باسلام واحترام

اینکه شما متوجه اشتباهتان درایجاد مشکل شده اید کاملا قابل تحسین است اما اینکه این دلایل بخواهد به افکار منفی وزندگی در گذشته تبدیل شود ومدیریت زندگی شما به دست این افکار باشد خطرناک است.چرا که  هر فردی در طول زندگی خود فراز و نشیب هایی را طی می کند، مسیری که شاید تلخ و بغض آلود بوده باشد و اگر بخواهد به پشت سر نگاه کند  اشتباهات بسیاری نمایان میشود.

اما نکته ای که باید در نظر داشت این است، زندگی از همین سیاه و سفیدهایی تشکیل شده است که ما آن ها را تجربه می کنیم و اگر این تجربیات ما نباشد نمی توانیم با برخی از مشکلاتمان دست و پنجه نرم کنیم.مسئله دیگری که مطرح می شود نحوه فراموشی و از یاد بردن آن خاطرات سیاه و زجرآور است، که بعضا بسیار سخت و آزاردهنده بوده و افراد را به سمت نابودی سوق می دهد و وجودشان را از خشم پر میکند.

قبل از هرچیز باید با خودتان صادق باشید و در مورد این موضوع به نتیجه‌ای روشن برسید كه فكر كردن در مورد گذشته و مرور تجربه‌های تلخ برای‌تان آزار‌دهنده است و مثل یک سم كشنده در دراز مدت شما را از پا خواهد انداخت.یادآوری و تفكر در مورد خاطرات بد یا زجرآور گاهی تا آنجا پیش می‌رود كه انرژی و توانایی ادامه زندگی را از انسان سلب می‌كند و اینجاست كه بالاخره همه ما با این سوال روبه‌رو می‌شویم كه با این خاطرات تلخ چه باید كرد؟قبل از رها شدن از گذشته و افکار مزاحم و ناراحت کننده، باید منشا اصلی آن را بدانید و آن را در ذهن‌تان تداعی کنید.حتما در آن زمان برای تصمیمتان دلیلی داشته اید.سرکوب کردن یک خاطره یا گذشته راه مناسبی برای فراموشی آن نیست. درباره آن خاطره تلخ‌تان با یک روانشناسصحبت کنید. همچنین یک دفتر خاطرات بردارید و همه را در آن بنویسید.نوشتن بسیار موثر است در حقیقت شما تنها نیاز دارید که این احساسات ناراحت کننده را از درون خود بیرون بریزید.با خودتان شفاف باشید و به نتیجه‌ای روشن برسید که فکر کردن در مورد گذشته در دراز مدت شما را از پا خواهد انداخت.باید از این وضعیت خسته شوید، خسته از غصه خوردن و حسرت در مورد گذشته و بعد باید همه توانتان را برای مقابله با این حس یک جا جمع کنید.تنها به این فکر کنید که همین الان درست همین الان دیگر نمی‌خواهید حسرت گذشته را خورده و از داشتن حس ناراحتی به اندازه کافی خسته شده‌اید.

مهمترین قدم در فراموش کردن گذشته جایگزین کردن افکار مثبت به جای افکار منفی است. به یاد داشته باشید که زندگی شما در جهتی حرکت می‌کند که افکارتان آن را تعیین کند.

به جای اینکه تمامی تمرکز خود را بر روی افکار منفی قرار دهید که در گذشته رخ داده است، بهتر است موقعیت جدیدی برای خود بسازید.

برای خودتان هدف تعیین کنید.تجارب بد در گذشته به معنای رسیدن به آخر خط نیست.

شما پتانسیل کافی برای دسترسی به نقاط بزرگ در زندگی را دارید. همیشه به تصورات و رویاهای مثبت خود بها دهید و به فکر رشد و پرورش آن‌ها باشید.

هدفمندزندگيكنید.زندگیهدفمندیعنیبرایزندگیخودهدفهاییراتعیینكنیدوبابرنامهریزیمناسبازتمامنیرویخودبرایرسیدنبههدفهااستفادهکنید.

وقتیهدفمندزندگیکنیدکنترلزندگیتانرادردستخوداحساسخواهیدکردودرنتیجهباانگیزهوبسیارشادترخواهیدبود.

در هرصورت مقصر دانستن همسرتان مشکلی را حل نمیکند بلکه باعث دوری وسرد شدن روابط میشود،مسؤلیت انتخاب وتصمیمتان در آن زمان را بپذیرید تا از حجم احساس منفی نسبت به همسرتان کم شود ضمن اینکه رابطه تان نیازمند مراقبت از جانب هردوی شماست پس با بی توجهی وماندن در گذشته آن را خراب نکنید.به یاد داشته باشید توضیح خواستن وسوالات بی مورد ،میتواند آسیب جدی به رابطه تان بزند .در رابطه تان بازی طردم کردی،طردت میکنم راه نیندازید که خشمتان دوچندان واحساس گذشت در شما به صفر میرسدوشما را در نقش قربانی نگاه میدارد،قربانی کسی است که از لحاظ روانی خودش را شکست خورده و ناامید می‌پندارد. دلیلی ندارد که واقعاً شکست خورده باشد. یا حتماً ضربه‌ای خورده باشد. همین که حس کند در یک رابطه یا زندگی خود شکست خورده کافی است تا وارد نقش یک قربانی بشود. او نمی‌تواند با این موضوع کنار بیاید که مسئله را کنار بگذارد یا شکست را بپذیرد. برای پوشش دادن این ضعف خود به دنبال ناجی می‌گردد. یا سعی می‌کند طرف مقابل را رنج بدهد.بهترین اقدام اینست که از این نقش بیرون بیایید وبه جای جلاد دانستن طرف مقابلتان،یک بار دیگر مشکل را باز تعریف کنید وبرای رسیدن به راه حل فکری کنید.

باسپاس از اعتمادتان

الهه دهقانیان

خانه توانگری طوبی