سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

اختلال در زندگی به دلیل مشکلات خانوادگی

پرسش

تاریخ ثبت : 17 اردیبهشت 1398
1,153  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
من در خانواده ای با پدری کم عاطفه و ناتوان در برقراری ارتباط تا حدودی بداخلاق و بی تفاوت، با مادری کنترلر و ناراضی و بداخلاق بزرگ شدم. این دو نفر تنش های زیادی با هم داشته اند و دارند. مادرم همیشه خودش را قربانی این زندگی می بیند و سر مسائل فامیلی سالها دعوا کرده. فرزند اولم و از طرف خانواده بسیار اذیت شده ام. سالها ی سال از من ایراد گرفته شده و سرزنش شده ام. از من توقعاتی می رفته که خودشان آنچنان نبوده اند. سالهاست که والدینم را دوست ندارم. هر کاری می کنم مورد انتقادم مثل پیاده روی یا حتی خواندن کتاب، سرکار رفتم، پدرم را در آوردند. ارشد خواندم اذیت می کنند. دوسال است نمی گذارند سرکار برم اشتباها فکر می کنند اگر سرکار برم دیرتر ازدواج می کنم. با همه چیز عملا مخالف اند. دائم منفی بافی می کنند برای ازدواجم البته در تمام طول زندگیم همین بوده. نمی گذارند آزادانه زندگی و کار کنم و خودم راه زندگی ام را پیدا کنم. حالا خلاف همه رفتارهایی که سالها خودشان داشته اند را از من می خواهند. همه جور برچسبی به من می زنند: سربزرگ-کمال طلب- ناشکر و... همیشه خودپنداری منفی داشته ام و کمبود اعتماد به نفس!

مهمترین سوال :
واقعا خسته و بی انگیزه ام. مادرم تمام انرژی ام را می گیرد. کاش پدر و مادر عاقلی داشتم! دوست دارم تبدیل به آدم قوی و موفقی شوم تا با چنین فردی هم ازدواج کنم. دوست دارم ازدواج کنم اما درحال حاضر فرد مناسبی به من معرفی نمی شود. خانواده من هم سنتی است. اگر من کمال طلبی دارم ناشکرم ناراضی ام و یا هرچیز دیگه از خودشان یادگرفته ام اما آنها این را نمی فهمند و دائم مرا سرزنش می کنند. خیلی چیزها را هم گردن من می اندازند مثل کارهای خواهر و برادرم. سر هر موردی که به ما معرفی می شود دعوا می شود. از این زندگی خسته ام، از زندگی با پدر و مادرم خسته ام. اما می دانم با این شرایط گر ازدواج کنم هم زندگی خوبی نخواهم داشت.
پیشنهاد شما برای من چیست؟

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

نسرین قربان زاده
نسرین قربان زاده
03 دی 1398 ساعت 21:59

سلام . نوشته شما را خواندم .

از اینکه در چنین شرایطی به سر می برید واقعا متاسف شدم .بهتان حق می دهم که حال خوبی را تجربه نکنید . بیان کردید که فرزند اول پدر و مادری هستید که رابطه خوبی با هم ندارند و طبیعتا عدم تفاهم آن دو شرایط خانواده را به گونه ای رقم زده است که شما نیز در محیطی آرام و بدور از تنش به سر نبرده اید .

گفتید مادرتان خودشان را قربانی رابطه با پدرتان می دانند. به نظر می رسد که شما نیز به خودتان همین نقش را داده اید .پدر و مادرتان را پدر و مادر عاقل و کاردانی نمی دانید . آنها شما را مقصر میدانند و شما نیز آنها را  . و این چرخه در خانواده شما در حال تکرار است .شما قربانی هستید ، پدر و مادرتان جلاد هستند و حالا شما به دنبال رابین هود زندگی خود میگردید که ناجی شما شود و شما را از شرایطی که در آن به سر میبرید نجات دهد .از شما راضی نیستند و همیشه از شما ایراد می گیرند . در قبال هر کاری واکنش آنها سرزنش است .چقدر به بازخورد های آنها اهمیت می دهید ؟ سرزنش هایشان تا چه اندازه بر روی باور های شما نسبت به خودتان تاثیر می گذارد؟

من درک می کنم  کنار آمدن با والدینی که  دائما حس گناه  وسرزنش به ما بدهند تا چه میزان می توانددردناک و فرسایش دهنده باشد. درک میکنم که چقدر شما تحت فشار هستید .اما کسی که بتواند ناجی شما باشد کسی غیر از خودتان نیست .

اینکه تمامی ویژگی های والدین خود را منفی تلقی می کنید  ، به احتمال ناشی از خطاهای شناختی شماست. ممکن است مواردی بوده باشد که شما در آن زمینه ها عملکرد مثبتی از خانواده در ذهن داشته باشید اما به آن توجهی نمی کنید .به این موضوع دقت کنید که تا چه میزان از والدین خود الگوهای منفی دریافت وشخصی سازی کرده اید. قربانی بودن مادر را دوست ندارید اما خودتان را قربانی می دانید و تا حدودی شبیه به ایشان رفتار می کنید .منفی بینی والدین تان را نمی پذیرید و خودتان نسبت به عملکرد آنها منفی بینی دارید .

بیان کردید حدود دوسال است که به شما اجازه نمی دهند که به سر کار بروید . به نظر می رسد با توجه به سنتان می توانید نسبت به  تصمیم گیری های شخصی تان مستقل عمل کرده و در مقابل مخالفت های دیگران بایستید .

دوست عزیز برای توانمند شدن و برخاستن از شرایط موجود ، بهتر است از گام ها و تغییرات کوچک شروع کنید .محدوده استقلال و خود مختاری خود را گسترش دهید  . در حیطه مسائلی که فقط به خودتان مرتبط است با قاطعیت و جسارت تصمیم گیر ی و اجرا کنید . بنا به گفته خودتان از تایید و حمایت والدینتان بی بهره هستید ، بنابراین به دنبال گرفتن تایید و رضایتمندی  آنها نباشید . تحصیلات بالایی دارید . باتکیه بر تحصیلات  وتوانایی های خود و با پیدا کردن شغلی مناسب در پی کسب استقلال و پرورش توانایی های خود باشید. .وقتی شما  خودتان را فردی توانمند و با اراده ببینید ، دیگران نیز همین نگاه را به شما خواهند داشت.

امیدوارم مسیر روشنی را برای خودتان بسازید ...

نسرین قربان زاده _خانه توانگری طوبی


معرفی درس
بسته از بی ارزشی تا من ارزشمند
بسته شفای زنانگی 1 و 2 و 3
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه