پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
دوست عزیز سلام
کسی که تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه می دهد مسلما از بهره هوشی لازم جهت تحصیل تا این مقطع، برخوردار بوده است. بنابراین اینکه شما نوشته اید "گاهی اوقات خودم رو خنگ می نامم" ممکن است احساسی باشد در درون شما که ریشه اش به عدم اعتماد به نفس کافی شما برگردد و یا اینکه در زمینه ای غیر از تحصیلات دانشگاهی، انتظار بالایی از خود داشته اید که چون این انتظار برآورد نشده ممکن است باعث ایجاد چنین دیدگاهی در مورد خودتان شده باشد. توجه بفرمایید که بنا نیست ما در تمام حیطه ها، توانمندی سرآمد داشته باشیم و نبود این توان در تمامی امور نشان کم بودن بهره هوشی نیست.
چنانچه تمایل به تحصیل در خارج از کشور دارید می توانید پس از تحقیق لازم در این خصوص و استفاده از تجربیات مشابه، اقدام به تحصیل در رشته مورد علاقه خود نمایید.
در مورد درونگرایی و ساکت و خجالتی بودن، اشاره مختصری کرده اید. بهتر است بدانید که درونگرایی نه باعث خجالتی بودن کسی می شود نه مانع ارتباط عمیق. اتفاقا افراد درونگرا ممکن است دوستان صمیمی کمتری نسبت برونگراها داشته باشند ولی عمق ارتباطشان زیاد است. همچنین درونگرایی با خجالتی بودن و یا کمرویی فرق دارد. فرد درونگرا تمایل کمتری برای شروع ارتباط با افراد نا آشنا دارد اما در محیطها و فضاهای دوستانه حتی مانند یک برونگرا رفتار می کند.
بنابراین اگر شما حس تنهایی دارید به بررسی ریشه آن نیاز است نه اینکه علت آن را در درونگرایی بدانید.
با توجه به متن نامه تان، به نظر می رسد مسئله ای که در مورد شما از اهمیت برخوردار است، نداشتن اعتماد به نفس کافی و خودباوری در شما است. مثلا اینکه ایده های جدید دارید نکته ای مثبت است. می توانید از همین ایده های کوچک شروع کنید به شرط اینکه با برنامه و هدف پیش بروید و بدانید که چه می خواهید تا به آن برسید. در واقع وقتی ما مقصدی را مشخص نکرده باشیم نمی توانیم مسیر درستی انتخاب کنیم. شما بایستی بدانید که از داشتن ایده های جدید و یا مثلا تمایل به تحصیل در خارج چه هدفی دارید؟
گاهی اوقات کمال خواهی باعث می شود ما در انجام کارهایمان اهمال نماییم چون هدفی بالاتر از منابع موجود در ذهن خود داریم. بهتر است این باوز را با خود تمرین کنید که نیازی نیست در هر کاری بی عیب و نقص باشید.
برای اینکه بدانید در چه زمینه ای می توانید به اهداف خود برسید لازمست خودتان و استعدادهایتان را به درستی شناخته باشید. در هر حال هر کسی یک شناخت کلی نسبت به خودش دارد، اینکه به چه زمینه ای علاقه دارد، توانمندیها و استعدادهای خاص اش در کدام زمینه بیشتر است، و... مواردی از این دست. اطلاع کافی در مورد توانمندیها و استعدادهای شخصی، می تواند به شما برای یافتن مسیر مناسب کمک کننده باشد.
همچنین برای پیش بردن کارهای تان می توانید آنها را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید و مرحله به مرحله پیش بروید. پایان هر بخش می تواند به منزله تشویقی باشد برای مرحله بعد.
توجه بفرمایید که هر اقدام و تلاشی الزاما به نتایج خیلی بزرگ و خاص منتهی نمی شود اما برای رسیدن به مقاصد و اهداف، حتما بایستی از جایی شروع کرد.
بهتر است از مقایسه ناخودآگاه خود با دیگران نیز بپرهیزید و خود را با دستاوردهایتان و پیشرفتهایی که داشته اید بسنجید و با توجه به علاقمندیها و امکاناتی که دارید برای آینده خود اقدام نمایید و البته در صورت مواجه شدن با موارد مناسب ازدواج (که احتمال دارد بخشی از احساس تنهایی شما ناشی از مجردی باشد) در این خصوص نیز دقت نموده و انتخاب کنید.
از اعتماد شما سپاسگزارم
علی اکبری_خانه توانگری