سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

با وجود شرایط ظاهری و کاری خوب، بخاطر شرایط خانواده ام، میترسم وارد پروسه ی جدی ازدواج شوم

پرسش

تاریخ ثبت : 11 آذر 1397
1,360  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
سلام، من دختر۳۳ ساله، با تحصیلات عالی و کار و درامد و موقعیت اجتماعی و ظاهر خوب هستم، اینا فقط ظاهر قصیه ست! اعتماد به نفس ندارم، احساس بی ارزشی و امکان ترحم و حتی تحقیر از طرف دوستان و احتمالا خواستگارانم در صورت اطلاعشون از شرایط خانوادم دارم. طوری که حتی صمیمی ترین دوستانم (با سابقه دوستی بیش از ۱۵ سال) شرایط خانوادگی من رو حتی تصور نمیتونن بکنن.
انواع مشکلات از اختلاف والدین، توهین و در یک مقطعی اعتیاد در خانواد ام وجو د داشته، پدرم فرد مسئولی نیست، اسکیزوئید و گرندیوزه و.. هیچ وقت اشتباهاتش رو قبول نکرده، که باعث اختلاف شدید من و اون شده، در حدی که اگر درخواستی ازش داشته باشم، قطعا به گروکشی و ازار من میکشونه، حتی اگر در حد شرکت در یک جلسه خواستگاری رسمی باشه.
به همین خاطر نمیزارم روند پروسه ازد واج به خونه برسه، همیشه ی ایراد یا بهانه میگیرم و سریع تموم میکنم.
لطفن، خواهشن ی راهکار بدین! باید چیکار کنم؟ من اگر یتیم بودم ، به تنهایی بخاطر شرایطی که در معرفی خودم گفتم، ادم مقبولی ام،یتیم که تقصیری نداره!
ولی الان باید به طرف یا خانوادش در مورد شرایط خانوادم یا رابطه ام با پدرم (که مطمینم منتظر فرصت برای تلافی کردن انتقادهای گاهی اوقات تند من و کانتکتها ی بی مون هست، حتی اگر به قیمت بی آبرو کردن من باشه جلوی دوستام یا خواستگارم باشه) چی باید بگم؟ چقدر بگم؟ اصلا از قبل از روبرو شدن خانواده ها چیزی به طرف مقابل بگم؟
خانواده های شهر ما سنتی هستن و قطعن خانواده طرف مقابل براشون مهمه.
بخاطر اینها ،اینقدر بی دلیل ادمها رو رد کردم، همه فکر میکنند خیلی بدپسند! یا سختگیرم.
با گوش کردن درس تله ها، فهمیدم تله بی ارزشی و رهاشدگی و حتی مهر طلبی دارم
ممنون میشم جواب بدین

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

الهه دهقانیان
الهه دهقانیان
22 آذر 1397 ساعت 01:31

با سلام‌واحترام

توضیحات شما را خواندم ، کاملا قابل درک است زمانیکه آشفتگی در روابط والدین وجود داشته باشد ‌فرزندان احساس ناخوشایندی راتجربه کنند وبه طبع آن تله هایی در آن ها شروع به شکلگیری کنند که در بزرگسالی ودر ارتباط با دیگران این تله ها فعال شوند ومانع از لذت بردن از زندگی شوند وهمچنان احساس ناخوشایند را ایجاد کنند.بنابراین نمی توان نقش  خانواده را در شکل گیری شخصیت و وجود این احساسات نادیده گرفت. همان طور که خودتان هم با بهره مندی از درس غیر حضوری تله ها متوجه شده اید تله بی ارزشی دارید، بنابراین بسیاری از ترسهای شما ونگرانی هایتان در غالب همین تله میگنجد چرا که وجود این تله باعث شده است که شما احساس شرمساری کنید، اعتمادبه نفستان پایین بیاید یا تسلیم اوضاعی که در آن قرار دارید شوید. هرکس به شیوه ای با این تله مواجه میشود، عده ای تسلیم میشوند که منجر به انتخاب دوستانی طرد کننده یا تحقیر کننده میشود وهمیشه خودشان را پایین تر از بقیه میبینند وخودشان را سرزنش میکنند ، عده ای دیگر اجتناب را انتخاب میکنند در نتیجه احساسات وافکار واقعیشان را بیان نمیکنند واجازه نمیدهند دیگران به آنها نزدیک شوندکه مبادا به عیب ونقص های آنها پی ببرند. پس باید ابتدا بدانید ریشه مسائل شما از کجاست، چرا تا این حد در مورد بسیاری از موارد احساس ضعف میکنید ودر مواردی پیش داوریتان مانع از این می شود که مشکلتان درست بررسی شود وبه دنبال راه حلی برای آن باشید، زیرا تا مادامیکه شما از مشکلتان فرار کنید هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد،این تله باعث میشودخود واقعیتان را پنهان کنید،اغلب اوقات بصورت غیر منصفانه خودتان را با دیگران مقایسه کنیدیا حتی با دیگران به گونه ای برخورد کنید که به خودشان اجازه دهند شما را تحقیر کنندودر نهایت در برابر مشکلات زندگی وارتباط با دیگران خیلی زود نا امید وافسرده شوید.بنابراین اولین قدم اینست که بپذیرید قرار نیست که شما یا خانواده تان بدون عیب وایرادباشید تا بتوانید انتخاب خوبی داشته باشید یا حتی احساس خوبی را تجربه کنید ، این بدین معنا نیست که رنج شما بی مورد بوده بلکه بدین معناست که برای برون رفت از این شرایط باید تغییر صورت گیرد تغییری که از خودتان شروع میشود ، پس پیشنهاد میشود برای مقابله با تله بی ارزشی اقداماتی را انجام دهید تا بتوانید با مسائلتان راحت تر کنار بیایید.به عنوان مثال:

کودک آسیب دیده درون خود را حس کنید، سپس فهرستی از شیوه های کنار آمدن با مسائل زندگی(تسلیم،فراروحمله) رابنویسید، تلاش کنید دست از شیوه های مقابله ای ناسالم مثل فرا رویا حمله بردارید.احساس بی ارزشی وشرمساری را در زندگی روزمره تان زیر نظر بگیرید. نقاط ضعف فعلی خود را چک کنید ومهارت مقابله با آن را بیاموزید. سعی کنید در روابط صمیمی خود صادق باشید وسعی برای پوشاندن نقص های خود نکنید. اجازه ندهید دیگران با شما توهین آمیز رفتار کنند.

در مورد نگرانیتان در ارتباط با رفتار پدرتان باید خدمتتان عرض شود سعی کنید پیشداوری نکنید واجازه دهید خواستگاری انجام شود نیازی نیست از قبل همه چیز عنوان شود چرا که خیلی از مسائل به خواستگار شما ارتباطی ندارد مثلا اینکه یک زمانی در خانواده شما اعتیاد وجود داشته، اجازه دهید طرف مقابلتان شناخت بیشتری در مورد شما پیدا کند تا بتواند ارزیابی درستی از شما وخانواده تان داشته باشد  .

نکته  دیگر اینست که شما فرمودید پدرتان اسکیزویید وگرندیوزهستند بنابراین اگر واقعا اینطور است پس ویژگی این افراد را میدانید واینکه شما بخواهید به ایشان تفهیم کنید که مشکلتان با وی در چیست کار بیهوده ایست، پس بهتر است با حفظ احترام  سعی کنید ارتباط کنترل شده ای با ایشان داشته باشید و وارد بحث کلامی نشوید ، تا کار به  آزار یگدیگر نرسد ، بپذیرید که در جایگاه فرزند  با ایشان رفتار کنید نه معلم اخلاق.

با سپاس از اعتماد شما

الهه دهقانیان 

خانه توانگری طوبی

ادبیات محترمانه و بدون قضاوت : 24
کارآمدی پاسخ : 2
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه