سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

آیا به رابطه قبلی برگردم؟

پرسش

تاریخ ثبت : 30 اردیبهشت 1398
557  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
پنج سال با یکی از پسرای فامیلمون که یازده سال با هم اختلاف سنی داریم رابطه عاطفی داشتم. اما کم کم متوجه شدم بهم سرد شده و تو اینستاگرام با پیج فیک امتحانش کردم دیدم خیانت کرد. حالم خیلی بد شد، یک ماه گریه میکردم. حدودا دو سال پیش به هم زدم ولی اون هی انکار میکرد و بعدش چند بار پیام داد حالم رو پرسید و ازم خواست برگردم. اما من قبول نکردم و حتی مهمونی هایی که اون بود رو نمیرفتم. اما الان بعد از دو سال هنوز بهش علاقه دارم. اون هم هی میاد سمتم، با هم میخندیم، شوخی میکنیم. توی این دوسال اون تولدم رو بهم تبریک میگفت و حالم رو میپرسید. از یه طرف از تنهایی خسته شدم و از طرفی هنوز هم دوستش دارم، ولی اون دیگه بهم نمیگه برگرد. من بیست و شش سالمه و خیلی آدم حساس و زودرنجی هستم. از طرفی آدم شاد و پر انرژی و علاقمند به کار هنری و دارای روابط اجتماعی بالا. دلم میخواد تکلیفم روشن بشه که بتونم هم درست کار کنم هم از زندگیم لذت ببرم. اون هم پسری اجتماعی، با وضع مالی خوب، خوش تیپه و خیلی اعتماد به نفس بالایی داره و همه رو از بالا نگاه میکنه و تو خانواده ای هست که خیلی از لحاظ عاطفی سرد هستند. خودش میگه از مهربونی و اخلاق من خوشش میاد.

مهمترین سوال :
آیا با وجود اینکه ایشون تمایلی به ازدواج نداره باز بهش فکر کنم یا نه؟ چون تو مهمونی ها، هی میاد سمتم، با هم خوبیم و خودش هم میگه دوستم داره. ولی خودم موندم که چه کار کنم؟ یا راه حلی پیشنهاد بدین که من فراموشش کنم یا کاری کنم که خودش بیاد سمتم و باز شروع کنیم. چون هم از تنهایی خسته شدم هم نمیتونم کسی رو انتخاب کنم. توی این دوسال هنوز نشده با کسی یک ماه رابطه داشته باشم.

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

سارا میرزامحمدی
سارا میرزامحمدی
19 آذر 1398 ساعت 10:16

همراه عزیز سلام 

نامه تان را بطور کامل مطالعه کردم. برسر دو راهی انتخاب قرار گرفته اید. از یک طرف تمایل و کشش برای رابطه دوباره با اون شخص در وجودتان هست و از طرف دیگر خاطرات بد گذشته و ترس از آینده مانع شما برای شروع دوباره این ارتباط میشود و این شرایط بلاتکلیفی قاعدتا سخت و اذیت کننده است. خصوصا که شما در این حال سکون نه پیشرفتی دارید و نه نیازهای هیجانی اساسی تان ارضا میشوند. مشخصا تحمل این شرایط به زودی از دست تان خارج خواهد شد و مجبور میشوید زیر این فشار تصمیم گیری کنید که معمولا تصمیمات درستی از آب در نخواهند آمد. 

خوشحالم که قبل از رسیدن به حد نهایت تحملتان در صدد استفاده از کمک برآمدید. 


شما با مردی وارد رابطه احساسی شده اید که ۱۱ سال از شما بزرگتر هست، بعد از ۵ سال  از ایشان سردی و متعاقبا خیانت دیدید، رابطه عاطفی تان را ترک کردید اما نتوانستید وارد روابط دیگری بشوید و هنوز اون شخص را دوست دارید، ایشون هم در این مدت از شما خبر میگرفتند و ابراز تمایل میکردند که شما به رابطه برگردید. 


ببینید دوست عزیز، رابطه عاطفی روزهای خوب و بد زیادی دارد. در یک ارتباط عاطفی سالم باید بتوانید روزها و لحظات بیحوصلگی و سردی رابطه را به خوبی مدیریت کنید و برای پشت سر گذاشتن بحران یکدیگر را حمایت کنید. برای اینکار باید به انواع مهارت های درون رابطه ای مجهز باشید و خودتان نیز به لحاظ روحی شرایط نرمال داشته باشید. 

در مورد شما به هر دلیلی این اتفاق نیوفتاد و شما ارتباط خودتان را قطع کردید. تمام کردن رابطه عاطفی قطعا کار سختی است و نیاز به فاکتورهای ذهنی و عملی زیادی دارد که این پروسه بطور کامل و با کمترین آسیب طی شود. نمیدانم برای حال پس از جدایی تان چه کردید و آیا واقعا قصد جدا شدن از این رابطه را داشتید یا خیر. اما به نظر میرسد این پروسه به خوبی طی نشده است که پس از گذشت ۲ سال هنوز برای ادامه یا قطع کامل آن مردد هستید. 

نوشته بودید 

از یه طرف از تنهایی خسته شدم و از طرفی هنوزم دوستش دارم ولی اون دیگه بهم نگفته برگرد. من ۲۶ سالمه و خیلی آدم حساس و زودرنجی هستم و از طرفی آدم شاد و پرانرژی و علاقه مند به کار هنری و روابط اجتماعی بالا. دلم میخواد تکلیفم روشن بشه که بتونم هم درست کار کنم هم از زندگیم لذت ببرم. 

چند نکته داخل جملات شما هست که با هم بررسی میکنیم. 

 تنهایی احساس خوبی نیست ولی فقط تا زمانی که نشناخته باشیدش. واقعیت این هست که برای داشتن رابطه خوب با دیگران ابتدا باید رابطه تان را با خودتان درست کنید. وقتی خودتان را دوست داشته باشید از گذراندن وقت با خودتان لذت خواهید برد و تنهایی نه تنها برایتان آزاردهنده نخواهد شد بلکه تبدیل به فضای عمیق و مثبتی برای رسیدن به خودتان و نیازهایتان میشود. تنهایی آنجایی مشکل ساز میشود که شما از فشار آن،  تصمیم به شروع رابطه ای میگیرید که مسلما انتخاب شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد. 

پس وقت بیشتری برای خودتان و شناخت درونیاتتان بگذارید. در برنامه روزانه  یک بازه زمانی  را فقط به این اختصاص دهید که به خودتان، احساساتتان، خواسته ها و نیازهایتان و ... عمیقا فکر کنید. اگر واقعا قصد خودشناسی داشته باشید منابع زیادی وجود دارند که میتوانید از آنها برای آگاهی بیشتر کمک بگیرید. اینکار از چند جنبه برای شما سودمند خواهد بود. قطعا جواب خیلی از سوالهایتان را خواهید گرفت. از جمله اینکه چرا بعد از دوسال هنوز به طور کامل این ارتباط را ترک نکرده اید و هنوز به آن شخص علاقه دارید و حتی دلایل زودرنج بودن و حساسیت بالای خود را نیز احتمالا کشف خواهید کرد. 

زود رنجی و حساسیت زیاد آفت رابطه عاطفی است. زیرا در این ارتباط است که شما مداوما تحت تاثیر وقایع و اتفاقاتی قرار میگیرید که پر از  هیجان های خوب و بد هستند و به همان نسبت خلق و خوی شما را که تحریک پذیر هم است، به راحتی بالا و پایین میکنند و شما دستخوش احساسات بد و خوب زیادی خواهید شد که این امر هم شما را اذیت خواهد کرد و هم شریک عاطفی تان را. 

برای خلاص شدن از حساسیت زیاد باید ابتدا دلایل و ریشه های آن را در خودتان کشف کنید. سرنخ این حساسیت ها دنبال کنید ببیند چه احساساتی در شما برمی انگیزند و این احساسات را در کدام دوره ی زندگی تان برای اولین بار تجربه کرده اید و چرا و...

تحلیل این خاطرات اطلاعات بسیار مهمی به شما میدهند که با استفاده از آنها میتوانید کمک زیادی برای حل آن به خودتان بکنید. 

مسئله ی مهم دیگری که باید درباره آن صحبت کنیم اینست که شما با وجود خصوصیات شخصیتی خوبی که دارید مثل شاد و پرانرژی بودن ، و با اینکه میدانید به چه کارهایی علاقه دارید اما دچار سکون شده اید. این امر زمانی رخ میدهد که ما میخواهیم تمام انرژی و حال خوب و انگیزه مان را از رابطه عاطفی و شریک عاطفی مان بگیریم که امری غیر منطقی است. 

رابطه عاطفی در ذات خودش تنش دارد و شریک عاطفی ما هم در نهایت یک انسان است مثل خودمان با تمام نقاط ضعفش. پس این فکر اساسا اشتباه و نگاهی ایده آل گرایانه به موضوع است که قطعا باعث سرخوردگی خواهد شد. 

شما ابتدا باید به خودتان تکیه داشته باشید. و این مسئله زمانی اتفاق خواهد افتاد که بتوانید رابطه درستی اول با خودتان داشته باشید. وقتی حالتان با خودتان خوب باشد سوای از اینکه شرایط رابطه عاطفی تان چه باشد، به خواسته های معقول خودتان به عنوان یک انسان توجه بیشتری نشان خواهید داد. 

یاد میگیرید که لذت را در خیلی از جنبه های زندگی میتوان کشف کرد. مثلا شما از کارهای هنری و روابط اجتماعی لذت میبرید و این ایده ای بسیار عالیست. اما چون میخواهید همه انگیزه تان را از رابطه عاطفی کسب کنید، خودتان را محدود میکنید، عذاب میکشید و در حالت بلاتکلیفی میمانید در صورتیکه راه حل درست مقابل چشمان شماست!

در نهایت تصمیم به استارت دوباره این رابطه یا ترک کامل آن به عهده ی خود شماست. من در این راه فقط وظیفه روشن کردن ذهن شما را به عهده دارم. 

برای گرفتن تصمیم درست به غیر از مسائلی که در بالا ذکر شد به این نکات هم توجه کنید. 

۱. اختلاف سنی شما و ایشون میتواند مشکل بزرگی در امتداد رابطه محسوب شود. در نظر داشته باشید که ایشون تجارب خیلی بیشتری نسبت به شما دارند، دغدغه هایشان احتمالا با شما متفاوت است و امکان دارد شما امروز به چیزهایی فکر میکنید که ایشان سالها قبل فکر میکرده اند. 

در این جور مواقع خطر دلزدگی و خستگی به شدت رابطه زناشویی را تهدید خواهد کرد. 

۲. شما به ازدواج فکر میکنید ولی به نظر میرسد که ایشان برنامه ای برای ازدواج نداشته باشند. پس حتی در صورت استارت دوباره رابطه باید قبل از آن به طور واضح خواسته هایتان را با ایشان مطرح کرده و جواب روشن و شفاف بگیرید. 

۳. با توجه به اینکه رابطه شما یکبار به دلیل خیانت خراب شده است این فکر مداوما با شما خواهد بود و قطعا شما را عذاب خواهد داد. پس قبل از آن حتما برای حل این مشکل چاره ای بیاندیشید. برای اینکار قطعا از طرف مقابل هم‌باید کمک بگیرید و ایشان باید شرایطی را بوجود بیاورند که ناامنی بوجود آمده در درون شما را تا حدی کاور کنند و حتی شما اجازه داشته باشید تا یک بازه زمانی مشخص هرموقع که خواستید ایشان را چک کنید. مراقب باشید که اینکار نباید شکل وسواسی و پارانویید گونه به خودش بگیرد و در هر لحظه شان و شخصیت شریک عاطفی تان را باید حفظ کرده و درچارچوب احترام با وی برخورد کنید. صد  البته که انتخابی که شما میکنید تبعات مثبت و منفی زیادی میتواند داشته باشد که قبل از هرکاری باید آنها سبک سنگین کنید و ببینید آیا از پس تاوان منفی آنها برخواهید آمد یا خیر. 

اگر در نهایت هم تصمیم به ترک کامل این رابطه را گرفتید باید پروسه ی کامل آن را طی کرده و به همراه خود سازی اینبار بدون تزلزل از این مرحله عبور کنید. 


از اعتمادتان به مجموعه ما سپاسگذارم

سارا میرزامحمدی


معرفی کتاب
زندگی خود را دوباره بیافرینید نوشته جفری یانگ ترجمه دکترحسن حمیدپور انتشارات ارجمند
آنجا که عقل حاکم است نوشته کریستین پدسکی ترجمه حبیب ا... قاسم زاده انتشارات ارجمند

معرفی درس
بسته از بی ارزشی تا من ارزشمند
مجموعه نبوغ عاطفی 1
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه