سلام دکتر شیری محترم
من دختری 26 ساله هستم.به دلیل اینکه اولین فرزند در خانواده و کلا اولین نوه از هر دو سمت پدر و مادر بودم به شدت مورد توجه و حمایت همه قرار گرفته بودم.در حال حاضر کارشناسی ارشد معماری دارم و برای ازمون دکتری اماده میشم.و از مهر ماه آینده در به عنوان مدرس در دانشگاه تدریس هم می کنم.اما در حال حاضر به هیچ عنوان از شرایطی که دارم احساس رضایت نمی کنم با اینکه رشته ی تحصیلیمو با علاقه انتخاب کردم و ادامه دادم انگار به پوچی رسیدم جایی که الان توش هستم چیزی نبود که انتظارش رو داشتم.
رشته ی زبان انگیلیسو با وجود علاقه و مهارت و دانشی که توش داشتم رها کردم در حالی که چیز زیادی باقی نمونده بود تا در کانون زبان ایران به عنوان مدرس جذب شوم.
مدتی در کنار درسها و با وجود سختی هایی که داشتم به عنوان رابط ناشنوایان در انجمن ناشنوایان کار میکردم (تنها به دلیل علاقه ی شخصی اقدام به یادگیری کردم) اما اون رو هم رها کردم در حالی که به قرار بود به عنوان رابط در یک دستگاه دولتی مشغول شم.
آقای دکتر تعریف ازخودم نیست اما دختر با استعدادی هستم به سرعت با محیط اطراف تطبیق پیدا می کنم.چهره ی خوبی دارم و البته به راحتی با محیط سازگاری پیدا میکنم و عاشق کمک کردن به بقیه هستم.اما نمیدونم که ترس از موفقیت هست یا عدم پشتکار هر چی که هست نمیتونم ثابت ی چیزیو ادامه بدم این موضوع داره منو به افسردگی میکشونه من تا الان میتونستم موقعیت های خیلی خوبی داشته باشم و خیلی خیلی از همسالانم جلو تر باشم چون تو محیط هایی قرار گرفتم که هم سن و سالای من کمتراونو تجربه کردن.
آقای دکتر خواهش می کنم راهنماییم کنید میترسم ازین به بعد هم مثل گذشته عمل کنم.
مهمترین سوال :