سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

دیگر به هیچکس اعتماد ندارم

پرسش

تاریخ ثبت : 16 اسفند 1397
4,196  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
با سلام. من در طول زندگيم یک بار خيلي شديد عاشق شدم. رابطه ما یک سال طول كشيد و خانواده هامون درجريان رابطه بودند. حتي خانواده اون پسر من رو به عنوان عروس خودشون ميدونستند.
بعد از یک سال اوضاع دگرگون شد و بدون دعوا يا بحث و جدالي، از هم جدا شديم و كسي كه عاشقش بودم به يكباره رفت. با من خداحافظي هم نكرد، حتی دليل رفتنش رو هم توضيح نداد، بعد از این اتفاق نتونستم فراموشش كنم. با اينكه یک سال گذشته، نميتونم با كسي دوباره آشنا بشم و اعتمادكنم.
جالب اينجاست كه بعد از یک سال دوباره برگشته و از من تقاضاي ازدواج داره. ديگه نميخواد دوستي كنه، ولي من اصلاً ديگه رابطه برام بي معني شده و از ازدواج به طور وحشتناكی ميترسم. اصلاً نميذارم حتي بحثي در مورد ازدواج تو خانواده ام شکل بگیره. اين موضوع خيلي من رو عذاب ميده كه به هيچ كسي ديگه نميتونم اعتماد كنم.

مهمترین سوال :
چطور دوباره از نظر عاطفي به كسي اعتماد كنم كه بخوام درآينده يك زندگي خوب و بدون شكست عاطفي داشته باشم؟

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

فاطمه علی اکبری
فاطمه علی اکبری
21 اردیبهشت 1398 ساعت 13:37

درود بر شما

توضیحات تان را خواندم. احساس شما قابل درک است.

درخصوص نامه تان دو نکته مطرح است:

  1. نمی توانید به هیچ مردی اعتماد کنید
  2. نمی توانید دوباره به این آقا اعتماد کنید

1- گاهی اوقات ما مشکلات و مسائل حل نشده ای را در روان مان حمل می کنیم که بروز آن نیاز به شرایط خاص دارد. یکی از این شرایط، رابطه عاطفی است. وقتی شما نمی توانید به کسی اعتماد کنید و حتی اجازه بحث ازدواج در خانه را هم نمی دهید، این مسئله را در مورد شما مطرح می کند که شاید گرفتار تله روانی بی اعتمادی-بدرفتاری باشید. 

کسانی که چنین طرح واره ای دارند، مایل به ایجاد روابط صمیمی نیستند. زیرا از اینکه آسیب بخورند یا مورد بی مهری و طرد و سوءاستفاده قرار بگیرند وحشت دارند. رفتار شریک عاطفی تان جای بحث زیادی دارد اما واکنش شما با اتفاق بیرونی همخوانی ندارد. وقتی رابطه ای به صورت دردناک برای روان ما (ترک شدن از سوی طرف مقابل) به اتمام می رسد، البته واکنشهای سوگ خواهیم داشت و زمان می خواهد برای بازبینی رابطه و ریکاوری. اما در مورد شما قضیه فرق دارد. شما واکنش سوگ و رفتارهای سوگوارانه ندارید، اعتماد به مردان را از دست داده اید و آنطور که در نامه تان مرقوم فرموده اید قدرت برقراری رابطه عاطفی برای یک زندگی را ندارید. پس بهتر است ریشه این مشکل را در خودتان چک کنید. کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید نوشته جفری یانگ و ترجمه دکتر حسن حمیدپور خدمت شما پیشنهاد می شود. این موارد را نیز در نظر داشته باشید:

  • آدمها را به دو گروه سیاه و سفید تقسیم نکنید. به جای آن می توانید در ذهن خودتان یک طیف رسم کنید و به آدم ها از ۱ تا ۱۰ نمره قابل اعتماد بودن بدهید. می توانید این تمرین را با استفاده ازکاغذ انجام دهید تا ذهنیات شما، عینی شوند.
  • احتمالا شما به خاطر آنکه فکر می کنید از دیگران - مخصوصاً از فرد غیرهمجنس – رودست می خورید، هیچ وقت به فکر شروع رابطه جدی نمی افتید. اجازه دهید مردان مناسب به شما نزدیک شوند تا برای ازدواج بتوانید برنامه بریزید. به جای ترس و وحشت چک کنید: از چه چیزی می ترسم؟ چه شواهدی ترس مرا تایید می کند؟ چه شواهدی ترس مرا رد میکند؟
  • هر وقت می بینید دارید دنبال معناهای پنهان و منفی رفتار دیگران می گردید، به خودتان یادآوری کنید که این فکر ممکن است از تله ای که در آن گرفتاريد ناشی شده باشد و نه از واقعیت نیت دیگران.
  • چک کنید چه نکاتی بوده که حکم زنگ خطر رابطه را داشته ولی شما جدی نگرفتید. دیدن سهم خود کمک می کند مسئله را به صورت فضایی غیرقابل کنترل و آسیبزا نبینید و بتوانید تمهیداتی داشته باشید برای جلوگیری از تکرار آسیب.
  • کسی را که قابل اعتماد نبوده دلیلی ندارد به زندگیتان برگردانید. با این کار آسیب بیشتری خواهید خورد.


2- در مورد عدم اعتماد شما؛ اگر مشخصاً بار عاطفی این بی اعتمادی روی ایشان باشد می توان گفت حس شما قابل درک است. اینکه نوشته اید بعد از یکسال علیرغم اطلاع خانواده ها بی دلیل رفت و بعد از یکسال دیگر برگشته و تقاضای ازدواج دارد؛ نکاتی است که به هیچ وجه نباید ازکنار آنها ساده بگذرید. اگر ایشان بعد یک سال معاشرت، شما را مورد مناسبی برای ازدواج ندانسته؛ لازم بوده رابطه را با ذکر دلیل تمام کند نه با ابهام و ایجاد استرس برای شما. اگر شما را بنا به هر دلیل و بدون هیچ توضیحی انتخاب نکرد و رفت؛ چه دلیلی دارد که الان برگشته و باز هم بدون توضیح، از شما می خواهد که با او ازدواج کنید؟ صرفاً در این مورد احساس عدم اعتماد شما به ایشان اتفاقاً بجاست زیرا ایشان رفتاری مناسب نداشته است. لذا پذیرش چنین آدمی توصیه نمی شود.


دوست خوبم، بهتر است ضمن توجه به مواردی که درخصوص طرحواره ای که دارید خدمت تان عرض شد، این رابطه را تمام شده بدانید و در این شرایط سرمایه گذاری عاطفی نفرمایید. به جای این کار، روی خود متمرکز شوید و سعی درشناخت و  کنترل ذهن خود داشته باشید که لازمه آن؛ باور کردن خود است.

موفق باشید


از اعتماد شما سپاسگزارم

علی اکبری-خانه توانگری طوبی


معرفی درس
بسته کامل مجموعه شخصیت سالمتر من (4 جلسه)
پس از جدایی عاطفی و طلاق
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه