سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

وجدان درد دو جانبه

پرسش

تاریخ ثبت : 10 شهریور 1395
3,497  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
باسلام وتشکرازسایت خوبتون‌‌

من ۲۳ساله هستم دانشجوی پزشکی،اجتماعی،زیباودرهرجمع جدیدی قرارمیگیرم معمولاچندین نفرجذبم میشن وخب متاسفانه خیلی موردحسادت واقع میشم ودوستای همجنس کمتری داشتم ولی با جنس مخالف ارتباط درست براحتی برقرار میکردم کمی هم متاسفانه مغرورشده بودم بابت این قضیه ولی این اواخر بخاطر مشکلم به هیچکس اجازه نمیدم بم نزدیک شه وهیچ ارتباطی با اقایون ندارم

از طرفی ازنظرخانوادگی درحدکااملاامعمولی ای هستم

اوایل هرپیشنهاددوستی ای بودردمیکردم ومیگفتم بیان خواستگاری چندموردجدی هم بودکه بمحض اینکه ازاوضاع خانوادگی و اقتصادی مطلع شدن بیخیال شدن...این خیلی غرورموشکوند وتصمیم گرفتم اول یکی روعاشق خودم کنم وبعدشرایطموبگم تا بپذیره ومتاسفانه درهمین راستا اشتباه خیلی بزرگی کردم و از اونور بوم افتادم ومتاسفانه با وجود عدم رابطه کامل ج ن س ی احساس میکنم آسیب دیدم البته میترسم دکتر برم واقعاسخته برام پذیرش نتیجه کاری که نکردم..

این اتفاق تو ۲۰ سالگیم افتادبدون امادگی واگاهی

واونموقع همکلاسیم همه ملاکاموداشت ولی الان نه...

اخیرا خواستگارخوبی داشتم که کاااملا ایده آلم بود اما رد کردم هم عذاب وجدان داشتم نسبت به همکلاسیم که همچنان عاشقمه( با وجود اینکه من بعد اون اتفاق دیگه نخواستم باش مرتبط باشم )و ازطرفی نمیتونستم به خواستگارم بگم این مشکلودارم وتازه اگه میگفتم ممکن بود منصرف شه واین شکست بدتری برام بود

حالا سوالم اینه که بااین شرایط اجتماعی و عدم پذیرش مشکلم توسط آقایون من باید بیخیال ملاکام شم و باهمکلاسیم ازدواج کنم که البته میفته برای چندسال دیگه که حداقل شرایط رفاهموفراهم کن

یا اینکه ریسک کنم و به خواستگارام بگم؟دلم نمیخواد دروغ بگم و میترسم که حتی اگه کسی الان قبول کنه بعدا تو دعواها و سختی ها دوباره یادش بیادوبام رفتار بدی کنه...یا مثلادایم بم شک کنه..ازتجرد خسته شدم ولی واقعا نمیدونم چه کاری انسانی و درستهه( با این حال همکلاسیم دیگه برام قابل افتخار نیست و من ناخداگاه اولین چیزی که برام مهمه اینه که بایدبتونم به مرد زندگیم افتخار کنم تاحس خوشبختی کنم راستش بخاطر ضعف خانوادم فکر میکردم هرگز موردی بهتر از همکلاسیم برام پیدا نمیشه ولی خواستگارقبلیم واقعا عالی بود از همه لحاظ و من الان حس میکنم شانسای بهتری هم دارم ولی میترسم این اسمش خیانت باشه..)</p
سوال دیگه ای هم که دارم اینه که چطور باید این مشکلمو به خواستگارم بگم که حساس نشه یا دکمه غیرت و شکش روشن نشه...

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

ویدا چیتگر
ویدا چیتگر
05 بهمن 1395 ساعت 12:41

با سلام خدمت شما دوست گرامی

پاسخ سوالتان را در سه آیتم زیر حتما خواهید گرفت : 

1- نوجوانی و اوایل جوانی اگر جای اشتباه نداشته باشیم، پس کسب تجربه از کجا باید حاصل شود؟ شما در 20 سالگی وارد رابطه ای شدید که برای آن روزتان به نظر خودتان خوب و راضی کننده بوده و تا حدی هم از مرزهای شخصی خود رد شدید. عبور از مرزهای شخصی به دلیل هیجانات و فعالیت های هورمونی، می تواند به عزت نفس یک دختر آسیب وارد کند. شاید برای همین است که سفارشات در این زمینه بسیار است. اما این نه عذاب وجدان ، بلکه می بایست به شما آگاهی موثری بدهد تا بتوانید امروزتان و بی شک آینده ی زیباتری را برای خود رقم بزنید.

2- گاهی نیازهای اساسی و بنیادین که مرتفع نمی شوند و ناکام می مانند سبب تصمیم گیری های عجولانه ای می شوند که زندگی ما را دچار بحران می کنند و اینجاست که هشیاری از عواقب چنین تصمیماتی، می تواند درصد خطا را کم کند.ازدواج به دلیل  خسته شدن از دوران مجردی، موفقیت چندانی درش نیست. برای ازدواج اول از هر چیز می بایست به شش بلوغ در خود رسید و تناسبات و اقتضاعات و ملاک های مشخصی را برای خود داشت و برای رسیدن به این مهم، 23 سالگی سن مناسبی برای شروع و پرورش این ملاک ها و معیارها و بلوغ هاست.

3- برای ورود به یک رابطه ی جدید، لازم نیست گذشته ی خود را ( که اتفاقا آن را بی جهت هم تاریک بیش برآورد می کنید) با تکیه بر مفاهیم ارزش های اخلاقی مثل دروغ نگفتن و صادق بودن .... در مرکز رابطه ی جدید خود قرار بدهید؛ این کار تنها روابط باارزش بعدی شما را زیر سوال می برد و گویی با دست خودتان، روابط بعدی خود را تخریب می کنید و این را حالت به شک و غیرت بیش از حد درفرد مقابل تان نسبت دهید.در نظر داشته باشید نگرش خود شما در هر زمینه از زندگی و عملکردتان می تواند تاثیر بسیار زیادی بر زندگی و روابط تان داشته باشد.

با رشته ی تحصیلی و مسیر موفقیت آمیزی که پیش رو دارید و با سن و فرصتی که برای رشد و بالندگی در اختیارتان قرار دارد و با استفاده از تجربیات تلخ و شیرین گذشته تان ، بی شک آینده ای روشن پیش رویتان خواهید داشت . کافی است از فرصت های ناب زندگی استفاده ی درست کنید.

مطالعه ی مقالات زیر از دکتر شیری را به شما دوست عزیز پیشنهاد می کنم

بلوغ های ششگانه ی ازدواج

ازوداج به دلایل زیر اشتباه است

13 دلیل برای ازدواج نکردن و 4 مفهوم بزرگ برای ازدواج کردن

با تشکر از اعتمادتان ؛ پاسخگوی سوالات بعدی شما خواهم بود.

ویدا چیتگر - کارشناس ارشد روانشناسی - خانه ی توانگری

معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه