سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

بخشش خود

پرسش

تاریخ ثبت : 15 آذر 1397
653  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
با سلام و عرض ادب
من در تور گردشگري با پسري آشنا شدم و به توصيه دوستم سن واقعي خودم را به ايشون نگفتم
رابطه به سمت شناخت بيشتر پيش رفت و متاسفانه خانواده پسر هم در جريان علاقه پسرشون قرار گرفتند
البته سن من از ايشون بيشتر بود و با ٣ سال كوچكتر بودن از من خود پسر كنار اومد ولي خانوادش مشكل داشتند سن پسر ٢٧ و سن واقعي من ٣٤
قرار شد ٢ ماه همديگه را بشناسيم و ايشون هم ملاك هاي كه مد نظر من بود را نداشتن ولي من در پايان ٢ ماه اشنايي حقيقت
را اعلام كردم چون هميشه ميكفتن به من اگه منو ترك كني يا ملاكت را نداشته باشم بد ضربه ميخورم وقتي گفتم اصلا نذاشتن بگم واقعا چند سال
تفاوت سن داريم . روز بعدش خداحافظي كردن و رفتن و اين مسله كه حتي نپرسيد چند ساله خيلي منو آزار داد .
دوستم كه پيشنهاد دهنده اين دروغ بود و در تمام اين ٢ ماه شاهد حال بد من بود بابت اين دروغ ، هم مرا ترك كرد و خيلي شرايط روحي بدي برام ايجاد كرد
در پايان اين رابطه پسر كه ديگه چيزي براي از دست دادن نداشت اعلام كرد كه جريان خواستگاري هم خيلي از طرف خانوادش
جدي نبوده و اونا هم راضي نبودن و من از لحاظ عاطفي خيلي ضربه خوردم به قول دكتر شدم سنگ تيپا خورده افرينش😔
الان ٣ ماه از جدايي ميگذره من ارتباطي نه با دوستم و نه با اون پسر ندارم ولي از لحاظ روحي به خاطر دروغي كه گفتم ناراحتم.
من هيج گاه از سنم خجالت نكشيدم ولي اشتباه كردم و دروغ گفتم و از همون اول هم اين پسر ملاكم نبود ولي متاسفانه ادامه دادم.
و از لحاظ حسابي كه روي دوستم و اون پسر داشتم هم خيلي احساس شكست ميكنم
ممنون ميشم اگه كمكم كنيد

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

زهرا محمدی
زهرا محمدی
29 آذر 1397 ساعت 02:01

با سلام

مرضیه گرامی مرقومه شما را خواندم می دانم شرایطی که تجربه می کنید برایتان آزاردهنده است ولی لحظه ای توقف کنید و به این سوالات فکر کنید:

۱) لحظه ای که تصمیم گرفتید با ایشان وارد رابطه شوید و به دوستتان اعتماد کردید با خودتان چه فکری می کردید؟

۲) در آن موقعیت چه احساسی داشتید که علاقمند به شروع رابطه بودید؟

۳) آیا آن موقع به درد و رنجی که اینکار ممکن است برایتان به دنبال آورد فکر کردید؟

۴) چطور آن درد و رنج را بی اهمیت کردید؟

و اصلی ترین سوال

۵) اگر قرار باشد به آن لحظه برگردید و همان نیازها و افکار و ادراکات و احساسات و "پیش بینی ها"را نسبت به آن رابطه داشته باشید آیا به شیوه دیگری عمل می کنید؟


پس:

۱) شما "با توجه به نیازها و آگاهی های خودتان در آن لحظه" تصمیم هایی گرفتید که فکر می کردید تصمیمات بدی نیستند 

۲) پیش از این تاوان اشتباه خود را داده اید زیرا خطای شما منجر به پیامدهای دردناکی برایتان شده است. شما آن پیامدها را تحمل کردید و درد آن را چشیده اید

۳) اشتباهات گریز ناپذیرند. شما بدون آگاهی پا به این دنیا گذاشتید اکثر چیزهایی که یاد میگیریم به قیمت اشتباه کردن بوده است

هدف این نیست که ما همیشه به خودمان مجوز اشتباه کردن بدهیم اما "امکان اشتباه" وجود دارد. سرزش های بعد از این اتفاق ظاهرا به اصلاح شما کمک میکند اما اصلا اینطور نیست چون باعث می شود به قول آقای دکتر شما به "خردِ تجربه" دست پیدا نکنید خردِ تجربه یعنی درسی که این اتفاق برای شما داشت و کمک می کند در موقعیت بعدی تصمیم دیگری بگیرید و مسئولیت تصمیم تان را به عهده بگیرید ولی خودسرزنشگری بعید است کمک کند در موقعیت بعدی تصمیم عوض شود


بااحترام

زهرا محمدی

معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه