پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
درود بر شما
توضیحات تان را خواندم. احساس شما قابل درک است.
تمام شدن یک رابطه عاطفی دوره ای از سوگ به همراه دارد. چون فرد انرژی روانی اش را در آن رابطه سرمایه گذاری کرده و ختم این رابطه می تواند برای یک فرد سنگین باشد. اما به این مسئله نیز توجه بفرمایید که اسم هر نوع ارتباطی را نمی توان گذاشت رابطه عاطفی.
مرقوم فرموده اید:
- همون اول یه حسِ دوطرفه بین ما شکل گرفت... گفتند که قصد ازدواج ندارند... چند وقتی گذشت و حرف مهمی از طرف ایشون نشنیدم، اینکه ازت خوشم اومد و رابطه رو ادامه بدیم
با توجه به توضیح شما به نظر می رسد که این حس عمدتاً از سوی شما بوده نه ایشان. آقاپسری که به یک دخترخانم علاقمند می شود حتی اگر مستقیم هم آن را ابراز نکند، تلاش خود را برای این کار خواهد کرد. اما وقتی چنین چیزی از سوی ایشان انجام نشده یعنی علاقه ای هم در ایشان وجود نداشته تا بخواهد با کمک شما ابراز شود. در واقع شما بیشتر به دنبال این بودید که این رابطه را به سمتی ببرید که می خواهید ولی توجهی به علائم رفتاری ایشان نکردید.
- از من درخواست رابطه جنسی کرد. مخالفت کردم. گفت من هم موافق نبودم چون رابطه ی ما هیچ هدفی نداره
اگر این رابطه برای ایشان هم هیجان بالا داشت نه لزومی داشت که شما به دیدنش بروید و نه اینکه ایشان با این جمله که رابطه ما هیچ هدفی نداره چنین پیشنهادی را مطرح کند. توضیحات شما بیشتر نشان دهنده این موضوع است که چشمان خود را به روی واقعیات موجود بسته اید. ایشان همانطور که به شما گفت قصد ازدواج ندارد و چنین درخواستی هم از شما نکرد اگر موافق رابطه جنسی نبود چنین پیشنهادی نمی داد. مخالفت شما باعث شده که چنین حرفی بزند و البته ادامۀ جمله ایشان نیز مسئله ای است که باید روی آن دقت می کردید: اینکه آن آقا مستقیماً گفته رابطه تان هیچ هدفی ندارد. یعنی ختم به هیچ نتیجه ای نخواهد شد و تنها احتمال آن رابطه جنسی بود که از سوی شما رد شد. پسری که به دلیل رد کردن پیشنهاد رابطه فیزیکی از سوی دختر، با او قطع ارتباط می کند مورد مناسبی برای رابطه نیست زیرا قدرت احترام گذاشتن به حدود و خط قرمزهای یک دخترخانم را ندارد.
- خیلی ناراحتم چرا مساله رو حل نکردم و بین مون سکوته و حس میکنم یه رابطه ی خوب رو از دست دادم چون دوستش دارم
چه مسئله ای را حل نکردید؟ مگر مسئله دوسویه ای هم وجود داشت که قابل حل باشد؟ حل کردن این مسئله تنها با تن دادن به خواسته ایشان ممکن بود. زیرا پس از رد درخواستش با شما قطع رابطه کرد. به چنین موضوعاتی نمی توان گفت قابل حل؛ زیرا انجام آن فقط با نادیده گرفتن خواسته یکی از طرفین امکانپذیر است نه توافق و میل هر دو.
اما موضوع مهمتر این است که چک کنید: چه چیز این رابطه خوب بود؟ آیا فکر نمی کنید که لازم است مؤلفه های یک رابطه خوب را ابتدا برای خودتان تعریف کنید بعد وارد گود شوید؟ چه تضمینی بود که با کوتاه آمدن شما این ارتباط حفظ شود و به سمتی برود که مطلوب شماست؟
- ناراحتم که چرا من شروع کننده بودم
شروع کردن رابطه الزاماً نباید از سوی آقاپسر باشد یعنی یک دخترخانم هم می تواند توجه مثبت خود را نشان دهد. اما به نظر می رسد شما از تمام شدن این ارتباط ناراحتید نه شروع کردنش. خوب است یکبار به طور دقیق با خودتان بیاندیشید که چنین رابطه ناکارآمدی به کدام نیاز ارضا نشده شما پاسخ میداده که اصرار به حفظ آن داشتید؟
- به نظر شما این رابطه ی خوبی میتونست باشه؟
به نظر خودتان اصلاً ارتباط عاطفی دوطرفه ای شکل گرفته بود که بتوان بر روی خوب یا بد بودنش نظر داد؟ دوست عزیز، انتظار می رود که شما در پایان دهه سوم زندگی تان با دقت بیشتری وارد ارتباط شوید چون سی سالگی سن آزمون و خطا و یا تن دادن به هر نوع ارتباطی به امید از دست ندادن طرف نیست. شما جدی تر از اینها باید در مورد آینده تان فکر کنید و پیش بروید.
- الان برگردم باهاش حرف بزنم اشتباهه؟
آنچه که غلط یا درست بودن یک رفتار را به ما نشان می دهد چک کردن نتایج آن رفتار است. خوب است قبل از انجام هر کاری با خودتان فکر کنید که بازگشت به سوی کسی که هیچ هدفی از رابطه با شما نداشته و پس از اینکه شما درخواست رابطه جنسی را رد کردید رابطه را قطع کرده چه فایده ای برایتان دارد؟ طبیعتاً اصرار به انجام یک کار بی فایده که هزینه های زیادی برای شما خواهد داشت نمی تواند کار درستی باشد.
بانو،
اینکه شما بخواهید ازدواج کنید و ارتباطی خوب و گرم و چارچوب دار را تجربه کنید حق شماست. احساس شما و نیازتان هم محترم و قابل درک است. اما به هر ارتباطی نمی توان دل بست و هر کسی را نمی توان وارد زندگی خود کرد. به جای اینکه بخواهید به آن آقا و ارتباطتان (البته اگر به مدل بودن ایشان با شما بتوان گفت رابطه عاطفی) فکر کنید لازم است این موضوع را مدنظر قرار دهید که دلیل دل بستن شما به رابطه ای که خیری در آن برای شما نیست چه می تواند باشد؟ شما به تله رهاشدگی تان اشاره کردید و خوب است رد این تله و پیامدهای آن را در زندگی خود بگیرید تا چنین افرادی را وارد زندگی خود نکنید. تله بی ارزشی هم با توجه به توضیحات تان، تله شماست نه ایشان. احتمال اینکه رهاشدگی و بی ارزشی در کنار هم در روان فردی فعال باشد وجود خواهد داشت.
بنابراین اصراری به بازگشت ایشان نداشته باشید و به جای آن؛ دنبال رفع تله خود باشید. ما این اختیار را نداریم که انتخاب کنیم در چه شرایطی رشد کنیم اما این اختیار را داریم که جلوی یک روند معیوب و آسیب زا را بگیریم و در خودمان تغییرات مثبت و سازنده ایجاد کنیم. وقتی شما نشانه های تله روانی خود را بدانید و به آن آگاه باشید به هر ارتباطی تن نمی دهید.
ازاعتماد شما سپاسگزارم
علی اکبری-خانه توانگری طوبی