پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
همراه عزیز
نگاشته شما را خواندم
سوالهای زیادی در این رابطه در ذهنم شکل گرفته است. مثلا اینکه چرا تا به حال هیچگونه رابطه ای را تجربه نکرده اید؟ شما گفتید ۱۲ سال پیش به همکارتان دل بستید یعنی در آن موقع ۲۸ ساله بودید و نبود رابطه ی عاطفی کمی سوال برانگیز است که باید در جای خود بررسی شود.
سوال بعدی اینکه چطور شد با اینکه هر دو بهم علاقمند بودید ایشان شخص دیگری را انتخاب کرد؟ شما چقدر ایشان را میشناسید؟ و ایا ممکن است بار دیگر با شما همان کاری را بکند که بار قبلی کرد؟
به هرحال به نظر من مشکل شما تنها یک راه چاره دارد. صحبت بالغانه در شرایط درست. شما هر دو در سن کمال هستید و دیگر خیلی از مسائل که در سنین پایین تر اتفاق میوفتد برای شما کاربردی نیست.
از نطر من کمی به درونیات خودتان نظر بیشتری بیاندازید. این باور مرکزی که اگر احساسم را بیان کنمو طرف مقابل قبول نکند بی ارزش و آبرو خواهم شد ۱۲ سال است زندگی عاطفی شما را تحت الشعاع قرار داده و باعث از دست رفتن فرصتهای ناب شما برای عشق ورزی و ازدواج شده است.
شاید این کناره گیری از بیان عواطف جاهایی در زندگیبه شما کمک کرده باشد اما همیشه جواب نمیدهد.
بررسی کنید که چقدر این الگو را در زندگی تکرار کرده اید؟ چقدر موفق بودید و چقدر ناموفق؟ شاید شکستن الگوهای غلط قبلی برایمان کارامدتر باشد اما قبل از آن باید بدانیم ریشه تفکرات و باورهای مرکزی ما کجاست و از عدم ارضا کدام نیازها در کودکی مان سرچشمه میگیرند؟
ایا ابراز هیجانات شما در کودکی سرکوب شده است؟ اگر جوابتان مثبت باشد احتمالا گرفتار تله محرومیت هیجانی هستید.
البته خبر خوب این است که میشود تله ها را با آگاهی کنترل کرد.
منابعی برایتان معرفی میکنم که کمک زیادی در این راه به شما خواهد کرد.
بعد از شناختن آنها و کنترل روی رفتار و عواطفتان میتوانید در فضایی کاملا بالغانه با همکارتان گفتگو کنید.
گفتید ایشان دیسیپلین خاصی دارند پس شما هم به این نظم احترام گذاشته و به همین شکل خواسته تان را مطرح کنید .
مطمئنا کار کردن روی نقاط ضعف و تله هایتان آنقدر به شما عزت نفس خواهد داد که از جواب منفی ایشان آشفته نشوید. کمی ناراحتی قابل قبول است.
از اعتمادتان به مجموعه ما سپاسگذارم
سارا میرزامحمدی