پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
سلام دوست عزیز
نامه شما را خواندم، اینکه حال روحی سختی را پس از اتمام رابطه عاطفی 12 ساله دارید می گذرانید بسیار قابل درک است، و گذشتن از این مرحله نیاز به زمان دارد.از دست دادن رابطه عاطفی مثل گذراندن دوران سوگ است و لازم است که مراحل سوگ طی شود، مرحله اول شوک و انکار هست و باور نمی کنید که این اتفاق افتاده و ممکن است فکر کنید که مقطعی است و دوباره برمی گردید به رابطه، بعد ممکن است خشم پیدا شود نسبت به خود و یا نسبت به ایشان خشم داشته باشید که چرا مسیر رابطه اینطور پیش رفت و دنبال مقصر یابی و ... و بعد مرحله چانه زنی است و تلاش بر اینکه به نوعی راهی برای ماندن و برگشتن پیدا شود مثل این نکته که گفتید " می گه اگه مشکلی نداری میتونی بمونی ولی خودت اسیب میبینی" اینها راه و روش ها و چانه زدن هایی است برای نپذیرفتن این پایان. و بعد از آن افسردگی به سراغ شما می آید، شاید دچار بی انگیزگی و بی معنایی شوید، اما در نظر داشته باشید که این هم یک مرحله است و گذراست و بعد از آن شما به پذیرش واقعیت و کنار آمدن با آن می رسید برای رسیدن به گام آخر ممکن است که بسیار بین این مراحل رفت و برگشت داشته باشید.
توجه به نکات زیر می تواند به شما کمک کند که از این مرحله از زندگیتان راحت تر عبور کنید.
1- قرار نیست شما چیزی را فراموش کنید، این رابطه بخش مهمی از زندگی شما بوده و حتما خاطرات و لحظات خوشی را درش سپری کرده اید، بنا براین پایان رابطه به این معنی نیست که شما باید این خاطرات را فراموش کنید، شما می توانید این تصاویر را داشته باشید در عین این حال که به خودتان یاد آوری می کنید به دلایل منطقی تصمیم به این جدایی گرفته اید. بنا براین احساس دلتنگی و غم و اندوه خیلی عجیب نیستند و شما بهتر است خود را به خاطر این عواطف سرزنش نکنید.
2-در نظر داشته باشید که هر نوع تماس و ارتباطی با ایشان مانع از عبور شما از این مرحله می باشد و به نوعی سر خود را کلاه گذاشتن به حساب می آید. هیچ رابطه عاطفی نمی تواند به دوستی معمولی تبدیل شود و شما با این کار صرفا وقت خود را تلف می کنید.
3- اگر تمام تخم مرغ های خود را در یک سبد بگذارید با افتادن آن سبد دست شما خالی می شود، زندگی شما جنبه های دیگر هم دارد که رابطه عاطفی بخشی از آن است، با نادیده گرفتن حوزه های دیگه و وزن اضافه به این رابطه دادن خود را در یک بی ارزشی مضاعف فرو می برید. جنبه های اجتماعی و تحصیلی و شغلی خود را تقویت کنید تا بتوانید به زندگی خود برگردید.
4- با خلوت کردن با خود و همینطور کمک گرفتن از درمانگر می توانید متوجه شوید که چه نقاط ضعف و قوتی داشتید در رابطه عاطفیتان، بین صحبت های خود فرمودید با عشق و محبت زیاد خودم را نادیده می گرفتم، این موضوع ارزش پیگیری دارد که ببینید به چه علتی این کار را می کردید، چه باوری این زیر بوده که باعث می شده شما این رفتار را انجام دهید، آیا ترس از دست دادن بوده ؟ یا از بی ارزشی ناشی می شده. و اگر هر کدام باشد با بررسی و تمرکز روی مسئله بتوانید رابطه عاطفی بعدی را بهتر بسازید و پیش ببرید.
5- بعد از بررسی های خود، غم ازدست دادن را چشیدن و انکار نکردن، نقطه ضعف و قوت خود را دیدن، کم کم می توانید به پذیرش موضوع برسید در این زمان، حلقه حمایتی دوستان می تواند برای شما بسیار موثر باشد و کمکتان کند از مرحله افسردگی عبور کنید و به زندگی عادی برگردید.
امیدوارم که با زمان دادن به خودتان و همینطور گام های موثر برداشتن ، کمک کنید که از این مرحله نه چندان آسون عبور کنید.
با تشکر از اعتماد شما
مونا گوشه - خانه توانگری طوبی