سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

چگونه رابطه عاطفی را درست کنم؟

پرسش

تاریخ ثبت : 11 بهمن 1397
1,009  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
سلام و درود...من دختری۲۵ساله هستم با اقایی۳۰ساله اشنا شدم به مدت۷ماه...رابطه ی بسیار ارام و خوشی باهم داشتیم همه چیز بر وفق مراد بود رفتارهاشون بسیار عاقلانه و بااحترام بسیار بود.مایک بار باهم رابطه جنسی داشتیم بعد من پشیمون شدم وگفتم نه نمیخوام ایشون قبول کرد ولی چند ماه بعد بارضایت خودم بازم اتفاق افتاد. من مشکلی نداشتم فقط ناراحت بودم از اینکه چرا هدف رابطه مون رو مشخص نمیکنه و حرفی از از ازدواج نمیزنه. ولی غیر مستقیم چیزهایی میگفت که نظر من رو بدونه. لازمه بگم یکی از اعضای خانواده شون معلوله و از اون مراقبت میکنه ایشون. همه کارهاش رو انجام میده. تنها نگرانیش برای ازدواج کردن همین بود. ولی این وسط من یه کم بچه بازی در آوردم، صبر نکردم شرایط درست بشه و یه کم بهونه گرفتم. در دوره عادت ماهانه ام، که اعصابم خیلی خراب بود، بهش گفتم اصلا نمیخوام باهات رابطه جنسی داشته باشم. اگه میخوای برو. اون هم گفت نه من تو رو واسه خودت میخوام. این رابطه رو دوست دارم، ولی خیلی از رفتار و بهونه های من ناراحت بود. هی میگفت من شانس ندارم تو عشق و عاشقی. ما درگیر این موضوع بودیم تا چند روز بعد یک تست تو تلگرام واسه من فرستاد که من نمیدونستم جواب تست میره برای اون.
یک سوال تست این بود که آیا در تعهد احساسی که با کسی دارید، احساس خوشبختی و رضایت دارید؟؟ من جواب داده بودم نه. اون خیلی خیلی ناراحت تر شد و من بعدش هر چقدر توضیح دادم من از رابطه باتو راضی ام ولی به خاطر اینکه هدف رابطه مون رو مشخص نکردی من ناراضی بودم قبول نمیکنه. میگه اگه مشکلت این بود میگفتی مستقیم‌. من هم میگفتم یه کم صبر کن. من میخوامت و شرایطم رو درست میکنم، ولی معلوم شد چرا بهونه میگیری، چون از این رابطه ناراضی هستی. اگه ناراضی چرا ادامه دادی؟ من هر چقدر باهاش صحبت کردم، بهونه الکی بود. اعصابم خراب بود. در عادت ماهانه بودم. فکر میکردم شاید رابطه مون الکی باشه واسه تو. اصلا حرف تو گوشش نمیره دیگه. میگه من دیگه نمیام تو این رابطه چون حس میکنم هر لحظه میخوای یه بهونه ای بگیری و‌این رابطه تموم بشه
لازمه بگم ایشون ۵ سال با کسی بوده که طرف ولش کرده رفته خارج. حس میکنم این موضوع خیلی روش تاثیر گذاشته. خودش هم گفت من به تو‌ گفتم یک نفر بعد ۵ سال ولم کرده. تو هم همون کار رو کردی. من میخوام درستش کنم و اعتمادش رو جلب کنم. خیلی دوستش دارم. میخوام بالغانه برم جلو، باز خراب تر نکنم همه چیز رو. چون چند بار حرف زدم اصلا قبول نکرد. گفت دوستت دارم ولی به خودم دیگه اعتماد ندارم. رابطه قبلیم همین طور خراب شده. آخر این هم همین طور میشه. دیگه نمیتونم از رابطه ای که هر لحظه امکان داره تموم بشه انتظار و هدف داشته باشم.
چند روز پیش هم برای تولدم یه ست نقره گرفته بود و آورد بهم داد، همین.

مهمترین سوال :
نمیدونم چطور تلاش کنم این موضوع از ذهنش پاک بشه؟ وقت بدم بهش خودش برگرده؟ یا من تلاش کنم؟ نمیخوام جلوش کوچیک بشم ولی دوستش دارم. اون هم من رو دوست داره. همیشه میگه از وقتی تو اومدی تو زندگیم، احساس خوشبختی و آرامش دارم.

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

زهرا محمدی
زهرا محمدی
18 فروردین 1398 ساعت 02:07

سلام

متن نامه شما را خواندم و از اعتمادتان ممنونم 

بعضی وقت ها ما باورمان این است که آدم ها ما را ول میکنند و می روند و اگر با این باور وارد رابطه شویم بدون اینکه آگاه باشیم طوری رفتار می کنیم تا آخر باورمان تایید شود و به ما ثابت شود که همه ما را ول میکنند و بعد حتی اگر کوچیکترین اتفاقی بیفتد میتواند برای ما معنای بیشتری داشته باشد چون همان اتفاق، باور ما را تایید کرده است

 با توجه به اینکه اشاره کردید  بارها با ایشان صحبت کردید "من هرچقدر باهاش صحبت کردم...اصلا حرف توگوشش نمیره دیگه میگه من دیگه نمیام تو این رابطه چون حس میکنم هر لحظه میخوای ی بهونه ای بگیری و‌ این رابطه تموم بشه" نمیدانم چقدر در حوزه دفاع از خودتان صحبت کردید و این گفتگو چقدر حالت تدافعی داشته بهتر است محتوای گفتگوی شما طوری باشد که ایشان را ابتدا بشنوید و دلیل ناراحتی ایشان که مشخص شد شما به دنبال "نیاز" ی که ایشان داشته اند باشید شاید نیاز به تایید بیشتری در این رابطه داشته اند و حتی نیاز به رضایت.... شما میتوانید گفتگوی همدلانه تری داشته باشید و به دنبال دفاع از خودتان نباشید. 

مراقب باشید در عشقتان درماندگی نشان ندهید ( مردان از آویزان بودن حسی یک زن به شدت میترسند و احساس خفگی میکنند برای ایشان توضیح دهید که با یک سوال تست نمیتوان به این نتیجه رسید و بهتر  است رفتارهای دیگر شما هم که نشان علاقمندی شما به ایشان است هم در نظر بگیرند و بعد از توضیحات فاصله بگیرید تا تصمیم بگیرند اصرار زیاد شما ممکن است ایشان را دور تر کند)

ضمنا بهتر است همه صمیمتها را با ایشان تجربه نکنید و ایشان بدانند دوست بودن این محدودیتها را برایش فراهم آورده است  ( انگیزه کشف و تصاحب  همیشه یک مرد را در مدار یک زن قرار میدهد ) 

تا اینجا مطالبی تقدیمتان شد با فرض بر اینکه ایشان صلاحیت ها و بلوغ های لازم برای یک رابطه ی سالم را دارند ولی سوال من این است شما هم ظاهرا از این رابطه احساس خوشبختی و رضایت نداشتید که پاسخ منفی داده اید شاید لازم است این نکته را فراموش نکنید و از خودتان بپرسید در این رابطه چه چیزی باعث میشد احساس رضایت نداشته باشید؟ رضایت برای شما چه تعریفی دارد؟  تامین نیازهای عاطفی و روانی این رابطه بیشتر بر عهده ی چه کسی است؟ چقدر تاب تحمل تنهایی را دارید؟ چقدر الگوی روابط قبلی شما هم به همین صورت بوده؟ الان با نبودن ایشان شما چه فکری در مورد خودتان می کنید؟ 


با توجه به مسئله ای که در این نامه به آن اشاره کردید به شما درس غیرحضوری "20+40 نکته نبوغ عاطفی" را پیشنهاد میدهم که بسیار کاربردی در روابط عاطفی است و همینطور کتاب "زندگی خود را دوباره بیافرینید" ترجمه دکتر حمیدپور انتشارات ارجمند هم میتواند به شما کمک کند که نشانه های خطر را با توجه به تله ای که دارید در روابط عاطفی تان مراقب باشید.


باتشکر

خانه توانگری طوبی

زهرا محمدی



معرفی کتاب
زندگی خود را دوباره بیافرینید

معرفی درس
20+40 نکته نبوغ عاطفی

توصیه های پیشنهادی
گفتگو با ایشان بدون حالت تدافعی و به صورت همدلانه و بعد فاصله گرفتن از ایشان تا انتخاب کنند
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه