سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

چه برخوردی باید کرد؟ آیا من آستانه صبر م کمه وحساسم؟

پرسش

تاریخ ثبت : 20 آبان 1397
958  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
سلام. من دوستی هم جنس خودم دارم که حدودا ۵ ساله میشناسیم هم دیگه رو. باهم صمیمی ایم خیلی کارا واسه هم انجام دادیم و تو ناراحتیا پیش هم بودیم.مشکلی که وجود داره اينه که از رفتارش خسته شدم و هرکاری که میکنم همش عذاب وجدان دارم.ایشون تنها تو اپارتمان خونوادگیشون زندگی میکنه پدر مادرش طلاق گرقتن و ازدواج کردن و از ابتدا هم با همین موضوع که تنهام وکسیو ندارم و گذشته بدی رو داشتم اومد سمت من و من هم بیشتر از سردلسوزی باهاش دوست شدم.من دوستای دیگه هم دارم که باهاشون صميمي ام وقتی با اونا بیرون میرم ایشون ناراحت میشه و کنایه میزنه که من تنهام همیشه،همش با بقیه بیرونی، ما فلان مدت باهم دوستیم تو دوست جدید پیدا کردی،یا هم اینکه توقع داره اونو همراه دوستام با خودم ببرم ولی من اینو نمیخوام چون دوست ندارم توقعی ایجاد بشه برای دفعه بعد .من مدتی پیام ندم کلی ناراحت ميشه و احساس میکنم که ميخواد منو کنترل کنه و پرتوقعه واسه همین همیشه از دست همه ناراحته.
همه ی کارام با عذاب وجدان شده و اگه هم زنگی میزنم یا بیرون باهاش میرم فعلا از اجباره که ناراحت نشه و خودم دیگه واقعا تمایلی ندارم، یجورایی از دستش فراری شدم حس خوبی دیگه ندارم.کلی حال بد بخاطر حرفاش دارم چون همیشه ناراحتیاشو به من میگه و اکثر اوقات بخاطر مقایسه خودش با بقیه و چیزای ديگه حالش بده و این حال بدو با جمع بستن به منم منتقل میکنه که مثلا ما چقد بدبختیم، ما عرضه نداریم و...من مخالف دردو دل نیستم ولی بیشتر حرفای ما همش در همین مورد شده، نظرم اينه چند ساعتی ک باهم هستیم شاد باشه نه غم وغصه.من خودم کلی استرس دارم و اعتماد بنفس پایینه اینا رو هم ک میشنوم عصبی میشم. الانم که اینا رو مینویسم عذاب وجدان دارم که دوست خوبی نیستم واسش حتما

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

الهه دهقانیان
الهه دهقانیان
22 آبان 1397 ساعت 23:25

با سلام واحترام

میتوان درک کرد که چه شرایطی دارید وطبیعی است که این شرایط خسته کننده و حتی گاهی زجرآور باشد چرا که در ابتدای نامه تان قید کرده بودید که از سر دلسوزی به سمت دوستتان رفتید بنابراین وقتی کسی علارغم میل باطنیش کاری را برای کسی انجام میدهد به نظر خودش خیلی در حق طرف مقابل لطف کرده وبعد از مدتی دچار خشم درونی میشود چرا که این محبت اجباری بوده وبرای راضی نگه داشتن او. به نظر میرسد شما دارای تله مهر طلبی باشید چرا که از سر دلسوزی دوست شده اید، ادامه داده اید ، ناراحتیتان را بیان نکردید ودر نهایت به خاطر اینکه دوستتان ناراحت نشود مثلا زنگی برایش میزنید یا باهم بیرون میرفتیدودرنهایت  همه اینها منجر به نداشتن حال و احساس خوب میشود. وقتی برای جلب محبت دیگران به آنها باج میدهید یا اعتراضهایتان را به ایشان نمی گوییدخطر بزرگی شما را تهدید میکند وآن هم اجحاف وسردرگمی میباشد، بنابراین وقتی به کاری که میکنید علاقه ندارید ، وقتی به خاطر راضی نگه داشتن دیگران کاری را انجام میدهیدوقتی از خودتان وروانتان مراقبت نمیکنید، وقتی در رابطه ودوستی اجباری ویا اشتباه می مانید به سمت نابودی زندگی خود پیش میرویدپس باید وجود خود و واقعیت را انکار نکنید وبرای رهایی از این تله قدم اول را برداریدو«نه »گفتن را یاد بگیریدوبدانید وبه این پذیرش برسید که شما مسؤل راضی نگه داشتن دیگرا ن ویا خشنود کردن آنها نیستید شما فقط وفقط در مقابل خودتان مسؤلید زمانیکه این را بپذیرید میتوانید در جهت بهبود روابطتان با دیگران واحساس خوب داشتن پیش برویدچرا که شاد بودن وخوشبختی خیلی به اتفاقات بیرونی ربطی نداردبلکه از درون خود افراد شکل میگیرد پس اگر بپذیریداز درون ناتوان هستید هیچ اتفاق خاصی صورت نمیگیردوداشتن حال خوب مستلزم اینست که افکار ، هیجانات ورفتارهایتان در مسیر درست هدایت شوند.

به شما پیشنهاد میشود که ترک کردن چند کار را در الویت قرار دهید:

۱) راضی نگه داشتن دیگران

۲) ترس از تغییر

۳) فکر کردن بیش از حد

۴)ارزش قائل نشدن برای خودتان

در این راستا وبرای رهایی از این تله آزاردهنده پیشنهاد میشود از درس غیر حضوری رهایی از مهرطلبی بهره بگیرید که بی شک کمک شایانی در این زمینه به شما میشود.

باسپاس از اعتماد شما

الهه دهقانیان

خانه توانگری طوبی

معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

الهه دهقانیان
الهه دهقانیان
22 آبان 1397 ساعت 23:31

با سلام واحترام

میتوان درک کرد که چه شرایطی دارید وطبیعی است که این شرایط خسته کننده و حتی گاهی زجرآور باشد چرا که در ابتدای نامه تان قید کرده بودید که از سر دلسوزی به سمت دوستتان رفتید بنابراین وقتی کسی علارغم میل باطنیش کاری را برای کسی انجام میدهد به نظر خودش خیلی در حق طرف مقابل لطف کرده وبعد از مدتی دچار خشم درونی میشود چرا که این محبت اجباری بوده وبرای راضی نگه داشتن او. به نظر میرسد شما دارای تله مهر طلبی باشید چرا که از سر دلسوزی دوست شده اید، ادامه داده اید ، ناراحتیتان را بیان نکردید ودر نهایت به خاطر اینکه دوستتان ناراحت نشود مثلا زنگی برایش میزنید یا باهم بیرون میرفتیدودرنهایت  همه اینها منجر به نداشتن حال و احساس خوب میشود. وقتی برای جلب محبت دیگران به آنها باج میدهید یا اعتراضهایتان را به ایشان نمی گوییدخطر بزرگی شما را تهدید میکند وآن هم اجحاف وسردرگمی میباشد، بنابراین وقتی به کاری که میکنید علاقه ندارید ، وقتی به خاطر راضی نگه داشتن دیگران کاری را انجام میدهیدوقتی از خودتان وروانتان مراقبت نمیکنید، وقتی در رابطه ودوستی اجباری ویا اشتباه می مانید به سمت نابودی زندگی خود پیش میرویدپس باید وجود خود و واقعیت را انکار نکنید وبرای رهایی از این تله قدم اول را برداریدو«نه »گفتن را یاد بگیریدوبدانید وبه این پذیرش برسید که شما مسؤل راضی نگه داشتن دیگرا ن ویا خشنود کردن آنها نیستید شما فقط وفقط در مقابل خودتان مسؤلید زمانیکه این را بپذیرید میتوانید در جهت بهبود روابطتان با دیگران واحساس خوب داشتن پیش برویدچرا که شاد بودن وخوشبختی خیلی به اتفاقات بیرونی ربطی نداردبلکه از درون خود افراد شکل میگیرد پس اگر بپذیریداز درون ناتوان هستید هیچ اتفاق خاصی صورت نمیگیردوداشتن حال خوب مستلزم اینست که افکار ، هیجانات ورفتارهایتان در مسیر درست هدایت شوند.

به شما پیشنهاد میشود که ترک کردن چند کار را در الویت قرار دهید:

۱) راضی نگه داشتن دیگران

۲) ترس از تغییر

۳) فکر کردن بیش از حد

۴)ارزش قائل نشدن برای خودتان

در این راستا وبرای رهایی از این تله آزاردهنده پیشنهاد میشود از درس غیر حضوری رهایی از مهرطلبی بهره بگیرید که بی شک کمک شایانی در این زمینه به شما میشود.

باسپاس از اعتماد شما

الهه دهقانیان

خانه توانگری طوبی

ادبیات محترمانه و بدون قضاوت : 30
کارآمدی پاسخ : 10
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

23 آبان 1397 ساعت 20:41
سلام مجدد. ممنون از راهنمایی تون. واقعا درست میگین من خیلی سعی دارم همه رو راضی نگه دارم و همش نگران اینم که کسی از دستم ناراحت نباشه. در مورد دوستم هم این حس چند برابره و مشکلم اینه که من چند بار واقعا تلاش کردم ازش فاصله بگیرم و به اجبار کاری رو انجام ندم. ولی خب ایشون عکس العمل خوبی اصلا نشون نمیده شروع میکنه به فرستادن پیام های کنایه دار مثل خبر به من نمیدی خبر نمیگیری یا تا اولین ارتباطمون بعد چن وقت برقرار ميشه اولین حرفش گلایه کردنه و شده تا این اندازه که بخواد تو فضای مجازی با پستی متنی سرزنش گر من توجه نشون بدم بهش. پیش اومده که بعد ی دعوا شدید بهش گفتم بهتره مدتی ارتباطمونو کم کنیم من نیاز دارم به این، بعد گذشت دو هفته که دیدمش دوباره همون حرفا و تیکه ها شروع شده که رفتارت خوب نيست و سرت گرم بقیس و من همیشه تنهام ..هرچقدر هم بهش میگم که اگه من ازت خبر نمیگیرم يا نمیبینمت دلیل بر بی توجهی من بهت یا بی معرفتی نیست گوش نمیده.منم دوباره با این رفتارا برميگردم سر خونه اولم و کارایی رو که دوست داره انجام میدم،بیشتر یک حسی انگار بهم سرکوفت میزنه که اون تنها امیدش به تو هست و توهم با این رفتارت خودتو دریغ میکنی ازش همین چیزا باعث میشه نتونم نه بگم بهش.من چجوری باید برخورد کنم در جواب حرفاش چی باید بگم که قاطع باشه و اونم بوسیله چیزای مختلف منو تحریک به رفتار سابقم نکنه؟تا خلاف میلش رفتار میکنم زود سرسنگین میشه...
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

29 آبان 1397 ساعت 21:21
سلام مجدد. ممنون از راهنمایی تون. واقعا درست میگین من خیلی سعی دارم همه رو راضی نگه دارم و همش نگران اینم که کسی از دستم ناراحت نباشه. در مورد دوستم هم این حس چند برابره و مشکلم اینه که من چند بار واقعا تلاش کردم ازش فاصله بگیرم و به اجبار کاری رو انجام ندم. ولی خب ایشون عکس العمل خوبی اصلا نشون نمیده شروع میکنه به فرستادن پیام های کنایه دار مثل خبر به من نمیدی خبر نمیگیری یا تا اولین ارتباطمون بعد چن وقت برقرار ميشه اولین حرفش گلایه کردنه و شده تا این اندازه که بخواد تو فضای مجازی با پستی متنی سرزنش گر من توجه نشون بدم بهش. پیش اومده که بعد ی دعوا شدید بهش گفتم بهتره مدتی ارتباطمونو کم کنیم من نیاز دارم به این، بعد گذشت دو هفته که دیدمش دوباره همون حرفا و تیکه ها شروع شده که رفتارت خوب نيست و سرت گرم بقیس و من همیشه تنهام ..هرچقدر هم بهش میگم که اگه من ازت خبر نمیگیرم يا نمیبینمت دلیل بر بی توجهی من بهت یا بی معرفتی نیست گوش نمیده.منم دوباره با این رفتارا برميگردم سر خونه اولم و کارایی رو که دوست داره انجام میدم،بیشتر یک حسی انگار بهم سرکوفت میزنه که اون تنها امیدش به تو هست و توهم با این رفتارت خودتو دریغ میکنی ازش همین چیزا باعث میشه نتونم نه بگم بهش.من چجوری باید برخورد کنم در جواب حرفاش چی باید بگم که قاطع باشه و اونم بوسیله چیزای مختلف منو تحریک به رفتار سابقم نکنه؟تا خلاف میلش رفتار میکنم زود سرسنگین میشه...
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه