ناامید نباشید. اولین مسئله اینست که هیچ فردی نباید فکر کند با ازدواج خوشبخت میشود یا همسرش میتواند او را خوشبخت کند چرا که ما در طول روز با خودمان سی، چهل درصد مشکل داریم ورفتارهای خودمان را نقد میکنیم بنابراین این تعارضات با همسرمان بالطبع بیشتر است. پس تا زمانیکه شما انتظار داشته باشید بهبود رابطه تان واحساس خوب شما فقط منوط به تغییر همسرتان است نمیتوانید به هدفتان برسید . درست است که رفتارهای همسر شما برای رابطه تان آسیب زننده است، اما حتی اگر همسرتان نیز به این مشکلات توجهی نداشته باشند ، ونخواهند سهم خودشان را در زندگی بپذیرند شما میتوانید به تنهایی برای بهبود این رابطه وایجاد حس بهتر در خودتان تلاش کنید.بپذیرید که خوشبختی خیلی ربطی به اتفاقات بیرونی ندارد واز درون ما نشأت میگیرد، تمام خوشبختی مربوط به اینست که بتوانیم کنترل خود را داشته باشیم نه کنترل دیگران، پس سعی کنید بر روی رفتارهای همسرتان کمتر متمرکز ودقیق شوید.
خودتان را قربانی گذشته واتفاقاتی که افتاده ندانید ، سعی کنید با در نظر گرفتن سهم خودتان واصلاح آن به بهبود روابطتان کمک کنید واحساس رضایت از زندگیتان را منوط به همراهی وتوجه همسرتان ندانید.
پیشنهاد میکنم کتاب من کامل نیستم ولی خوشبختم، ترجمه فاطمه السادات موسوی را مطالعه فرمایید.
با سپاس از اعتماد شما
سلام دوباره مرا پذیرا باشید
کاملا قابل درک است که در چه شرایط سختی قرار دارید واحساستان ناخوشایند است، ولی بهتر است انتظاراتتان را کمی دقیق تر بررسی کنیم تا به این حد ناامید نباشید. اولین مسئله اینست که هیچ فردی نباید فکر کند با ازدواج خوشبخت میشود یا همسرش میتواند او را خوشبخت کند چرا که ما در طول روز با خودمان سی، چهل درصد مشکل داریم ورفتارهای خودمان را نقد میکنیم بنابراین این تعارضات با همسرمان بالطبع بیشتر است. پس تا زمانیکه شما انتظار داشته باشید بهبود رابطه تان واحساس خوب شما فقط منوط به تغییر همسرتان است نمیتوانید به هدفتان برسید . درست است که رفتارهای همسر شما برای رابطه تان آسیب زننده است، اما حتی اگر همسرتان نیز به این مشکلات توجهی نداشته باشند ، ونخواهند سهم خودشان را در زندگی بپذیرند شما میتوانید به تنهایی برای بهبود این رابطه وایجاد حس بهتر در خودتان تلاش کنید.بپذیرید که خوشبختی خیلی ربطی به اتفاقات بیرونی ندارد واز درون ما نشأت میگیرد، تمام خوشبختی مربوط به اینست که بتوانیم کنترل خود را داشته باشیم نه کنترل دیگران، پس سعی کنید بر روی رفتارهای همسرتان کمتر متمرکز ودقیق شوید.
خودتان را قربانی گذشته واتفاقاتی که افتاده ندانید ، سعی کنید با در نظر گرفتن سهم خودتان واصلاح آن به بهبود روابطتان کمک کنید واحساس رضایت از زندگیتان را منوط به همراهی وتوجه همسرتان ندانید.
با سپاس از اعتماد شما