سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

جدال بین عشق و منطق (نه فقط منطق با کمی چاشنی به دل نشستن)

پرسش

تاریخ ثبت : 19 مهر 1397
1,442  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
31 سالمه.من و همکارم بهم دیگه علاقمند شدیم.اوایل برای آشنایی چندباری بیرون رفتیم و بشدت مسائل محرم و نامحرمی رو رعایت کردیم.اخلاق خوبی دارن و بشدت با درک و شعور و مهربونن.علاقش به من خیلی زیاده.با خانوادش مطرح کرده و اونا بخاطر روحانی بودن پدرم و عقد قبلی من مخالفن(از نظر مذهبی با هم تفاوت داریم و حتی سبک زندگی).در این بین خواستگار رسمی از طریق خانواده برام اومده که از نظر منطقی مورد مناسبیه قبلا هم خواستگارم بوده و میشناسیمش.به دلم هم میشینه تا حدی.نمیتونم تصمیم بگیرم.وقتی مخالفت خانواده همکارم رو دیدم تصمیم گرفتم با خواستگارم ازدواج کنم و به همکارم گفتم.بشدت حالش بد شد و به بیمارستان و مشکل قلبی کشیده.منم بشدت دوستش دارم و خواستگارم رو تا این حد دوست ندارم.نگرانم که بعدا به یاد همکارم باشم و از معمولی بودن رابطم با شوهرم رنج بکشم.و از طرفی نمیدونم اگر ردش کنم خانواده همکارم راضی میشن بیان؟اگه بیان خوشبخت میشیم؟زمان زیادی برای ازدواج ندارم اما دلم میخواد ازدواجی بکنم که برای دیدن همسرم شوق داشته باشم.اینم بگم همکارم انگار به خانوادش وابسته اس و قاطع نمیتونه برخورد کنه.لطفا کمکم کنید..

مهمترین سوال :

پاسخ پرسشگر

23 مهر 1397 ساعت 08:52
چرا جوابی دریافت نمیکنم؟:(((
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

23 مهر 1397 ساعت 08:53
لطفا کمکم کنید
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

شایان غدیری
شایان غدیری
24 مهر 1397 ساعت 11:02

با سلام


نامه شما را خواندم. به نظر میرسه در وضعیت متعارضی قرار گرفته اید. و این احساس ناخوشایندی را برای شما ایجاد نموده است. در این خصوص ، لازم است مزایا و موانع انتخاب های خودتون رو بررسی کنید.

با توجه به توضیحاتی که اشاره نمودید گزینه ی همکار ، موانعی از جمله : مخالفتِ خانواده ، تفاوت های اعتقادی و فرهنگی ، موضع گیری در خصوص ازدواج گذشته تان و همچنین وابستگی ایشان به تصمیمات خانواده بخشی از موانعی ست .

تنها مزیت این مورد، علاقمندی شدیدی ست که بین شما وجود دارد.


در خصوص خواستگار رسمی که از طریق خانواده مطرح است مزایایی از جمله:  شناختِ متقابل، احتمالا شباهت های اعتقادی و خانوادگی ، علاقه نسبی در این میان مطرح است.


نگرانی شما در قبال وضعیت سلامتی همکارتان قابل درک است .مسئولیت این شرایط بر عهده ی شما نیست. آنها مخالفت خود را در خصوص چنین تصمیمی اعلام کرده اند. و ظاهرا  از سوی ایشان نیز اقدام و عملی مشخص برای متقاعد نمودن شان صورت نگرفته. در عین حال،  شما ،  موانع و محدودیت های متعدد ازدواج با ایشان را در نظر خواهید داشت. 


ممکنه برای شروع زندگی مشترک، عشق لازم باشه، ولی برای تداوم آن ، هرگز کافی نیست. ازدواج،  سفری ست که در آن لازم دارید توشه متنوعی از نیازها و ضرورت های مسیر را مدنظر قرار داشته باشید.



با تشکر از اعتماد شما

شایان غدیری

ادبیات محترمانه و بدون قضاوت : 30
کارآمدی پاسخ : 10
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

01 آبان 1397 ساعت 09:10
سلام مجدد ممنون از راهنماییتون من به خواستگارم جواب مثبت دادم و به همکارم جواب منفی...از اینکه کنار نامزدم هستم هیچ احساس رضایتی ندارم حتی وقتی مقایسش نمیکنم...احساس میکنم علاقه ای که برای شروع زندگی لازمه واقعا بین ما نیست و ایشون هم توی ابراز احساسات کمی ضعیف هستن و زودرنج...اصلا بچه بازی در نمیارن ولی وقتی ناراحت میشن به هر دلیلی و برخوردشون سرد میشهیا مشکلی بینمون بوجود میاد واقعا حس تنفر بهم دست میده(چند سال پیش هم مدتی رفت و آمد کردیم و من به دلیل عدم علاقه ردشون کردم اما اینبار ابراز احساساتشون خیلی بیشتر بود و من آرومتر بودم و پذیرفتم).ودر این بین همکارم هنوز برای متقاعد کردن خانوادش تلاش میکنه و بالاخره پدرشون پذیرفته که بیاد من رو ببینه...با اینکه جواب من قطعی بود ولی ایشونمیگن من نمیتونم ببینم داری میری و باید تا آخرین لحظه تلاش کنم.ذهنم به شدت مشوش هست و خواستگار سومی هم ممکنه بیاد(تو اداره حرفش رو زده)که هم خانواده بسیار خوبی داره و هم احساس خیلی خوبی بهشون دارم...میدونم اینطوری سردرگم میشم اما مشکلات این دو نفر باعث میشه نتونم به راحتی از خواستگار سوم بگذرم.و نامزد کردنم یعنی اینکه تعهد دارم و احساس عذاب وجدان در کنار همه ی اینها......واقعا من رو مستاصل کرده و خانوادم رو هم...فک میکنین الان بهترین کار چیه...روی کدوم سرمایه گذاری کنم...
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

01 آبان 1397 ساعت 23:54
در واقع در مورد نامزدم بیشترین چیزی که من رو آزار میده اینه که از لحاظ پرستیژ و شخصیت اجتماعی و رفتاری هم سطح من نیست.توی روستا بزرگ شده و با توجه به سن شون (36سال) نتونسته منزلت اجتماعی خوبی داشته باشه.گاهی احساس میکنم حیف شدم و اصلا کنارش بغض دارم و حس خسران.زمانی که بهش جواب مثبت دادم و اون علاقه نسبی به خاطر موافقت خانوادم و البته برخی رفتار و اخلاقای خوب ایشون بود که گاهی حال من رو خوب میکنه.اما این حال خوب پایدار نیست...نمسدونم چرا 1 روز خوبم 4 روز بد...و چرا از تصمیمم منصرف شدم و بعد از سه سال از تموم شدن ماجرا دوباره قبولشون کردم...بهم زدن نامردی هم بار بشدت سنگینی برام داره...هم
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

14 آبان 1397 ساعت 11:47
میشه لطفا پاسخ بدید؟؟؟؟ من توی این مدت رفتاهای نامطلوبی رو از نازدم میبینم.همیشه فکر میکردم آدم مستقلی هست ولی توی 3 اتفاق رفتار مشابهی داشتن و اون این بود که توی بحران و شرایط نامناسب من من رو تننها گذاشت و به امور خانوادش رسیدگی کرد و بعد از اون هم طلبکار من بود و انتظار داشت من همراهیش کنم مثلا مشکلی برای من پیش اومد و همزمان به مسافرت داخل شهر کوتاهی شد که قرار بود با خانوادش بریم و من واقعا نمیتونستم برم و نیاز به کمک و همراهی نامزدم هم داشتم که با من بمونه و مسافرت نره...اما انتظار رو بیجا میدیدم و ازش نخواستم اما اون رفت و به من گفت انتظار دارم باهام بیای و وقتی نرفتم بشدت سرد و بی منطق برخورد کرد.این اتفاق توی شرایط متفاوت 3 بار افتاد و هر بار همین رافتار طلبکارانه رو بعد از تنها گذاشتن من داشت مثل تنها گذاشتن من و خالم توی کربلا برای چند روز....وقتی که ما به هوای اینکه مرد همرامونه باهاشون رفتیم....و حتی بعد از ناراحتی و اعتراض من به من حق نمیده...من ازش خواستم برای ادامه فکر کنم و اون نهایتا عذرخواهی کرد و گفت ازم جدا نشو....شرایط بشدت بدی دارم و نمیدونم با کسی که حرفشو نمیفهمم و اون منو نمیفهمه چطور باید کنار بیام....کمک کنید لطفا
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه