سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

تغییر در روابطم با اعضای خانواده خودم

پرسش

تاریخ ثبت : 24 مهر 1397
1,120  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
سلام، من غزل 30 ساله هستم حدودا 2 سال و نیمه که عروسی کردم . عمده مشکلی که الان حس میکنم اینه که احساس میکنم از خانواده خودم یه جورایی دور شدم به لحاظ روانی و ارتباطی و این اتفاقیه که به مرور و به صورت تدریجی اتفاق افتاده، علت عمده اش رو عدم هم فرکانس بودن همسرم با خانواده خودم میدونم، مخصوصا با خواهرم. مشکل ظاهری خاصی ندارن یا جر و بحثی بینشون نبوده ولی کاملا یه ارتباط رسمی و با رعایت یه فاصله بینشون برقراره که میدونم برای خواهر من اینطوریه که میترسه این فاصله کمتر بشه چون ممکنه یه جورایی کوچیک بشه و از جانب همسرم هم اینه که اصلا با خواهر من حال نمیکنه، این رو عینا به زبون آورده.
برای منی که هر دوشون رو خیلی دوست دارم و عزیزترین های زندگیم هستن خیلی این موضوع سخته، چون مثل روز روشنه که از رفتارهای همدیگه دچار سوئتفاهم میشن. همسر من 34 سالشه و خواهرم 28 ساله هست. همسر من مردی نسبتا سنتی مدرن با عقاید مردسالاری و بزرگ شده یک خانواده مرد سالار که زن های اون خانه هم مشکلی با این مدل زندگی انگار هیچ موقع نداشتن و خیلی راحت وظایف زنونه ای که جامعه و خانواده رو دوششون میذاشته رو با آغوش باز میپذیرفتن و غیر این رو نوعی ناهنجار میدونن. من تو خانواده ای بودم که زنهاش برای حقوق برابر و فعالیتهای اجتماعی همیشه به نوعی تلاش کردن تا آزادی هایی به دست بیارن و خواهر من به معنای واقعی کلمه جزو دخترهای آزاد و روشن فکر به حساب میاد که حتی خود من هم تا اون حد آزادی در روابط و انتخاب دوستام سبک زندگیم نیست.
راستش الان که اومدم اینجا و برای اولین بار اقدام به طرح سوال کردم خودم هم میدونم جز پذیرش وضع موجود و پذیرش جدایی این دو دنیا چاره دیگه ای ندارم

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

مونا گوشه
مونا گوشه
26 مهر 1397 ساعت 10:35

سلام دوست گرامی

نامه دقیق شما را خواندم، خیلی زیبا به تفاوت های فردی و اعتقادی هر دو طرف اشاره کرده اید، قابل درک است که شما بین این دوفرد که هر دو برای شما محترم و عزیز هستند قرار گرفته اید، و این ناخوشایند و ناراحت کننده است،  خیلی بهتر بود که هر دو این پذیرش را نسبت به تفاوت های فردی هم داشتند و می توانستند در روابط به عقاید متفاوت هم احترام بگذارند ، اما نکته مهمی که وجود دارد این است که شما چندان کنترلی بر روی روابط و نوع نگاه آنها ندارید، و هر نوع مداخله ای برای متقاعد سازی می تواند باعث برهم خوردن روابط خود شما با هر کدام هم بشود.

به نظر می رسد که بهتر باشد، شما هر کدام را در جای خود ببینید و بپذیرید، و اگر هر کدام نقدی داشتند به طرف مقابل شما نهایتا می توانید مثل شنونده ای بی طرف بشنوید و تلاش برای دفاع یا توجیه کردن نکنید. می توانید تشویق کنید تا اگر سوتفاهمی دارند خودشان با هم مطرح کنند و شما از نقش واسطه ای و جوش دهنده و رابین هود رابطه بیرون بیایید.

چرا که " هر کس تنها مسئول فکر و عمل خودش هست"  و شما مسئولیتی در قبال حرف یا عمل همسر یا خواهر خود ندارید.

 و در نهایت اگردر  موقعیتی قرار می گیرید که با برخوردشون بهم میریزید ، اول نگاه کنید چه فکری از ذهنتان می گذرد، احتمالا می توانید رد فکری را پیدا کنید که لزوما ربطی هم به طرز فکر و تفاوت این دو فرد ربط هم نداشته باشد، مثلا نگران از دست دادن هر کدام باشید. یا ترس از قضاوت شدن توسط دیگران باشد. با رد یابی این افکار می توانید به باور مرکزی نسبت به خودتان برسید که می توانید به این موضوع برای بهتر و قوی تر شدن خودتان کار کنید.

از اینکه به ما اعتماد کردید سپاسگزارم

مونا  گوشه - خانه توانگری طوبی


ادبیات محترمانه و بدون قضاوت : 30
کارآمدی پاسخ : 10
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

06 آبان 1397 ساعت 10:43
سلام خانم دکتر، ببخشید که دیر پاسخ میدم، بسیار سپاسگزارم برای وقتی که صرف کردید و جواب مفید و کاربردی ای که به من دادید حق با شماست در واقع اون افکاری که از ذهنم ناخودآگاه میگذره من رو دچار اضطراب میکنه، باید تلاش کنم تا رد اونا رو پیدا کنم همینطور نقش رابین هود بودن همیشه من رو در همه برهه های زندگی آزار داده
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه