پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
سلام دوست گرامی
وقت شما بخیر
نامه شما را خواندم. هفت ماه است از یک رابطه عاطفی بیرون آمده اید و در این فرایند ، کارهایی انجام داده اید تا به تدریج شما را به سطحی از آمادگی برای بازیابی رضایتمندی از زندگی برساند.در بخش ابتدایی متن اشاره داشتید :
" ولی همچنان با رعایت میانگین 60 درصدی درس گفتار های جدایی عاطفی دکتر شیری و 10 جلسه رجوع به روانشناس(توی این هفت ماه) ،هنوز آرامش درون و باطبع اراده لازم برای انجام منظم برنامه ها و پیشرفت منطقی اهداف آینده ام کسب نکرده ام، من نتونستم 100 درصد رعایت کنم درسگفتار ها و گاهی لغزیدم..."
به نظر میرسد برای رسیدن به احساس بهتر ، یک پروتکل و دستورالعملِ انعطاف ناپذیر و پرفشار، ذهن تان را مشغول کرده است. بایدها و نبایدهایی ، که باعث شده نتوانید به سطحی از رضایت و عملکردِ نسبی دست یابید.آنجا که میخواهید برنامه ها؛ منظم و پیشرفت ؛ منطقی باشد و درجایی دیگر رعایت صد در صد درس گفتارها ، تناقضی ایجاد میکند تا شما را در دستیابی به اهداف واقع بینانه دور کند. چرا که در زندگی، ما نمی توانیم در بهترین حالت، به صد در صدِ آمادگی و رعایت کامل نکات برسیم.
من نمیدانم کیفیت رابطه شما با والدین چگونه است با این حال به نظر میرسد با توجه به عددِ کیفیِ ارتباطی بسیار پایین یک ؛ که به پدرتان داده اید، این بخش از رابطه، بسیار مهم باشد. ما گاهی تحت تاثیر قواعد و خواسته هایِ نامتناسبِ والدین قرار گرفته و زندگی را بر اساس ارزش هایِ صرفِ آنها دنبال می کنیم. ارزش ها و مسیرهایی که الزاما نیازهای اساسی شما نیستند.
این فشارها و الزاماتِ شما برای پیشبرد اهداف تان، موجب ایجاد تضاد بین خود واقعی و خود ایدالی تان می شود. جایی که خود واقعی تان با توجه به ظرفیت های درونی اش ، کم می آورد و به تدریج فشارهای بیشتر، منجر به بروز و یا تشدید علائم جسمانی می گردد. سیستم ایمنی بدتان ضعیف شده و با هر موقعیتی، سطح بالایی از استرس را دریافت میکند. و این چرخه ادامه دارد تا اینکه به تدریج شما را ضعیف و ضعیف تر می کند.
در جایی دیگر از متن مجددا اشاره داشتید :
" ولی هربار میخوام درس بخونم خودمو نیازمند یک شرایط ایده آل و همچنین اراده صد در صدی میبینم و تفکر تک بعدی شدن ...تا الکی راه نرم..."
تصور می کنم در بیست و پنج سالگی دارید نگرانی های فردی چهل و پنج ساله را با خود حمل میکنید. جاییکه به خود کمتر اجازه داده اید نیازهای درونی و اصیل متنوعی را در زندگی تجربه کنید. تا گاهی هم بدون الزام، به خود اجازه دهید بدون عدد، راه بروید... زندگی در یک مدار تکرار شونده، بیشتر بر احساس ناخوشایندی تان افزوده است. جاییکه موانع زندگی تان ، را به OCD نسبت می دهید. البته که این مشکل، میتواند زمینه های این مسائل را ایجاد کند با این حال، الگوهای وسوس فکری عملی، تحت تاثیر افکار و رفتارهای ما، پر و بال می گیرند. وقتی نگاه شما نسبت به این اختلال احتمالی، بصورت منبعِ کنترل بیرونی باشد؛ خود را زیر فشارهای این مشکل، ناتوان تر میبینید. و منتظر میمانید تا هر زمان این مشکل برطرف شود بتوانید با اراده، کارهایتان را انجام دهید.
با این وجود ؛ اراده، پیش از عمل، شکل نمی گیرد. اراده، در فرایندِ عمل ایجاد شده و تقویت می شود. زندگی، مملو از ناکامل بودن هاست. مملو از نقص هایی که در زندگی هر یک از ما اجتناب ناپذیر است . ما بیش از آنکه به جهت برخی نقص هایمان متوقف شویم به واسطه انتظارات غیرواقع بینانه و بی نقص خواهانه، از پا در میاییم. زمانیکه نمی پذیریم گاهی حق اشتباه کردن نیز داریم. حق اینکه کارها را فارغ از بایدهای انعطاف ناپذیر هم میتوانیم انجام دهیم. اینکه می توانیم بهتر باشیم و به سطحی از بهبودی نسبی دست یابیم اما کامل نباشیم. این ، خود، فرایندی ست که بخشی از ارامش و تمرکز را نیز به همراه خواهد داشت.
انتظار می رود با درنظر گرفتن نکات ارائه شده ، کمی قواعدِ ثابت و الزام آور اعداد در افکار و رفتارهایتان را تعدیل نمایید. و با دیدن نیازها ، احساسات و همچنین پذیرش محدویت های واقع بینانه در زندگی، منتظر آمادگی های صد در صد نمانید. این اعداد، هیچ گاه در دنیای واقعی هیچ انسانی به تمامیت تجربه نمی شوند. بنابراین از همان جایی که هستید آغاز کنید. ادامه دهید و در جریان این تجربه خواهید آموخت کدام بخش ها نیازمند بررسی بیشتر دارند. از اینکه برای زندگی بهترتان و بهبودی تدریجی خود، تلاشی واقع بینانه دارید سپاسگزاریم.
با تشکر از اعتماد شما
شایان غدیری
خانه توانگری