سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

احساس بی ارزشی

پرسش

تاریخ ثبت : 28 بهمن 1397
511  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
با سلام. مشکل من اینه که نمیتونم تنبلی خودم رو به طور صحیح ریشه یابی کنم. چند علت براش به نظرم رسیده که مهمترینش احساس بی ارزشی هست. یکی شاید کمال گرایی باشه یا ضعف اعتماد به نفس، یا ترس از شکست، ترس از پیروزی، یا انتظار بیش از حد از خودم
برای مثال: من از مطالعه ی کتابی که در دست دارم بسیار لذت میبرم اما برای دوباره باز کردن و خوندن ادامه کتاب تنبلی میکنم. یا درحال یادگیری مهارت جدیدی هستم و خیلی خوب پیش رفتم و مربی هام بهم امیدوارند و تشویقم می کنند که تو استعداد و تواناییش رو داری که از بهترینها بشی در این مهارت، با این وجود من در ادامه تمریناتم سستی می کنم. انگار باور نمیکنم که در کاری خوب عمل میکنم. جالب اینکه در نگاه دیگران، دختر فعال و باانگیزه ای میام اما اینطور نیست.
لازم میدونم بگم که در خانواده ای بزرگ شدم که تشویقی در کار نبوده، اما غر زدنهای بی دلیل، مقایسه با دیگران، تکرار اینکه تو بلد نیستی، نمیتونی حتی درست حرف بزنی و از این دست جملات زیاد بوده. تحقیر شدن در مقابل دیگران بوده. و محبت کلامی یا آغوش و بوسه نبوده.

مهمترین سوال :
دوست دارم از زمان و سلامتم استفاده ی بهتری بکنم.
ممنونم

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

سارا میرزامحمدی
سارا میرزامحمدی
15 فروردین 1399 ساعت 14:56

همراه گرامی 

نوشته شما را خواندم

ریشه یابی هایی که در مورد مسئله تان کرده بودید میتواند درست باشد. 

تنبلی که ما اسم آن را اهمالکاری میگذاریم میتواند ریشه در کمالگرایی داشته باشد به این عنوان که فکر میکنیم همه کارها باید بی عیب و نقص باشند و چون نمیتوانیم اینکار رابکنیم اصلا شروع نمیکنیم ویا ادامه نمیدهیم.

ممکن است اهمالکاری ریشه در تله شکست مان داشته باشد که کفایت لازم برای انجام کارها را در خود نمیبینیم.

و حتی امکان دارد بی ارزشی درونمان به ما اجازه این کار را ندهد. چون فکر میکنیم ارزش کسب دستاوردهای درست و مهم را نداریم. 

اینها همه تله های زندگی هستند که در کودکی توسط والدینمان ایجاد شده اند. نیازهای اساسی که باید توسط آنها به درستی ارضا میشده و نشده به علاوه ی مود شخصیتی خود ما باعث شکل گیری آنها میشود. متاسفانه در بزرگسالی نیز خود ما به آنها تداوم میبخشیم زیرا علاقمند به بازآفرینی شرایط کودکی داریم. 

کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید و تکمیل تمرینهای ان میتواند کمک شایانی به شناخت این تله ها و چگونگی برون یافت از آنان به شما بکند و البته منابع دیگری نیز در ادامه معرفی خواهم کرد. 

اگر دقت کنید در ریشه یابی هایی که با هم کردیم وجود یک باور اصلی و مرکزی به چشم میخورد که سرچشمه همه این تفکرات است. این باورهای اصلی تفکرات و هیجانات ما را از فیلتر خود گذرانده و به آنها جهت میدهند. البته به شکلی که در نهایت مدام خودشان را تایید کنند.  

مثلا باور اینکه من بی ارزشم یا بی کفایت هستم و حتی اینکه من باید بی عیب و نقص باشم...

به زندگیتان خوب نگاه کنید آیا تا به حال رویدادی اتفاق نیوفتاده که این باورها را نقض کند؟

به هرحال اولین قدم برای مقابله با تله ها و برون یافت از آنان شناسایی و چالش این باورهاست.

مثل اینکه فکر کنید اگر در کاری به کمال مطلوب نرسیم، لزوما به این معنی هم نیست که آن کار را ناقص یا در حد متوسط انجام داده‌ایم. درواقع، نقطه‌ی مقابل کمال مطلوب، نقص یا حد وسط نیست. روان‌شناسان توصیه می‌کنند که تلاش برای رسیدن به برتری و تعالی بر تلاش برای رسیدن به کمال و تمامیت، ارجحیت دارد. این توصیه به‌هیچ‌وجه نمی‌گوید که باید از آرزوها و خواسته‌هایتان دست بکشید، بلکه کارکردش این است که نمی‌گذارد از محدوده‌ی عقلانیت و واقعیت خارج شوید.

اگر واقعیت با انتظارات کمال‌گرایانه‌تان مطابقت نداشته باشد، (بیایید صادق باشیم: آیا هرگز واقعیت با انتظارات کمال‌گرایانه‌‌تان مطابقت داشته است؟!) احتمالا خودتان را سرزنش خواهید کرد و دل‌ودماغ‌تان را از دست خواهید داد. برای اینکه بتوانید دوباره از نو شروع کنید و این‌بار به نتیجه‌ی دلخواه‌تان نزدیک‌تر شوید، باید بپذیرید که تغییر واقعیت کار شما نیست، اما در عوض می‌توانید بدون اینکه از استانداردهای دلخواه‌تان کوتاه بیایید، انتظارات‌تان را به‌گونه‌ای تغییر بدهید که در چهارچوب واقعیت بگنجند تا اگر کاری طبق نقشه‌ی پیش‌بینی‌شده پیش نرفت، راحت‌تر بتوانید اوضاع را در جهت بهبود سروسامان بدهید.

وقتی کارتان را با توجه به واقعیت پیش ببرید، یعنی چشم‌تان را روی اشتباهات و نواقص احتمالی نبندید، می‌توانید با آگاهی و اطلاعات بیشتری جلو بروید تا اگر زمین خوردید، بتوانید مسیرتان را از نو با قدم‌های مؤثرتری شروع کنید. به این ترتیب است که مسیر موفقیت‌تان را هموارتر خواهید کرد. به‌جای اینکه بگویید: «این کار اصلا نتیجه نداد!»، می‌توانید طور دیگری فکر کنید: «این کار هنوز نتیجه نداده!» یا «این کار تا یه جاهایی نتیجه داده، اما بعضی‌ جاهاش خوب از آب درنیومده! حالا قدم بعدی چی می‌تونه باشه؟»

بله، واقعیتی که با آن سروکار دارید، می‌تواند درهم‌برهم باشد و از سرعت پیشرفت‌تان بکاهد. خیلی اوقات ممکن است شکست بخورید و لازم شود که دوباره از نو شروع کنید. اینها واقعیاتی انکارناپذیرند و برای اینکه مغلوب‌شان نشوید، باید موانع را نیز در انتظارات‌تان از آینده‌ی مسیر بگنجانید و سپس خودتان را برای رویارویی با موانع احتمالی آماده کنید. اگر موانع احتمالی را به‌کل نادیده بگیرید، هربار که جلوی راه‌تان سبز شوند، متعجب و دست‌پاچه خواهید شد. شاید به یک‌باره نتوانید مسیر موفقیت را تا به انتها طی کنید، اما همین افتادن‌ها و برخاستن‌هاست که باعث رشد تدریجی و نزدیکی به هدف غایی می‌شود.

پس این‌بار که پروژه‌ای را آغاز می‌کنید، بکوشید تا گرفتار تله‌های کمال‌گرایی نشوید. به‌جای اینکه به خودتان بگویید: «این دفعه قراره همه‌چی درست از آب دربیاد!»، در حق خودتان لطف کنید و در عوض، بپذیرید که امکان پیش‌آمدن اشتباهات کوچک در حاصل کارتان است. این تفکرات تا حدی تله شکس تان را هم پوشش خواهد داد. 

برای غلبه بر بی ارزشی پیشنهاد من اینست که به جز منابع ذکر شده کمی معنویت نیز به زندگی تان اضافه کنید. مهم نیست که دقیقا چه چیزیست مهم اینست که معنویت برای شما چطور تعریف میشود... فلسفه، عرفان، هنر شناخت درون و روح ... اینها کمک میکند که باور شما به عنوان یک انسان تغییر کرده و ارزشمندی درونیتان  را به عنوان اشرف مخلوقات به شما یادآور میشوند. 


سپاس از اعتماد شما 

سارار میرزامحمدی

خانه توانگری طوبی


معرفی کتاب
زندگی خود را دوباره بیافرینید ترجمه دکتر حمیدپور انتشارات ارجمند
زندانیان باور نوشته مک کی ترجمه زهرا اندوز انتشارات ذهن آویز

معرفی درس
رهایی از کمال طلبی منفی
بسته چهارشنبه ها با ناهید 1 تا 6
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه