پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
سلام!
مسیله ای که مطرح کردید(تمرکز زیاد روی فکرها) حتما ابعاد زیادی از زندگیتونو درگیر کرده و گفتید هرچقدر سعی کردید موفق به توقف این فکرها نشدید. به نظر میرسه مسیله ی اصلی اینجاست، مثل کسی شدید که توی ساحل ایستاده و قصد داره جلوی امواج طوفانیِ دریارو بگیره! که حتی اگر دریا آرام هم باشه کسی نمیتونه جلوی موج ها روبگیره!
همینکه قصد دارید جلوی این فکرها بایستید ومتوقفشون کنید باعث میشه بیشتر درگیرشون بشید!
و حالا وقتی حجمِ زیادی از انرژیتون درگیره فکرها و متوقف کردنشون هست، از خودتون انتظار دارید روی موضوعات دیگه بتونید تمرکزتونو حفظ کنید! انتظار زیادی به نظر میاد و با همین انتظارهای بالا از خودتون بیشتر درگیر فکرهاتون میشید.
و در این صورت یکی از کارهای انرژی بر زندگیتون درگیری با فکرها و تلاش برای متوقف کردنشون هست و طبیعتاً انرژی حرکت به سمت اهداف و سایر مسیولیت های شمارو تحت تاثیر قرار داده و هرچقدر از اهداف ومسیولیت هاتون دورتر میشید ، حجم فکرها و سرزنش خودتون بیشتر میشه و این سیکلِ معیوب تکرار میشه و حتما به سمت افسردگی میبرتتون!
اولین قدم شناسایی زمانها وموقعیتهایی هست که این افکار راه اندازی میشن؛به طور مثال چه موقعی از روز؟ هربار چقدر زمان میگیره؟ برای خلاص شدن و توقفشون چه کاری انجام میدید؟
و قدم بعدی اینکه لیستی تهیه کنید از اینکه اگر این افکار نبود و انرژیتون صرفشون نمیشد ،چه کارهایی میتونستید انجام بدید و کدوم مسیولیت اولویتتون قرار میگرفت؟