سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

خسته ام از این همه بی وفایی

پرسش

تاریخ ثبت : 26 دی 1397
1,398  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
سلام. من دختری چهل ساله هستم که با آقایی شصت ساله آشنا شدم. با وجود اینکه ایشان ساکن آلمان بودند و من ایران، اما فقط به صورت مجازی با هم در ارتباط نبودیم و ایشان برای دیدن هم هر از چندگاهی به ایران میومد. بعد از مدتی از من خواستگاری کرد و قبل از اینکه این خواتسگاری رسمی بشه گفت متاسفم، نمی شه. دلیلش رو هم گفت که نمیتونم زندگی مشترک دیگری تشکیل بدم. بعد از این اتفاق چند جایی خواستگاری رفت، اما بابت دلایلی خودش اون ها رو رد کرده بود. دلایلی مثل جشن مفصل و از این شرایط سنگین گذاشته بودند که ایشان موافقت نکرده بود. دوباره از من خواستگاری کرد و به من گفت می تونم با تو ازدواج کنم. من که به شدت بهش علاقمند بودم، بهش گفتم بیا با هم دوست باشیم. مدتی با هم بودیم تا اینکه دوباره گفت متاسفم، با کسی آشنا شدم و تو که زنگ میزنی ممکنه مشکل ایجاد بشه. بعد از دو ماه دوباره به من پیام داد و خواست که همدیگه رو ببینیم. بعد از یک ماه باز هم من رو ترک کرد. این بار گفت نمی تونم ارتباط طولانی با کسی داشته باشم.

مهمترین سوال :
من خیلی ناراحت و متاثرم از رفتنش، چون خیلی دوستش دارم. چرا من به مردی که سه بار ترکم کرده علاقمندم؟ چرا افرادی که دوستم دارند رو نمی خوام ببینم؟ خیلی سردرگم هستم. احساس پوچی می کنم. دائم صفحه اش رو چک می کنم. با این علاقه من و رفتار اون، چه کار میتونم بکنم؟

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

فاطمه علی اکبری
فاطمه علی اکبری
07 بهمن 1397 ساعت 14:11

درود بر شما

نامه تان را خواندم.

به این جمله کلیدی خودتان دقت بفرمایید: چرا من به مردی که سه بار ترکم کرده علاقمندم؟ چرا افرادی که دوستم دارند رو نمی خوام ببینم؟

حیات انسان بدون پذیرفته شدن از سوی دیگران ممکن نیست، به همین دلیل انسان‌ها به کوچکترین نشانه‌های طرد شدگی از سوی دیگران به‌شدت حساس هستند. بالاخص در زمان کودکی که ارضا این نیاز تعیین‌کننده مرگ و زندگی یک کودک است. کودکی که در اتاق و یا گهواره گذاشته می‌شود، احساس طرد شدگی می‌کند. او می‌ترسد مادر دیگر برنگردد و او مراقبت و حمایت مادر را از دست بدهد. حفظ ارتباط با مادر برای زنده ماندن کودک حیاتی است. در خانواده هایی که بنا به هردلیلی کارکرد مثبت ندارند، کودک مورد بی توجهی قرار گرفته و زمینه ایجاد طرحواره رهاشدگی در او ایجاد می شود. جنس روابطی که شما در بزرگسالی تجربه کرده اید در واقع مرتبط با همین دوران شماست. کسانی که به چنین ارتباطاتی تن می دهند اغلب متعلق به خانواده هایی هستند که نیاز های احساسی شان به شیوه درست مرتفع نگردیده است. در واقع شما جذب کسی یا کسانی می شوید که مورد بی توجهی آنها بوده و توسط آنها ترک شوید و از روابط ایمن به طور ناخودآگاه فاصله می گیرید که اینها نشانه هایی از طرحواره رهاشدگی در شماست.

دوست خوبم؛ ضمن همدردی با شما برای آسیبهایی که متحمل شده اید، به نکات زیر توجه بفرمایید:

  • اینکه یک تله در روان ما فعال باشد می تواند زمینه ساز مشکلات تکرار شونده در زندگی ما شود، اما به منزله مجوزی برای ادامه دادن یک زندگی بد، نیست. در واقع نکته مثبت درخصوص شما این است که شما متوجه اشکال کار خود شده اید و دنبال چرایی آن هستید، پس خوب است که این سوال در ذهن شما ایجاد شده است. پذیرش یک مشکل، گام اول برای درمان است.
  • احساسات رها شدگی را در خودتان بازبینی و یا بازنگری کنید. حساسیت‌های خودتان را خوب بشناسید و وقتی احساسات مربوط به رها شدگی به سراغتان می آید از وجود آنها آگاه شوید. شما حساسیت‌هایی دارید. آیا حساسیت هایتان را خوب می شناسید؟ بعضی از حساسیتهای شما ممکن است اینها باشند: حساسیت به از دست دادن افراد مهم و نزدیک زندگیتان، ترس از تنهایی، نیاز به چسبندگی به شریک عاطفی تان، وابستگی هایی که کارکرد منفی داشته و عملکرد معمول شما را با مشکلات فراوان مواجه می کنند. به محض اینکه تله رها شدگی فعال شد بلافاصله نسبت به این احساسات هشیار شوید.
  • رفتارهایی که از ایشان نوشته اید نشان می دهد این آقا شخصیت سالمی نداشته (گفت نمی تونم ارتباط طولانی با کسی داشته باشم) و حتی ممکن است در مورد خواستگاری رفتن و تشکیل خانواده و... با شما صداقت نداشته باشد. اینکه ایشان چه مشکلاتی دارد و آیا در پی رفع آنهاست یا نه مسئله آن آقاست، اما اینکه شما رفتارهای بی ثبات و بیست سال فاصله سنی را نادیده گرفته اید و دوبار نیز از سوی ایشان ترک شده اید و همچنان می گویید دوستش دارم، مسئله ای است به شما بر می گردد و لازمست شما ضمن بازنگری مسیری که ختم به چنین نتایجی می شود؛ تصمیمی بالغانه برای زندگی خود بگیرید. شریک عاطفی البته در احساسات شما تاثیر دارد اما مسئول احساسات و عواطف شما نیست. این شما هستید که باید رفتار خود را اصلاح کنید بنابراین نباید از دیگری بخواهید تا به شما احساس امنیت بدهد. چنین فردی نمی تواند پایگاه عاطفی مناسبی برای شما باشد.
  • ادامه این شرایط به نفع شما نخواهد بود. توصیه می شود رابطه را پایان دهید و مسئولیت رفتارهایی که داشته اید را بالغانه بپذیرید. در حقیقت اتفاقاتی که در طی رابطه با این آقا برایتان افتاده و احساساتی که اکنون تجربه می کنید حاصل تصمیماتی بوده که خودتان با میل و اراده خود گرفته و انجام داده اید.
  • دیدن الگوهای رابطه عاطفی موفق می تواند به شما سرنخ بدهد تا بتوانید نشانه های یک رابطه خوب را شناسایی کرده و ملزومات آن را در ذهن تان پایه ریزی کنید.

استفاده از آموزش غیرحضوری درس رهایی از تله رهاشدگی و در جستجوی خویشتن و مطالعه کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید، نوشته جفری یانگ خدمت شما پیشنهاد می شود.


از اعتماد شما سپاسگزارم

علی اکبری-خانه توانگری طوبی


معرفی کتاب
ندگی خود را دوباره بیافرینید، نوشته جفری یانگ

معرفی درس
بسته رهایی از تنهایی و مهرطلبی
پس از جدایی عاطفی و طلاق
بسته کامل مجموعه در جستجوی خویشتن (6 جلسه)
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه