سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

جدا شدن از همسر و ازدواج مجدد

پرسش

تاریخ ثبت : 07 آذر 1397
1,122  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
با سلام و احترام خدمت شما.
7 است که متاهل شده ام و در این مدت همواره به مشکلات زیادی در ارتباط با همسرم مواجه شده ام. فاصله سنی من و همسرم 4 سال است. مشکلات ما به جایی رسید که سال قبل با خانواده من قطع رابطه کردیم البته قبل از اون هم دعواهایی با خانواده من داشت و به قول خودش حرف همسرم رو متوجه نمیشن. از نظر همسرم یکی از مشکلات زندگی ما خانواده من بودن که من به خاطر اینکه شرایط زندگیمون بهتر بشه کارمو در ی شهردیگه رها کردم و امدیم تهران. خانواده همسرم هم ساکن تهران هستند.
در این مدت 7 سال، انواع دعواها با هم داشتیم که گاهی به تهدید خودکشی از طرف اون میرسید. و واسه این دعواها پیش مشاورهای مختلفی هم رفتیم گاهی اوضاع بهتر میشد و گاهی بدتر از قبل. اما روزبروز فاصله من ازش بیشتر میشد تا جاییکه یکی کلا بیخیال بچه شدیم هر چند اون اصرار میکرد که بچه بیاریم اما من دوست ندارم ازش بچه ای داشته باشم
اینم بگم من آدم آرومی هستم اما اون 100 درجه برعکس منه. دعواها تا جایی رسید که خانواده همسرم و خودش برای اینکه کارمون به جدایی نکشه علارغم میل باطنی من، منو مجبور به دادن حق طلاق کردن. حالا بعد از این مدت، من با یه دختر آشنا شدم که کلا با معیارهایی که یک زن برای زندگی میتونه داشته باشه از نظر من مطابقت داره و حس آرامش خوبی کنارش دارم و میخاهیم که با هم زندگی کنیم اما با توجه به حق طلاقی که دادم به همسرم و مهریه ای که دارم نمیتونم کاری بکنم.فاصله سنی من با سال است؛ یعنی ایشون دو سال از من بزرگتره که من با این موضوع مشکلی ندارم. رابطه مونم در حد آشنایی و اینکه حرفایی رو در مورد آینده خودمون و اینکه چیکار میخاهیم بنجام بدیم مخصوصا رفتن از ایران است.

مهمترین سوال :

پاسخ پرسشگر

13 آذر 1397 ساعت 10:09
سلام لطفا راهنمایی کنید.
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

فاطمه علی اکبری
فاطمه علی اکبری
14 آذر 1397 ساعت 13:13

درود بر شما

آنچه نمی گذارد هر زوجی ، خود نتوانند موقعیتی که در آن هستند را درست ببینند، هیجانات و الگوهای ناکارآمد رفتاری است که متاسفانه در اثر این عدم توانایی در دید درست ، باعث می شود در طول زمان بیشتر به خود و به یکدیگر و در نهایت به رابطه ، زخم بزنند که یا خود را مجبور می کنند تحمل کنند و یا سعی می کنند تا برای تسکین زخم خود، به مسیرهای اشتباه تر قدم بگذارند. تهدید به خودکشی از سوی همسرتان و یا رابطه شما با فردی غیر از همسرتان، نمونه هایی از این رفتارهای ناکارآمد هستند که سودی به حال رابطه ندارند و حتی کار را خرابتر هم می کنند.

به این جملات خودتان توجه بفرمایید:

  • سال قبل با خانواده من قطع رابطه کردیم
  • من به خاطر اینکه شرایط زندگیمون بهتر بشه کارمو در ی شهردیگه رها کردم و امدیم تهران
  • روزبروز فاصله من ازش بیشتر میشد
  • من دوست ندارم ازش بچه ای داشته باشم
  • من آدم آرومی هستم اما اون 100 درجه برعکس منه
  • خانواده همسرم و خودش برای اینکه کارمون به جدایی نکشه علارغم میل باطنی من، منو مجبور به دادن حق طلاق کردن

ما سه نوع سبک برقراری ارتباط با دیگران داریم:

پرخاشگرانه: در اين نوع ارتباط فرد با تهديد كردن و تضييع حق ديگران توهين آميز برخورد مي كند.

منفعلانه: دراين نوع ارتباط فرد با عذرخواهی و کوتاه آمدنهای افراطی ، تمامی افكار، احساسها و حقوق شخصی خود را به نفع طرف مقابل ناديده ميگيرد.

جرات مندانه: ارتباط جرات مندانه گونه‌اي از ارتباط است كه در آن هر احساسی بجز اضطراب به ‌راحتی ابراز شده و نتيجه آن حرکت به سوی اهداف و مقاصد شخصی بدون ضايع كردن حق ديگران و آسیب زدن به آنها است.

به نظر می رسد که نوعی انفعال در رفتارهای شما وجود دارد و خشمها و رنجشهایی که به موقع ابراز نکرده اید سبب فاصله عاطفی بین شما و همسرتان و نهایتاً لغزش شما شده است (رابطه فرا زناشویی شما با آن دخترخانم). 

معمولاً ارتباط با فردی به جز همسری که با او اختلاف داریم عدد هیجانی بالایی دارد. بنابراین ممکن است شما آنچه را که در زندگی با همسرتان نداشته اید در ایشان دیده اید اما سایر نکات را خیر. چنانچه فکر می کنید زندگی شما و همسرتان از لحاظ عاطفی و زناشویی به پایان رسیده، لازمست ابتدا تکلیف این زندگی را مشخص کنید (ادامه یا جدایی) سپس تصمیم دیگری بگیرید. 

هر قدر هم که در مسائل زندگی، بیشتر حق با شما بوده باشد و حتی اگر عامل اصلی این سردی، رفتارهای همسر و خانواده اش باشد، باز هم توجیه کننده رفتار کنونی شما (لغزش) نیست. اگر واقعاً به این نتیجه رسیده اید که ادامه این زندگی برای شما سودی ندارد؛ بهتر است این مسئله را به همسرتان اطلاع دهید. ایشان حق دارد بداند و متقابلاً برای زندگی اش تصمیم بگیرد. 

اگر مشکل شما برای جدایی، مسائل مالی است، می توانید با یک مشاور حقوقی مشورت کنید و البته تمام تبعات تصمیم تان را نیز بپذیرید. یعنی تصمیم شما لازمست بالغانه و منطقی باشد نه اینکه به جای حل مسئله و روشن کردن تکلیف زندگی تان به سمت رابطه فرازناشویی بروید.


برادر گرامی، ازدواج قراردادی دوطرفه است که اگر مشکلی در آن احساس می شود، هر دو طرف بازی باید برای شناسایی منشا مشکل و حل و فصل آن اقدام کنند. مسئله ادامه دادن یا ندادن زندگی نیز تصمیمی است که خود شما و همسرتان در موردش بایستی بگیرید. و این مهم زمانی اتفاق خواهد افتاد که شما بدانید:

  • چه مسیری را در زندگی تان طی کرده اید که اکنون اینجا هستید؟
  • چه عواملی دلیل نارضایتی شماست؟
  • برای این عوامل نارضایتی می توانید اقدامی انجام دهید که برطرف شوند؟
  • نظر همسرتان چیست و ایشان نسبت به زندگی تان چه دیدگاهی دارند؟
  • دلیل اصلی اختلافات شما در تمام این سالها چه بوده؟ آنها را شناسایی کرده اید؟ برای رفع آن چه اقدامی کرده اید؟
  • قلباً راضی بوده اید که حق طلاق را به همسرتان واگذار کنید؟ اگر راضی بوده اید دلیلش چه بوده و اگر به اجبار قبول کرده اید به چه دلیلی مسئله ای را پذیرفته اید که راضی نبوده اید؟
  • شما و همسرتان در مجموع نسبت به زندگی تان چه دیدگاهی دارید؟

توجه به نکاتی که خدمت تان عرض شد می تواند به شما کمک کند تا بتوانید در مجموع تصمیمی بگیرید که در مقابل آنچه که هزینه می کنید بتوانید بیشترین فایده را به دست آورید.


از اعتماد شما سپاسگزارم

علی اکبری-خانه توانگری طوبی

معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه