سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

درستترین رفتار من با همسرم، خانوادشون بخصوص مادرشون چی باید باشه؟

پرسش

تاریخ ثبت : 25 فروردین 1396
4,608  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
سلام.نامزدم استادم بود ک۹سال بزرگتره.تو زندگی منتظره همیشه بگم چشم،ذات خوبی داره و از نظر عاطفی ادم با محبتیه ،متوجه شدم خودشیفته،خانوادش بهش وابستن چون پدرش فوت کرده،و پسر بزرگ هست،اونو خیلی بالاترازم میبیننو همیشه شخصیتمو میارن پایین تابالاتر دیده شن!یه سال نامزدی ناموفق داشت همسر تو گذشته،مادرش بنحوی مدام مقابلم از همسر قبلیش میگه و اون و با من مقایسه میکنه میگه خیلی اون و دوست داشت ،اما لیاقت پسر منو نداشت و گفت طلاق میخوام،این قضیه من و ازار میده،.مادرش مستقیما عیبجوست ازمنوخونوادم.بدن همسرم ضعیفه زودبیمارمیشه،مادرش میزاره پای بدبودن غذا خونه،رک بهم میگه درس بخون(ارشد)آدم شی.مدام میگه لاغری،حرفاییک بایدبزارم پای سادگی وبیمنظوری.همسر میگ اونا فهمشون انقد اما مدافعشونه میگ توسوژه میکنی،دوسشون نداری دنبال بهونه ای.همیشه سکوت کردم،انگار لحظه هایی که توهین میکنن لال میشم و فقط نگاهش میکنم نمیتونم جواب بدم،فقط کمتر میرم دیدن مادرش.خیلی شبها کابوس حرفهای مادرشو میبینم اذیت میشم،هربار رفتنم اونجا یه ماه ذهنمو بهم میریزه باحرفاش.نمیتونم بخانوادم بگم چون باازدواج موافق نبودن ابتدا اصلا..

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

شایان غدیری
شایان غدیری
27 فروردین 1396 ساعت 13:32

سلام فاطمه گرامی


مرقومه تان را خواندم. به نظر میرسه در شرایط دشواری به سر میبرید. فشاری که والدین همسر ( بخصوص مادر همسر ) بر شما و روابط زناشویی تان وارد می کنند موضوع کم اهمیتی نیست و ادامه چنین موقعیت هایی  می تونه در نهایت یه رابطه رو به سادگی تخریب کنه. 


کنترل و اعمال نفوذ ( میگه درس بخون(ارشد)آدم شی ... ) ، و رفتارهای مداخله گرانه و یا قضاوتی مادر همسرتان (... بدن همسرم ضعیفه زودبیمارمیشه،مادرش میزاره پای بدبودن غذا خونه...) بخشی از مشکلات قابل توجهی ست که با آن روبرو هستید.


با این حال شما می تونید با اتخاذ راهبردهایی موثر این موقعیت ها را به شیوه ای سازگارانه تر مدیریت و کنترل نمایید :

* پیش از هر چیز وضعیت تون رو در این موقعیت بررسی کنید: 

 احساسات خودتون رو در یک فضای ذهنی آرام تر ، چک کنید.( خشم ، نفرت و یا هر احساسی که در این رابطه دارید ) این به شما کمک میکنه از یک دیدگاه منطقی تر در برابر  یک فضای هیجانی، وقایع رو بررسی کنید.


بررسی کنید منشا رفتارهای ناخوشایند ایشون از کجا می آیند: 

تلاش کنید بخشی از داستان ایشان و چگونگی رفتارها و برخوردهایش را ببینید اینکه ممکنه آنها، نشانه ای از یک موضوع بزرگتری باشند که او با خودش و رابطه اش با فرزندش دارد و نه با شما. در برخی موارد خصومت مادرشان به سمت شما، یک واکنش نامیدانه،  بر علیه رابطه ایست که از او گرفته شده است(رابطه با فرزندش). در این وضعیت لازم است از همسرتان درخواست کنید تا با مادرشان در این زمینه گفتگو کنند. بیان کنند که این رابطه نه تنها قطع کننده ارتباط او با خانواده نیست بلکه همسو  و مکمل آن است.این اطمینان -بخشی، در قالب گفتگویی صمیمانه، می تونه در بازآفرینی یک رابطه سالم کمک نماید.


* از خودتون بپرسید در این موقعیت چه نقشی رو ایفا می کنید : 

شرایطی هست که به خاطر اینکه رابطه تیره شده، کاری نمی کنید. با این حال ببینید در چنین موقعیت هایی نقش قربانی را به دست می گیرید؟ و یا با بکارگیری برخی پاسخ های منفی، موقعیت ایشان را برای واکنشی بدتر تحریک می کنید؟  تلاش کنید چنین نقش هایی رو تغییر بدید. این نقش ها چه در غالب قربانی و چه در نقش تحریک کننده، کارایی روابط متقابل رو تضعیف می کنه.  


جراتمندانه رفتار کنید :

 مشکلات و معضلاتی که به واسطه مودب بودن افراطی و سکوت کردن به خاطر ترس و یا بی ادب تلقی شدن، به وجود میاد  باعث میشه نتونید مرزهای لازم و سالم رو با فرد مقابل ایجاد کنید. همیشه لازم نیست در طول زندگی، نقش یه آدم ساکت و نایس رو ایفا کنید. به جای اجتناب و فرونشاندن ، احساسات و دیدگاههای خودتون رو با صراحت و در کمال احترام بیان کنید. از او به این خاطر که دغدغه زندگی شما را دارد تشکر و قدردانی کنید در عین حال به او اطمینان بدید تمام تلاش شما نیز در راهی ست که به بهبود شرایط و روابط متقابل کمک میکنه.


* انتظارات و چشم داشت هاتون رو واقع بینانه کنید :

توقعات ، منجر به درد و رنج میشن. به خودتون اجازه ندید بیش از این رنج بکشید. از خودتون چیزهایی رو که نمی تونید داشته باشید درخواست نکنید. ممکنه توقع داشته باشید  به مانند رفتارهایی که مادرتان با شما دارند و یا رفتارهایی که با پسرشان دارند با شما نیز رفتار کنند. این یه انتظار واقع بینانه نیست.  شما همچنان خوب خواهید بود حتی اگر ستایش و تایید والدین همسرتان را نداشته باشید.



با تشکر از اعتماد شما

شایان غدیری

ادبیات محترمانه و بدون قضاوت : 3
کارآمدی پاسخ : 4
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

04 دی 1396 ساعت 12:29
سلام،ه وقتتون به خير ، ما در حال حاضر ،عروسي كرديم داستان هاي ما بد تر شد، همسرم همه ي كار هاي خونشون بر عهده اشه با اينكه برادر هم داره، ميگه چون پدرم فوت كرده مجبورمم، خواهراش كه متاهلن و بچه دارن كار هاي خونشون و ميسپرن ،( مثلا سينك خونشون و ميخوان عوض كنن، ايكي بچه اش مريضه، يكي ميخواد بره دكتر،)و ..از طرفي من و شوهرم هر دو شاغليم ،،هميرم از ٦ صبح تا ٧ غروب ي محل كارشه ، ٥ شنبه و جمعه خونه ايم كه اكثر روزاي تعطيل و خواهر شوهرم با مادر شوهرم ميان اينجا ، درواقع هيچ تفريحي و استراحتي نداريم، بارهابا همسرم صحبت كردم ولي اون هميشه با كمال ميل پذيراي اون ها س، خسته شدم از اينهمه توهين هاييي كه مادر ش بهم ميكنه و حتي يكبار دهن به دهن بهش بي احترامي نكردم ، الان خواهر شوهرم زايمان كرده اومده اينجا ،به خودشون اجازه دادن اتاق خواب شخصي ما رو براي استراحت انتخاب كردن چون تخت هست، من حساسم از اين كه كسي رو تختم بخوابه ،كم اوردم، راجب توهين هاي مادرشون بار ها باهم حرف زديم ولي ميگه به حرفاي مادرم اهميت نده اون همينه برخورد و دكش، واقعا نميدونونم بايد چه كاري انجام بدم از طرفي مدام دارم به همسرم ميگم خودم ديگه خسته شدم ،
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه